محمود دردکشان: انتخاب پزشکیان، جراحی نظام با کمترین هزینه است
اگر ساختار بر شیوههای قبلیاش اصرار کند، بهسمت فروپاشی خواهد رفت. بههرحال انتخاب پزشکیان میتواند جراحی با کمترین هزینه باشد. در ادامه باید فضایی در کشور ایجاد شود که آدمهای بیلیاقت کنار گذاشته شوند و به کسانی که توانمند هستند بها داده شود/ در شرایط فعلی در سپهر سیاسی کشور تفاوتهایی قابل مشاهدهاست. معتقدم برای برونرفت از فضای طاقتفرسای کشور خود ارکان اصلی قدرت در ایران هم به جمعبندی رسیدهاند/ حضور کسانی مثل ظفرقندی و میدری در چنین ساختاری اتفاق بسیار بزرگی است. این اتفاق دستاورد کمی نیست.
اگر الان آقای جلیلی رئیسجمهور شده بود، اوضاع جمهوریت نظام چگونه بود؟
در ادامه گفتگوهای زنجیرهای ما با محمود دردکشان، تحلیلگر و فعال سیاسی و از شاگردان آیتالله منتظری، به گفتگوی ششم رسیدیم. این گفتگو در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۳ یعنی ۱۰ روز قبل و پس از رأی اعتماد کابینه انجام شده است. در این گفتگو به مخاطرات و تهدیدها و فرصتهای دولت پزشکیان پرداختیم. میتوانید گفتگوهای اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم را از لینک بخوانید.
آقای دردکشان این ششمین گفتگوی ما با شما درباره دولت است. این گفتگو درحالی انجام میشود که آقای پزشکیان موفق شده است رأی اعتماد مجلس برای همه اعضای کابینه را بگیرد. این چیزی بود که ما انتظار آن را نداشتیم و بسیاری از تحلیلگران براین نظر بودند که مجلس در مقابل دولت مانع خواهد شد. چرا مجلس به این کابینه رای داد؟ چه اتفاقی افتاد؟
در گفتگوی پیشین هم گفتم رفتار مجلس غیرقابل پیشبینی است و عرض کردم که باید صبر کنیم. ما در همین مجلس شاهد عربدهکشیها خواهیم بود.
ما باید این موضوع را در تحلیل خود لحاظ کنیم که پزشکیان بهدنبال وفاق ملی است و باور دارد که این مسیر میتواند کشور را از این وضعیت بحرانی نجات دهد. ایشان واقعا معتقد به وحدت همه نیروها است. با چنین رویکردی و برخلاف ترجیحات شخصی، چنین ترکیبی را برای کابینه ارائه دادند. دیدگاه شخص ایشان، همان چیزهایی بود که از شورای راهبردی میتوانست بیرون بیاید اما واقعیتهای موجود در ساختار حکومت، چیزهای دیگری را به او تحمیل کرد.
با این مقدمات، باید گفت تجربه و پختگی آقای پزشکیان توانست تمام کابینه را از فیلتر مجلس رد کند. خود این کار بهنظر من یک جراحی سیاسی بود. وقتی صحبتهای نمایندگان را میشنیدیم، باور اینکه تمام کابینه رأی خواهد آورد سخت بود.
شاخصترین مسئلهای که آنها مطرح میکردند، مسائل مربوط به سال هشتادوهشت بود. آنها گویی با خود عهد کرده بودند که هرکس آن سالها فعال بوده است از فیلتر مجلس نگذرد. تعابیر تندی هم داشتند.
ایشان بافت مجلس را خوب میشناخت و قبل از اینکه لیست را به مجلس ببرد، با آقای خامنهای و جریانهای ذینفع هماهنگیهایی صورت گرفتهبود. ایشان روی بحث وفاق ملی با آنها صحبت کرده بود و به نتیجههایی رسیده بود. نتیجه این شد که نمایندگان ملت در این کابینه، خود آقای پزشکیان و کسانی چون آقایان ظفرقندی و میدری شدند. این اتفاق بسیار خوشیمن است.
منتقدان مدعی هستند که آقای پزشکیان با آقای خامنهای توافقی کردهاند که این توافق، منجر به مخدوش شدن جمهوریت نظام شده است؛ زیرا مجلس بهنوعی کنار زده شد.
ختم جمهوریت نظام، با پزشکیان نبود، بلکه این واقعیتهای ساری و جاری در دل ساختار حاکمیت بود آنها با روند خالصسازی به چنین مجلسی رسیدند. اتفاقاً این مجلسی که نماد و نتیجه خالصسازی و ختم جمهوریت بود، در مقابل تدبیر آقای پزشکیان تسلیم میشود و برخلاف میلش تن میدهد.
کسانی که از این منظر نقد دارند باید توجه داشته باشند که مگر تا قبل از ریاستجمهوری پزشکیان، جمهوریتی در کار بود که ایشان آن را از بین برده باشد؟ ایشان حدود ۲۶ درصد از آرای واجدین شرایط را کسب کرد. این افراد کسانی بودند که معتقد بودند تغییر در ایران باید با کمترین هزینه ایجاد شود. این دوستان باید پاسخ دهند که اگر الان آقای جلیلی رئیسجمهور شده بود، اوضاع جمهوریت نظام چگونه بود؟ آیا جمهوریت اصلاً در دوران ایشان میتوانست جایگاهی داشته باشد یا اینکه قدرت کرفتن ایشان مقدمهای بر تیرهوتارتر شدن فضای کشور و بهیغما رفتن باقی سرمایه اجتماعی و سرنوشت ملت میشد؟
شما همچنان معتقدید که حضور در این انتخابات و همراهی با این پروسه مشروعیت بخشی به نظام نبوده؟
به هیچوجه! بلکه اتفاقاً زمینهساز حضور مردم بود. ما از جمهوریت حداقل یک فاصله ۶۰ درصدی داریم.
این آغاز راه ما برای جمهوریخواهی است. برای رسیدن به نقطه مطلوب و انجام کار بزرگ باید قدمها برداشت. کدام کار بزرگی در غیاب زیرساختها و بدون پیشنیازهای لازم شکل گرفته است؟ واقعیت این است که حضور کسانی مثل ظفرقندی و میدری در چنین ساختاری اتفاق بسیار بزرگی است. این اتفاق دستاورد کمی نیست.
اگر توافقی بین آقای خامنهای و پزشکیان رخ داده باشد، بهنظر شما ابعاد این توافق چه میتواند باشد؟ آیا بجز سیاست داخلی و کابینه ابعاد دیگری میتواند داشته باشد؟
به نظر میرسد آقای خامنهای به جمعبندی متفاوتی نسبت به قبل رسیده و ما باید این تفاوت را به فرصت برای ملت تبدیل کنیم. اگر آقای خامنهای اصرار روی وضعیت قبلی داشت که خب نتیجهاش را در همین انتخابات میتوانستیم ببینیم. سه میلیون رأی یعنی آن رأیی که به آقای قالیباف داده شد رای به حاکمیت بود. این را باید به فال نیک گرفت. البته معنای این حرف این نیست که ما دست از نقادی برداریم و تسلیم شویم، هر چیزی جای خودش را دارد، اما در شرایط فعلی در سپهر سیاسی کشور تفاوتهایی قابل مشاهدهاست. معتقدم برای برونرفت از فضای طاقتفرسای کشور خود ارکان اصلی قدرت در ایران هم به این جمعبندی رسیدهاند.
حالا اگر ما بخواهیم بهایی به این تغییر ندهیم و در مقابل آن هم بایستیم. چه اتفاقی برای سرنوشت مردم میافتد؟ آقای پزشکیان در آخرین نطقشان در مجلس در رابطه با کابینه، ضمن بحث کابینه نکاتی گفت که درخور توجه است. ایشان گفت من کسی هستم که در این مجموعه ردصلاحیت شدهام. من هم برای خودم مواضع و حرفهایی دارم. این یک حرف است و سرنوشت مردم حرف دیگر.
ملت ما در حال احتضار است. در همه ابعاد بحرانهای طاقتفرسا داریم. من فکر میکنم اتفاق مبارکی افتاده است که میتواند مبنای تغییر در کشور قرار گیرد.
ممکن است ما بتوانیم مدتها درباره این اتفاق و پیامدهای آن صحبت کنیم اما این اتفاق را چه خطرهایی تهدید میکند؟
یکی از خطرات جدی به نظر من همین تشکیلات پایداری است. اینها چنین وضعیتی را برنمیتابند. شما دیدید در همین مذاکرات مجلس راجع به کابینه بعضیشان با صراحت درباره آقای خامنهای میگفتند خب حالا فوقش ایشان یک رأی و نظر است، ما نماینده مردمیم. من مطمئنم که اینها برنامههای خودشان را تعقیب میکنند و نمیگذارند این حرکت به هر قیمتی به سامان برسد. این معنیش این نیست که ما منفعل اراده آنها باشیم ولی باید بفهمیم اراده آنها جدی است.
یکی دیگر از خطرات هم کاسبان تحریم و دور زنندگان تحریم و اینترنت آزاد و ...
و خطر بزرگ دیگر اسرائیل و لابی اسرائیل از یک طرف، و روسیه از طرف دیگر است. که نسبت به این تفاوت و تغییر حساسیت دارند.
آنها نمیخواهند ملت ایران راه خودش را پیدا کند. آنها تلاش خواهند کرد همین بیستوشش درصد که اراده کردند تحول ایجاد کنند را هم به یأس برسانند. تلاش خواهند کرد هرطور شده پزشکیان را از صحنه خارج کنند.
جریان دیگری که فوق العاده نسبت به این اتفاق حساسیت دارد و عکسالعمل نشان داده، جریانهای برانداز مثل سلطنتطلبها و مجاهدین هستند. اینها امید و آرزوهایی در سر میپروراندند که براندازی اتفاق بیفتد و بر موج تمام زحمات و رنجها و خونهای جوانان این ملت سوار شوند و بر اریکه قدرت تکیه بزنند. اینها خطرهای بزرگی است، ولی ملت هم تصمیم خاصی گرفته و باید این راه را ادامه دهد.
یک عده از نیروهای دلسوز هم هستند که تا نشانههای بیشتری در راستای تغییر و دستاوردهای جدیتری از آقای پزشکیان نبینند اعتمادشان جلب نمیشود.
همانطور که پیشتر هم گفتم اگر ساختار بر شیوههای قبلیاش اصرار کند، بهسمت فروپاشی خواهد رفت. بههرحال انتخاب پزشکیان میتواند جراحی با کمترین هزینه باشد. در ادامه باید فضایی در کشور ایجاد شود که آدمهای بیلیاقت کنار گذاشته شوند و به کسانی که توانمند هستند بها داده شود.
فکر می کنید با توجه به اینکه تندروها و جبهه پایداری در ماجرای کابینه دستشان کوتاه شد حالا از چه اهرمی میتوانند استفاده کنند؟ به نظرتان کجا ممکن است بتوانند سنگاندازی بکنند؟
اینها تشکیلاتی ریشهدار در بدنه اجرایی کشور هستند. هرجایی که باشند کارشکنی میکنند. اینها دستورالعمل و استراتژی تخریب دارند چون شکستخورده و زخمخوردهاند. هرجا فکر کنند میتوانند، شمشیر از رو میکشند. بحث این نیست که بگوییم آقای خامنهای چه کرده، این گروه نقابدار همیشه پشت سنگر ولایت آنهم منافقانه سنگر گرفتند. حالا این سنگر از آنها گرفته شده است. طبیعتاً علیه همین سنگرها هم اقدام خواهند کرد.
من نمیتوانم باور کنم اینها در پیوست و پیوند با جریانات بیرونی و منافع بیگانگان نباشند هرچند بههیچوجه کسی را متهم نمیکنم.
آیا فکر می کنید آقای خامنهای در نخستین نطق پس از رأی آوردن کابینه، حرفهای پزشکیان درباره هماهنگی با رهبر در چینش کابینه را تأیید میکند؟ با توجه به شناختی که شما از ایشان دارید چه واکنشی نشان خواهند داد؟
هرچند آقای خامنهای غیرقابل پیشبینی است، ولی بعید میدانم تکذیب کند. چون تصمیمی است که خودش گرفته و پزشکیان هم از سر صداقت و اخلاص آن را گفته است.
برخی از رسانهها آقای پزشکیان را رئیسالوزرا مینامند. درواقع معتقدند ایشان رئیسجمهور نیست چون نه در چینش کابینه اختیار داشته نه در برنامههای اجرایی دولت خواهد داشت. آیا این نگاه روی عملکرد آقای پزشکیان تأثیر منفی نخواهد داشت؟
به نظر من آقای پزشکیان باورش این است که باید نوکری ملت را بکند و خاک پای ملت باشد. به اعتقاد من آقای پزشکیان زمینه تقویت جمهوریت را فراهم میکند. شاید استراتژی او و یا حتی شاید شم سیاسی او چنین اقتضا دارد و اینگونه عمل کند کانه رئیس الوزرا است. ولی هرچه هست من او را در مسیر تقویت جمهوریت میفهمم.
بهنظر میرسد پس از ترور اسماعیل هنیه، ما در یک تله راهبردی افتادیم. شرایط امروز بسیار پیچیده شده و نیاز به هوشمندی بالایی دارد. آیا آقای پزشکیان از این وضعیت جان سالم بهدر خواهد برد؟
پزشکیان به تنهایی نه! ولی پزشکیان با همفکری، همدلی و پشتیبانی بخشی از این بیست و شش درصد امیدواریم به لطف عنایت خدا بتواند این مراحل را پشت سر بگذارد. هرچند باور من این است که راه هموار نیست و رهزنان پرشمار.
من حتی پیشبینی اتفاقاتی را هم برای خود آقای پزشکیان دارم. عرض کردم رهزنان بسیارند هم در داخل و هم در خارج. آقای پزشکیان هم باید نسبت به این خطرات آگاه باشد.
بله ما در تله راهبردی گیر افتادیم و این تلهها پیچیده و گستردهتر خواهند شد. از این به بعد هنر ماست که عبور کنیم.
در گفتگوی پیشین شما به بحرانهای پیش رو پرداختید. آیا پزشکیان و کابینهاش خواهند توانست از این تله راهبردی با وجود این همه بحران داخلی و خارجی موفق بیرون بیایند؟ بههرحال امید زیادی با آمدن ایشان به جامعه تزریق شد، آیا ممکن است با فشارهای تندروها یا اشتباهات خود کابینه این روند متوقف شود؟
این اتفاق بستگی به میزان مسئولیتپذیری افرادی بستگی دارد که خود را متعهد به تغییر و بهسازی وضع موجود میدانند. به قول قرآن «لیس للانسان الا ما سعی». این بستگی با تلاش و سعی ما دارد. بهنظر من با این سطح توانمندی کابینه و با توجه به فشارهای موجود اگر تلاش فعالان و تلاشگران نباشد، ممکن است ایشان کم بیاورد.
با توجه به این موانع کدام کارها را میتواند زودتر انجام دهد و کدام کارها در ابتدای کار ضروری است؟
ساماندهی و توانمندسازی قوه مجریه ضرورت ابتدایی ایشان است. اگر قوه مجریه درست مدیریت شود و نیروهای اجرایی، مدیران میانی و مدیران ارشد پاکدست و توانمند باشند، میتوانند بهتر از پس مشکلات برآیند. اگر این کار انجام شود، میتواند موتور محرک مردم باشد. اگر برای تحقق اصل شایستهسالاری تلاش کند، اعتبار بسیاری خواهد یافت.
مهمترین ارزش در قوه مجریه باید اولا تأکید بر اصل شایستهسالاری و سپس تقویت ارتباط با مردم باشد
مردم باید حضور پزشکیان را در کنار خود احساس کنند.
شما الان نشانی از وفاق ملی میبینید؟
حداقلی بله، ولی مطلوب نه. خود آقای پزشکیان اعلام کرد نظرش این است که کابینه بتواند وفاق ملی ایجاد کند. بهنظر من حداقلی این کار را کرده است. در برنامههای وزرا هم نکات خوبی است. بقیهاش را باید هرکس بهاندازه استطاعتش مسئولیت بپذیرد.
برخی از نهادها مانند صداوسیما منحصر در اختیار رهبری است. این نهاد توسط تیم جلیلی اداره میشود. فکر میکنید چقدر احتمال دارد آقای خامنهای برای حمایت از پزشکیان دست آنها را کوتاه کند یا آنها را محدود کند؟ شاید برای ایشان توازن بین قوا بهتر باشد؟
بهنظر من آقای خامنهای تصمیم خود را گرفتهاست. البته باز تأکید میکنم ایشان غیرقابل پیشبینی است ولی اگر متغیر دیگری در کار نباشد، بهنظر من دست از حمایت آقای پزشکیان برنخواهد داشت. ما باید به این فکر کنیم که کارها را پیش ببریم. موضوع صدا و سیا مفصل و پیچیده است بماند برای وقت دیگر.
بهنظر من کارهایی مثل تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، خیلی به وفاق کمک خواهد کرد. من فکر میکنم موافقت با انتخاب دکتر ظفرقندی یعنی چراغ سبز . گویی آقای خامنهای قدری هم از ماجرای 88 عدول کرده است. این روند نشان میدهد که ممکن است در حصر و مسئله زندانیان سیاسی هم تحولی رخ دهد. فقط باید صبور باشیم و اجازه دهیم کار روی روال خودش پیش برود.
یک قشر بزرگی اصلا در انتخابات شرکت نکردند. آقای پزشکیان وقتی بحث کابینه و دولت وفاق ملی را پیش کشید باید اینها را هم پوشش بدهد چون این گروه اکثریت هستند. فکر میکنید آیا برنامهای برای اینها خواهد داشت یا فعلاً اولویت نیستند؟ چطور ممکن است این اقشار را بتوان جذب کرد؟
هر ایرانیای حق شهروندی دارد و پزشکیان خودش را ملزم به تحقق حق شهروندی همه ایرانیان میداند. پس به مرور همه بهرمند خواهند شد.
بینش آقای پزشکیان، برگرفته از نهجالبلاغه است که میگوید آدمها دو دستهاند؛ برخی در دین برادر تواند و برخی در خلقت همانند تو. خداوند هم میفرماید لا یکلفالله الا وسعها.
پزشکیان نسبت به وسع خود تلاش صادقانه میکند، ما هم باید تلاش کنیم. آنوقت پیام علیبنابیطالب تحقق مییابد که وقتی خدا صداقت ما را ببیند، باران رحمتش را برما نازل میکند.
امروز میبینیم چقدر نیاز به مجلسی داشتیم که همراه دولت باشد. آیا فکر نمیکنید عدم مشارکت در انتخابات که شما نیز مدافع آن بودید اشتباه بود؟ آیا نقدی نسبت به کنش قبلی خود ندارید؟
بهنظر من مقاومت طبیعی در برابر اراده استصوابی و خالصسازی تحریم انتخابات بود. واقعا خدا را شکر میکنم در آن مقطع من موافق عدم مشارکت بودم و تلاش کردم که از آرای مردم سوءاستفاده نشود.
ما در آن انتخابات تلاش کردیم که آرای ما برای روند خالصسازی مشروعیتبخش نباشد. حاصل و محصول این روند، این شد که حاکمیت به پزشکیان تن بدهد. من میخواهم بگویم این دو بخش یعنی دو پر پرواز در عرصه سیاست و من اگر به گذشته هم برگردم بازهم در انتخابات مجلس قبلی شرکت نمیکنم.چون ثمرش را الان دارم میبینم. حالا شما فرض کنید ما چندتا آدم خوب هم در این مجلس داشتیم، چه اتفاق خاصی میافتاد؟ اگر ما آن روز تن میدادیم چه بسا حکومت تن به این تغییر نمیداد.. ما اگر آن روز مقاومت نمیکردیم و انتخاباتهای پیشین را تحریم نمیکردیم امروز پدیدهای به نام پزشکیان وجود خارجی نداشت.
حتی بخواهیم به عقبتر برگردیم اگر مقاومت مردم در انتخابات ۸۸ و صبوری آگاهانه محصورین نبود. اگر دینامیزم کنشهای انتخاباتی مردم در ۹۲ و ۹۶ نبود، اگر مقاومت مردم در طول این چند سال اخیر نبود، حکومت به فکر تغییر نمیافتاد و امروز ما شاهد فرصت پزشکیان نبودیم.
آقای ظفرقندی از سوابقش در هشتادوهشت و حمایتش از میرحسین موسوی برائت نجست ولی ظاهرا آقای خامنهای کنار آمد. با این توضیح آیا فکر میکنید میرحسین هم از حصر آزاد بشود؟
من خوشبینم! آقای خامنهای چراغسبز نشان داد ولی باید ببینیم در قبال هوچیگرانی مثل حسین شریعتمداری کیهان اتفاقی میافتد یا نه. بهنظر من ایشان تصمیم متفاوتی گرفته است. من پیشگو نیستم ولی گمان میکنم رفع حصر اتفاق خواهد افتاد.
آیا ممکن است در مقابل حامیانش تغییراتی در رویکردش ایجاد شود؟
باید بتوان از منظر او هم شرایط را تحلیل کرد. ایشان هم دغدغههای رهبری بعد از خودش دارد هم واقعیتهای مربوط به حامیان و گروههای فشار را میفهمد.
آیا ما میتوانیم به این روند خوشبین باشیم؟ با توجه بهاینکه طیفهای مختلفی در این کابینه هستند میتوانیم امیدوار باشیم تا آخر کنار ایشان بمانند و جا خالی ندهند؟
ما باید تمرکزمان روی دستاوردهای امروزمان باشد. اصلیترین چیز ایمان و عقیده شخص پزشکیان و همت و پشتوانه مردم است. حالا فردا بخشی از کابینه ممکن است عملکرد خوبی نداشته باشد، باید آن را هم مدیریت کرد. بینش توحیدی ما را بهسمت عمل صالح میبرد. ما باید عمل صالح خودمان را انجام دهیم، برای رفع تأثیر بدعهدیها و موانعی که در مسیر ایجاد میشود هم تلاش کنیم.
آیا نمیتوان و نباید پیشبینی کرد؟
به امید خدا که این اتفاق نیفتد ولی واهمه نداریم منفعل هم نمیشویم. اگر این اتفاق بیفتد پیشبینی این است که ما تا میتوانیم نیروهای ارزشمند و متعهد را به تشکیلات اجرایی در مقاطع مختلف تزریق کنیم و مدیریت اینها تدبیر ماست. انصافاً در این ترکیبی هم که آمدند من خباثتی احساس نمیکنم.
چه حرفی نگفته مانده؟
کابینهای با سازوکارهای شورای راهبردی در راستای وفاق ملی معرفی شد، این روندها تجربهای فوقالعاده جدی برای ما میتواند باشد.
ما باید بر کادرسازی اصرار بورزیم.
با شعار و حرف و ادعا نمیشود سفرههای مردم و سرنوشت مردم را تغییر داد. شرایط امروز نیازمند کادرسازی بهویژه بین جوانان است. در شهر و روستا مردم حامی پزشکیان بودند و هستند. ما نیاز به افراد مناسب داریم. افرادی که بتوانند آلام مردم را تسکین دهند. این فرهنگ باید بتواند در جامعه ساری شود پس اولویت ما باید این باشد که اشخاص مناسب و سالم را شناسایی و به جامعه معرفی کنیم و بر کادرسازی اصرار کنیم. در واقع باید افراد را توانمند کنیم تا مشکلات مردم را حل کنند.
از پیامبر پرسیدند بهترین مردم چه کسانی هستند؟ فرمود کسانی که برای جامعه سودمندترند.
آدمهایی تربیت کنیم که به نفع مردم زندگی کنند وجودشان برای تودههای مردم پرخیر و برکت و مشکلگشا باشد. اینها شعار نیست بلکه متن مکتب ما است، براساس متن قرآن و اندیشه توحیدی ما باید روی این موارد اصرار داشته باشیم.
انشاءالله سرنوشت این مملکت هم به لطف و عنایت خدا رو به بهبودی پیش برود.
ارسال نظر