ورود زیدآبادی به اراک ممنوع شد
زیدآبادی: اگر من دروغ میگویم اجازه حضور بنده در دانشگاه را صادر کنید.
احمد زیدآبادی در واکنش به انتشار مطلبی در خبرگزاری فارس استان مرکزی در خصوص جلوگیری از حضور وی در دانشگاه اراک واکنش نشان داد. او در این مطلب با عنوان "واقعاً دروغپردازی از کدام طرف است؟" آورده است: اواسط آذر هر سال، برای من دردسرساز است! چرا که از طرف تشکلهای گوناگون دانشگاههای سراسر کشور تماس گرفته میشود تا برای شرکت در مراسم روز ۱۶ آذر در دانشگاهشان آعلام آمادگی کنم تا برای گرفتن مجور اقدام کنند.
من معمولاً درخواستها را رد میکنم چرا که اولاً مجوزی صادر نمیشود و ثانیاً به فرض هم که صادر شود در سخنرانیها چه میتوان گفت؟ یا هیچ! یا نکتهای که با درج در پرونده برای "روز مبادا" اسباب توهین و تحقیر و فشار و غیره میشود!
تا سال قبل، دانشگاهها مجوز حضور مرا نمیدادند و اگر هم میدادند از طرف نهادهایی خارج از دانشگاه برای لغو مجوز با آنها تماس گرفته میشد به این بهانه که فلانی به دلیل مشارکت در فتنۀ سال هشتاد و هشت حکم ممنوعیت مادامالعمر از هر نوع فعالیتی را دارد؛ غافل یا با تغافل از اینکه قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ سقف مجازاتهای تتمیمی یا تکمیلی یعنی تبعید و هرگونه ممنوعیت را به دو سال تقلیل داده و حکم مرا هم از این قاعده استثناء نکرده است!
امسال اما برخی از دانشگاههای کشور از جمله دانشگاه بوشهر، لرستان، صنعتی اصفهان و اراک، به حضور من در دانشگاه به مناسبت روز 16 آذر مجوز دادند با این شرط که مراسم از طرف تشکیلات میزبان به صورت مناظره برگزار شود.
طبعاً دانشجویان به تکاپو افتادند تا طرف مناظرهای پیدا کنند، اما هر چه بیشتر گشتند، کمتر یافتند! هیچکدام از چهرههای جناح اصولگرا حاضر به مناظره نشدند و گویا بعضاً از بیان سخنان سخیف دربارهام نیز دریغ نکردند! با این همه، دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان اعلام کردند که مجوز برنامه را در قالب میزگرد با شرکت آقای نقاشی از دانشگاه گرفتهاند و دانشجویان دانشگاه اراک هم از پذیرش مناظره از سوی آقای قدیری ابیانه خبر دادند!
واقعیت این است که من میلی به حضور در هیچکدام از این دو مراسم نداشتم زیرا آقای نقاشی را چندان نمیشناختم و شناختی هم که از آقای قدیری ابیانه داشتم، به نظرم شکلگیری هر نوع بحث معنادار و منضبط با او را به کلی غیرممکن میکرد. با این همه، به اصرار دانشجویان که برای تمهید مقدمات کار زحمت بسیار کشیده بودند، پذیرفتم و آنان نیز تراکتهای مخصوص به برنامه را آماده و توزیع کردند.
جمعه شب اما زنگ موبایلام به صدا در آمد. شمارهای ثابت از محلی کاملاً آشنا یعنی محل دادستانی تهران یا جایی نزدیک آن! از آن سوی خط، فردی مؤدبانه، تماس خود را از سوی "سازمان اطلاعات" معرفی کرد. پرسیدم اطلاعات سپاه؟ تأیید کرد. سپس او پرسید آیا برای هفتۀ آینده در هیچکدام از دانشگاههای کشور برنامه دارم؟ گفتم بله. گفت؛ ما از شما میخواهیم که به هیچوجه در هیچ دانشگاهی چه تهران و چه شهرستانها حضور پیدا نکنید! با لحنی شوخی گفتم؛ در واقع باری از دوشام برمیدارید! ولی شما خودتان به دانشگاهها ابلاغ کنید. نام دانشگاهها را پرسید و نهایتاً با همان لحن مؤدبانه گفت که میخواهیم شما را ببینیم! گفتم؛ من قبلاً شماها را بسیار دیدهام و همان اندازه کفایت میکند! مکالمه در همین جا به پایان رسید.
طبعاً دانشجویان میزبان را در جریان این مکالمه گذاشتم. آنها ضمن لغو برنامۀ خود و اعلام دلیل آن، ظاهراً پیگیر چند و چون ماجرا هم شدند. اما گویا محافلی در اراک از نوع اطلاعرسانی تشکل دانشگاهی میزبان در مورد علت لغو مناظره برانگیخته شدهاند به طوری که خبرگزاری فارس خبری را با عنوان "پشت پردۀ دروغپردازی انجمن اسلامی دانشگاه اراک چه بود؟" منتشر کرده و در آن به نقل از حجتالاسلام رضا ایمانیمقدم رئیس دفتر نمایندگی رهبری در دانشگاههای اراک، ضمن درخواست سند و مدارک از انجمن برای دخالت اطلاعات سپاه در ماجرا، از اساس چنین دخالتی را انکار کرده است!
واقعیت این است که من سرّ این تکذیب را درک نمیکنم. اگر چنین چیزی نبوده است، اطلاعات سپاه به طور رسمی تماس با مرا تکذیب کند و در عین حال، موافقت خود را با برگزاری مناظره آن هم نه لزوماً با طرفی مانند آقای قدیریابیانه بلکه با یکی از چهرههای مؤثر اصولگرایان اعلام کند تا مشخص شود که چه کسانی از یک مناظرۀ واقعی طفره میروند و چه کسانی دروغ میگویند./اصلاحات خبر
ارسال نظر