امیرخرم فعال سیاسی تحولخواه در گفتگو با مستقل تاکید کرد:
حضور در ویترین سیاسی نظام، تنها کارکرد اصلاحطلبان
مذاکره دولت جدید آمریکا با دولت آقای روحانی، اگر هم آغاز شود، قطعاً به نتیجه نهایی نخواهد رسید. دلیل این امر را نیز در داخل ایران باید جستجو کرد نه در آمریکا.
در هفته گذشته مقامات ارشد دولت همچون روحانی و محمود واعظی گفتهاند دولت در صدد است تا کشور را بدون تحریم به دولت بعدی تحویل دهد. به معنای اینکه طی چندماه آینده دولت یازدهم موفق به مذاکره با جو بایدن میشود و بار دیگر مناسبات سیاسی ایران و آمریکا به قبل از سال ۲۰۱۶ باز میگردد. برای بررسی این احتمال با امیر خرم کنشگر سیاسی به گفتگو پرداختیم و از او پرسیدیم که احتمال چنین رویدادی تا چه اندازه ممکن است و چه موانعی برای این اتفاق وجود دارد:
در صورت روی کارآمدن دولت نظامی در ۱۴۰۰ آیا میتوان امید مذاکراتی میان ایران و آمریکا انجام شود یا روابط دو کشور همچنان دچار چالش خواهد بود؟
از نگاه بنده، اولاً انجام مذاکره با دولت آمریکا و رفع تخاصمات فیمابین، در درازمدت امری ضروری برای بقای نظام جمهوری اسلامی است. وضعیت موجود با نگاه هزینه – فایده، برای نظام به هیچوجه وضعیت مطلوبی نیست و پرداخت این میزان از هزینه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، امری نیست که بتواند دوام داشته باشد. به بیان دیگر، میتوان گفت بخشی از بحران کارآمدی و نیز بحران مشروعیت نظام سیاسی با موضوع تخاصمات با دنیای غرب گره خورده است و حل این بحرانها منوط به رفع آن تخاصمات است. بنابر این در اصل موضوع گفتگو و مذاکره با دولت آمریکا، تردیدی ندارم. ثانیاً برای جناح محافظهکار مذاکره با دو شرط قابل انجام است. اول آنکه در زمان حیات رهبر فعلیِ جمهوری اسلامی رخ دهد، دوم آنکه چنین مذاکراتی که احتمالاً منجر به رفع برخی از محدودیتها و گشایش اقتصادی خواهد شد، الزاماً توسط دولتی برخاسته از آن جریان صورت گیرد نه دولتهای متمایل به جریان رقیب. از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی نیز بهگونهای نیست که بتوان این شرایط را برای مدتی طولانی ادامه داد. بنابر این دولت آینده که به احتمال زیاد دولتی محافظهکار خواهد بود، گام اصلی در روند مذاکره با دولت آمریکا و حل منازعه بر سر موضوعات سهگانه هستهای، موشکی و ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه را در بر خواهد داشت.
چشمانداز مذاکره بایدن با دولت روحانی را در چندماه آینده تا انتخابات ۱۴۰۰ را چگونه ارزیابی میبینید؟
در ادامه پاسخ به سوال اول باید عرض کنم که مذاکره دولت جدید آمریکا با دولت آقای روحانی، اگر هم آغاز شود، قطعاً به نتیجه نهایی نخواهد رسید. دلیل این امر را نیز در داخل ایران باید جستجو کرد نه در آمریکا. اگر قرار باشد اصلاحطلبان در ساخت قدرت، هیچگونه حضور موثری نداشته باشند و تنها کارکردشان، حضور در ویترین سیاسی نظام سیاسی باشد (که گامهای عملی آن از انتخابات مجلس اخیر برداشته شده است)، بنابر این نباید مهمترین گره مشکلات چهل و اندی سال اخیر به دست دولتی نزدیک به این جریان سیاسی، باز شود. خوشبینانهترین حالت آن است که در فاصله چند ماهه همپوشانی دولتهای آقایان روحانی و بایدن، گشایش اندکی در رفع تحریمهای اقتصادی برداشته شود تا زمینه مذاکره فراهم گردد اما قطعاً عمر این دولت به چیدن میوه نهایی مذاکرات با آمریکا قد نخواهد داد.
مشابه این وضعیت را در اواخر عمر دولت دوم آقای احمدینژاد نیز داشتهایم که بنا به گفته آقای دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، مذاکرات مخفیانهای که به ریاست آقای دکتر ولایتی و از سوی مقام رهبری با دولت آمریکا و در کشور عمان، خارج از کادر وزارت خارجه آغاز شده و دو جلسه آن نیز انجام شده بود، به دستور رهبری تا برگزاری انتخابات و تعیین دولت جدید در ایران، متوقف شد.
اگر دولت روحانی نتواند با بایدن مذاکره کند و به توافقی در عرصه سیاسی و اقتصادی نرسد در محدودهی زمانی پیش از انتخابات،چه اتفاقاتی را محتمل میدانید؟
دولت روحانی در پایان عمر خود است و تصور میکنم هسته قدرت نیز دیگر چندان روی او برای حل معضلات کشور از جمله رفع مشکل رابطه با آمریکا حساب نمیکند. بنابر این حتی در صورت شروع مذاکره میان دولت روحانی با دولت جدید آمریکا، نمیتوان توقع رفع مشکلی را در عرصه بین المللی از دولت او داشت. در عین حال که بر همگان روشن است که سیاست خارجی کشور مستقیماً زیر نظر رهبری جمهوری اسلامی اداره میشود و در نهایت ایشان تصمیمگیر زمان رفع تخاصمات با دولت آمریکا خواهد بود.
با این وصف اگر مذاکرات هستهای هم به ثمر ننشیند، دولتهای اروپایی چه رویکردی را درقبال ایران انتخاب میکنند؟
موضوعات سهگانه پیش گفته برای کشورهای اروپایی نیز ارزش استراتژیک دارد و قطعاً برای این کشورها، موضوعاتی مانند توان هستهای ایران، توان موشکی و نیز تاثیر ایران در بیثباتسازیِ منطقه خاورمیانه، خطوط قرمزی است که نمیتوانند نادیده بگیرند.
آنچه مسلم است حفظ رابطه اقتصادی با کشورهای عرب منطقه بخصوص عربستان سعودی و نیز حفظ امنیت کشور اسراییل، از چنان ارزشی برای کشورهای اروپایی برخوردار است که نمیتوانند داشتن رابطه با ایران را بدون در نظر گرفتن منافع و امنیت آن کشورها، به مخاطره اندازند. تاکنون نیز مماشات دولتهای اروپایی در قبال مسائل ایران از جمله موضوع حقوق بشر، بیشتر بدان جهت است که نگران سوق دادن کامل ایران به دامان روسیه و چین هستند و به همین خاطر تلاش میکنند حداقل رابطه را در عرصههای سیاسی و اقتصادی با ایران، حفظ کنند.
به نظر شما تنگناهای معیشتی و اقتصادی مردم در کوتاه مدت با مذاکره و توافق هستهای با جامعه جهانی پایان میپذیرد؟
مشکل تنگنای معیشتی مردم بیش از آنکه عامل خارجی داشته باشد، عوامل داخلی دارد. عواملی چون فساد ساختاری در نظام سیاسی و سوء مدیریت رسوب کرده در لایههای گوناگون مدیریت کشور. طبیعتاً تا هنگامی که این مشکلات داخلی مرتفع نشود، اثر رفع مشکلات خارجی را در بهبود معیشت مردم نمیتوان دید.
به نظر جنابعالی اصولگرایانی که الان مخالف مذاکره دولت روحانی با بایدن هستند، آیا با روی کارآمدن دولت اصولگرا باز هم برطبل عدم مذاکره با آمریکا خواهند کوبید؟
جریان محافظهکار، به خوبی میداند که وضعیت فعلی پایدار نیست و ایستادنِ بلادلیل در مقابل بخش اعظمی از کشورهای دنیا و قرار گرفتن در کنار کشورهایی مانند ونزوئلا و کره شمالی، رفته رفته باعث استهلاک نظام سیاسی خواهد شد و این مطلوب جریان محافظهکار نیست. بنابر این خواست آنها نیز رفع تخاصمات از طریق مذاکره با دولت آمریکا است. لیکن همانگونه که پیشتر گفتم، این جریان نمیخواهد گره این مشکل بهدست جریان سیاسی رقیب باز شود. بنابر این به عقیده بنده، در دولت بعدی با نشستن محافظهکاران بر مسند ریاست جمهوری، شاهد اقدامات جدی در گشودن باب گفتگو و رفع اختلافات با آمریکا خواهیم بود.
ارسال نظر