فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران با اسرائیل؛
تغییر استراتژی ایران در قبال اسرائیل
فارغ از آنکه آیا آن جنگ رخ میدهد یا نه، تبادل حملات ایران و اسرائیل پیشتر منجر به معادله قدرت منطقهای جدیدی شده است که بسیار فراتر از این رویارویی خاص ادامه خواهد داشت. هفت پیامد استراتژیک گسترده درگیری ایران و اسرائیل قابل تشخیص است/ درگیری ایران و اسرائیل اکنون کل خاورمیانه را به آستانه یک جنگ کامل منطقهای سوق داده است.
ایران در حال حاضر یک سیاست قابل تشخیص برای بازدارندگی ایجاد کرده است
فارن پالیسی
آرش رئیسینژاد
دومین حمله ایران به خاک اسرائیل با رگبار موشکی در اول اکتبر، درگیری مستمر بین دو قدرت منطقهای را به طور قابلتوجهی تشدید کرد.
پس از ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس توسط اسرائیل در تهران در ماه ژوئیه و سپس کشتهشدن حسن نصرالله رهبر حزبالله و ژنرال عباس نیلفروشان از سپاه در بیروت، ایران حمله آشکار، اساسی و مستقیمی را علیه دشمن قسمخوردهاش آغاز کرد. درگیری ایران و اسرائیل اکنون کل خاورمیانه را به آستانه یک جنگ کامل منطقهای سوق داده است.
فارغ از آنکه آیا آن جنگ رخ میدهد یا نه، تبادل حملات ایران و اسرائیل پیشتر منجر به معادله قدرت منطقهای جدیدی شده است که بسیار فراتر از این رویارویی خاص ادامه خواهد داشت. هفت پیامد استراتژیک گسترده درگیری ایران و اسرائیل قابل تشخیص است.
۱. بنیان امنیت ملی و استراتژی نظامی ایران به تدریج از اتکا به متحدان نظامی غیردولتی در منطقه به سمت شکل جدیدی از بازدارندگی تغییر میکند. استراتژی منطقه خاکستری ایران، که درگیری غیرمستقیم توسط متحدان غیردولتی از جمله حماس و حزبالله را در اولویت قرار میداد، اکنون به یک رویکرد مکمل تبدیل شده است.
۲. ایران نیز موضع «صبر استراتژیک» خود را کنار گذاشته است. ایران علیرغم عدم تمایل ظاهری خود به اتخاذ تصمیمات جسورانه در سیاست خارجی، اکنون برای دومین بار صبر استراتژیک خود را کنار گذاشته است. این کشور پس از فشار شدید حامیان بانفوذ و افکار عمومی گستردهتر در داخل کشور، به این نتیجه رسیده است که ناکامی در مقابله به مثل یک نقطه عطف استراتژیک است.
۳. ایران در حال حاضر یک سیاست قابل تشخیص برای بازدارندگی ایجاد کرده است. مرکزیت قدرت موشکی در استراتژی امنیت ملی ایران این موضوع را تقویت میکند که احتمالاً تواناییهای موشکی ایران در مذاکرات آتی با غرب غیرقابل مذاکره باقی خواهد ماند. تهران اکنون ممکن است انگیزه بیشتری برای تقویت توانایی های نظامی خود داشته باشد که میتواند شامل استقرار جت های جنگنده سوخو-35، خرید سامانههای دفاع ضدموشکی ساخت روسیه و گسترش همکاری نظامی با مسکو باشد.
۴. خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز مشخص شده است. بمباران کنسولگری ایران در دمشق توسط اسرائیل در اوایل آوریل از یک آستانه بحرانی عبور کرد و ایران را بر آن داشت تا دو هفته بعد با رگبار موشکها و پهپادهای کمتر پیشرفتهتر به اسرائیل پاسخ دهد. این نشان دهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران با اسرائیل بود. در واکنش به ادامه اقدامات اسرائیل، از جمله ترور یکی از رهبران حماس در تهران و حزبالله در بیروت، هدف انتقامجویی ایران برقراری مجدد سطح بازدارندگی بود. برای بار بعدی، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد: حمله به خاک اسرائیل از خاک خود و هدف قرار دادن یک کشور دارای سلاح هستهای. بدون هیچ خط قرمز محکمی برای مهار رقابت ایران و اسرائیل، هر دو طرف احتمالاً به دنبال ترسیم مجدد مرزها از طریق تداوم حملات ضربتی، به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال جاری خواهند بود.
۵. نفوذ ایران در جهان عرب ظاهرا افزایش یافته است. دستاوردهای قدرت نرم از این حمله اخیر ممکن است به طور بالقوه محبوبیت ایران را در جهان اسلام بازگرداند که با حمایت بیدریغ تهران از رژیم اسد در سوریه خدشهدار شد. از زمان جنگ با حماس در غزه، حمایت از ایران در میان فلسطینیها و جوامع عرب به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
۶. عملیات تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران میتواند سیاست هستهای تهران را به شدت متحول کند. وسواس غرب در مورد خلع سلاح کامل ایران، همراه با اعطای چک سفید به اسرائیل برای تحت فشار قرار دادن متحدان غیردولتی ایران در شام و حتی خاک ایران ممکن است یک پیامد غیرعمدی داشته باشد: ایران مجهز به سلاح هستهای.
۷. این تعارض، برخورد بین قدرت تکنولوژیکی و قدرت ژئوپلیتیکی را برجسته میکند. در حالی که ایران از مزیتهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی بهره میبرد، پاشنه آشیل اسرائیل در آسیبپذیری ژئوپلیتیکی آن نهفته است که به قلمرو کوچکی بین رود اردن و دریای مدیترانه محدود شده است. این تفاوت ژئوپلیتیکی استراتژیهای آنها را شکل داده است، زیرا ایران از عملیات منطقه خاکستریاش با پشتیبانی شبکه متحدان غیردولتیاش حمایت میکند، در حالی که اسرائیل به استراتژی حمله پیشگیرانه و شوک اول خود که ریشه در برتری فناوری دارد، تکیه میکند. گرچه فناوری وزن واقعیات پایدار ژئوپلیتیکی را کم میکند، اما هرگز نمیتواند آنها را به طور کامل از بین ببرد.
ترجمه از محمدرضا دادگستر (اتاق وضعیت)
ارسال نظر