فریدون مجلسی در گفتگو با مستقل:
آمریکا میخواهد با نظام مذاکره کند
راه دیپلماسی باز و توپ در زمین آمریکا یا به روایت آمریکاییها در زمین ایران افتاده است. کمی آن سوتر اروپا نگران از ضرب الاجل ایران برای توقف اجرای پروتکل الحاقی، خواهان پالسهای مثبت بین دو طرف است.
گفتگو از مهدی محمدی
بایدن نامه مکانیسم ماشه ترامپ را از شورای امنیت پس گرفته، گروسی هم شنبه به ایران آمده اما چه با خود به ارمغان خواهد بود، مشخص نیست! انگار روحانی این بار در کنار بایدن و نه ترامپ، آنطور که بوریس جانسون میگفت، لب استخر ایستادهاند، استخری که آب آن را عوض کردهاند اما هنوز آنقدر برای شیرجه زدن دلپذیر به نظر نمیرسد! فکر میکنید چه کسی اول میپرد یا کماکان تعارف رد و بدل کرده و در عمل فقط حرف میزنند! در این میان بالاخره مرده محتضری که بعضی آن را متعفن و گروهی، درازکش روی تخت اتاق عمل میدانند، زنده میماند؟ در همین رابطه گفتگویی داشتیم با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین وزارت خارجه و صاحبنظر سیاسی، کسی که نقطه نظرات خودش را دارد و در ظرف جناح بندیهای رایج نمیگنجد.
مجلسی در مورد برجام و بازگشت ایالات متحده آمریکای پسا ترامپ میگوید: برجام به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان که آمریکا نیز به آن رای مثبت داده، الزام آور است و ایالات متحده برخلاف مقررات از آن خارج شده که باید برگردد و نیازی به اعلام موافقت این و آن نیست، البته این بازگشت به معنای رفع همه تحریمها نخواهد بود چون بسیاری از آنها دلایل دیگری دارند. با این مقدمه وقتی بایدن به ریاست جمهوری ایالات متحده انتخاب شد، امید به بازگشت سریع این کشور به تعهداتش بر اساس صحبتهای شخص بایدن افزایش پیدا کرد و انتظار میرفت که او به سخنان خودش پایبند باشد.
منتها از داخل ایران گروههایی که با اصل برجام مخالف هستند و از اول هم مخالفت خود را اعلام کرده بودند و تلاش خود را هم کردند تا آن را از کار بیندازند، در بازه انتخاب تا اشتغال بایدن، اقداماتی انجام دادند که ورود آمریکا به برجام را قفل کرد که برای نمونه میشود به طرح خروج از پروتکل الحاقی در آستانه ورود بایدن به کارخ سفید اشاره کرد که از سوی مجلس محافظهکار ارائه شد و مهلت دوماهه آن تقریبا به پایان رسیده است.
احتمال توقف اجرای تعهدات داوطلبانه ایران در پروتکل الحاقی البته کشورهای اروپایی را به واکنش واداشته است که نشانه آن را در رایزنیهای مداوم با ایالات متحده یا گفتگوهای تلفنی با مقامات کشورمان میتوان دید. آنها نگرانند، اما همانطور که ایران زیر بار اولتیماتوم نمیرود و در دوران ترامپ هم آن را نشان داد، طرف مقابل هم به طور رسمی ضرب الاجل را نمیپذیرد اما منتظر اقدامات ایران یا پاسخ او به رایزنیها و گشایشهای دیپلماتیک میماند. نکته دیگری در این ماجرا هست که اگر ایران از برجام خارج شود، بایدن و غیر بایدن معنایی ندارد و در صورت باقی ماندن تکلیف دیپلماسی و پاسخهای متقابل چه خواهد بود زیرا آمریکا برای برگشتن، برجام را کف مطالبات خوانده و برای ماندن و ادامه دادن، بیشتر میخواهد.
آمریکا با یادآوری دوران احمدی نژاد و گذشتن آن از سر رابطه دو کشور، چه چیزی را میخواهد بیان کند؟
زمانی که احمدی نژاد مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده داشت، روزگار راحتی نبود، اما همین فردا هم اگر او یا کسی مانند او بر سر کار بیاید، باید مسئله را حل کند، در دولت نهم و دهم، درآمد هنگفت نفتی نصیب ایران شد پس او در زمان تحریمها، سعی کرد آنها را بیاثر کند که نتیجهاش سه یا چهار برابر شدن نرخ ارز بود، حالا همان نرخ ارز در اثر تحریمهای مشابه، ۸ تا ۹ برابر هم شده و تورم به ملت ایران فشار زیادی وارد میکند که همان نیز زمینه بروز فساد را فراهم کرده است. همه اینها خطرات جدی برایش ایجاد کرده که میتواند به ضرر کسانی هم باشد که از قِبَل دولت و نظام سود بردهاند، بالاخره آنان شهروندان درجه یکی هستند که از امتیازات درجه یک برخوردارند و نمیخواهند امتیازاتشان به مخاطره بیافتد و ناچار خواهند بود تا عقلانیت در پیش بگیرند و سعی نکنند با خشونت ورزیدن، ملت ایران را در رنج و عذاب بیشتر قرار بدهد. پس با وجود همه اینها میتوان گفت اصولگرایان پس از به قدرت رسیدن تلاش میکنند مسئله را حل کنند.
با توجه به احتمال پیروزی اصولگرایان و البته توانایی آنان در حل ماجرا که در صحبتهای بعضی متنفذین اصولگرا هم منعکس شده، آیا این پیامها، مخالفتها یا به تعبیری چوب لای چرخ گذاشتنها، صرفا انتخاباتی است؟
انتخاباتی بودن این پیامها واقعی نیست و آمریکاییها هم این را میدانند.
آنها خود را در برابر امری قطعی میبینند، پس با دولتی که آیندهای ندارد مذاکره جدی نخواهند داشت، چون مجلس شورای اسلامی با آن مخالف است و در صورت آغاز رسمی مذاکرات، میخواهند با نظام و نه تنها دولت، مذاکره کنند، مذاکره کنندگانی که برای مثال میتواند نمایندگانی از نیروهای مسلح یا نیروهای تشکیل دهنده دولت آینده را در ترکیب خود داشته باشد.
از سوی دیگر اگر بدون رفع تحریمها، مذاکره ای صورت بگیرد، عملا به معنای ادامه تحریمها نیز هست و بدون آن نیز تصمیمگیران غربی نگرانند مبادا قدم بعدی، عملی شدن تهدید اسرائیلیها باشد و جنگی در پی آن در بگیرد.
در این سناریو، قدرت بازدارندگی ایران میتواند تاسیسات و مراکز تجمع نیرو در اطراف را از بین ببرد و به آغاز کننده حمله آسیبهای بسیار جدی وارد کند، اما در مقابل بخش زیادی از تاسیسات زیربنایی و زیرساختهایی که سالها برای آن زحمت کشیده شده، حتی تمامیت ارضی ایران مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت، که نتیجه آن را میتوان اینگونه بیان کرد، خروج از برجام یا فرصت ندادن به دیپلماسی، مطلوب هیچ طرفی نیست و طرفهای ماجرا ناگزیر به استفاده از انواع ابزارهای دیپلماتیک هستند.
دولت فعلی مورد حمایت اصلاح طلبان است، کسی مانند کرباسچی میگوید، نه پشیمان هستیم و نه توبه میکنیم، با وجود اینها، وضع اصلاحطلبان چگونه است؟
اصلاحطلبان دچار توهم هستند، آنها طوری رفتار میکنند که گویی رای ۲۴ میلیونی حسن روحانی، رای اصلاحطلبان بوده یا بخش عمده آن را تشکیل میدهد.
روحانی مقامی امنیتی بود و عموم از او شناختی نداشتند اما ایشان گفتند، من کلیدی دارم که راهگشای تحریمهاست که در دوره اول ریاست جمهوریاش واقعا جواب داد.
در دوره دوم با اینکه اوباما در آخرین ماههای حضورش در کاخ سفید، تحریمهای چندی را علیه ایران اعلام کرده بود، اما روحانی گفت که کلید او یک مرحله جلوتر میرود و قفل تحریمهای یک جانبه را باز میکند، مردم در دور دوم نیز به آن کلید رای دادند، هرچند حالا آن کلید را ساختگی میدانند اما باید دانست که مردمان دنبال گشایش هستند و نه فرد یا جریان خاص!
دورانی که کسانی فکر میکرند، اصولگرا یا اصلاحطلب تفاوت دارند، گذشته و حالا اکثریت معتقدند این دو اجتماع جناحهای داخلیِ ایدئولوژی و آرمان حاکم بر کشور هستند. با این اینکه اکثریت جامعه و نخبگان آن معتقدند منافع ملی ایران در رفع تحریمهاست، اگر اصولگرایان، انتخابات را هم ببرند، باید به دنبال حل مسئله تحریمها و فراهم کردن گشایشهای مورد نظر اکثریت باشند.
در جایی از گفتگو، به غیرواقعی بودن پیامهای اصولگرایان مبنی بر مخالفت با مذاکره یا برجام اشاره کردید، برخلاف این پیامهای غیرواقعی، تحریمها به شدت واقعی هستند پس مشکلات را چه کسی حل میکند؟
باید دید. همانگونه که میبینیم اصولگرایان خودشان هم منتظرند، آنها میتوانند شعار بدهند، اما اصلاحطلبان و اصولگرایانِ اصولگرا میدانند ادعای غربیها در مورد نزدیک شدن ایران به آستانه ساخت بمب اتمی چه مخاطراتی دارد و ما نمیتوانیم همچون یمن یا کره شمالی باشیم.
مسئله اصلیِ اجرایی نشدن برجام یا توقف آن به دلیلی وجودی برجام باز میگردد (برجام را متوقف کردند تا) رفع تهدید نسبت به موجودیت اسرائیل شود. این خط قرمز نظام بوده است.
ایران شاید درباره مسئله فلسطین از موضع خود فلسطینیها و اعراب و جهان اسلام حمایت کند.
من فکر میکنم با وجود این مسائل اگر از اعتدال و تعامل کاری بر نیاید، زمان در پایان راه حلی را ارائه خواهد داد.
ارسال نظر