محمود دردکشان: تنها قدرت باقی مانده علیه رانت و فرصت طلبی، مردم هستند / راه نجات کشور طراحی سازوکاری در برابر سهم خواهی است
در میان اینهمه درد و دغدغه، و در میان اینهمه نیاز به تلاش و پیگیری زشتترین و شنیعترین کار ممکن هم این است که من الان گدایی پست کنم/ درود به شرف بعضی از دوستان که از کنار پست و مقام گذشتند ولی گفتند ما تا آخر پا پزشکیان میایستیم / من بیرودربایستی خودم اگر احساس کنم پست و مقامی میخواهند به کسی بدهند که صلاحیت ندارد اعتراض میکنم / نگذاریم آقای پزشکیان با محاصره شدن مشکلات و مستهلک شدن آنچنان در مسائل دولت غوطهور شود بشود که یادش برود که نماینده همین مردم است.
آقای پزشکیان باید و باید در برابر سهمخواهی مقاومت کند
سرویس سیاسی مستقل آنلاین: بخش چهارم از مجموعه گفتگوهای تحلیلی ما با آقای محمود دردکشان، مبارز پیش از انقلاب، از موسسین سپاه اصفهان و شاگرد آیتالله منتظری، را میخوانید. هدف از این گفتگوها تحلیلِ سیر تحول انقلاب اسلامی و فرآیند تغییرات جمهوری اسلامی است.
پیش از این دلایل شرکت در انتخابات آشنایی با باندهای مافیایی، شناخت جریان تندروی پایداری و ایستادگی مردم در برابر رادیکالیسم جناح جلیلی، مخاطرات دولت پزشکیان، تغییر مرزبندیها را بررسی کردیم و امروز بحث ما عبرتآموزی از دولت روحانی و بحرانهای پیشِ روی دولت همچنین اولویتهای پزشکیان را شامل میشود.
آقای پزشکیان در جریان انتخابات به مردم وعدهای ندادند و بهصراحت گفتند وعده نمیدهم ما الان چطور باید مطالبهگری کنیم؟
در این مقطع که این مصاحبه انجام میشود آقای پزشکیان از مردم رأی گرفته یا بهعبارتی امانتدار بیستوشش درصد جامعه ایران با سازوکارهای انتخاباتی است. ایشان بعد از تشریفات مراسم تنفیذ و تحلیف و با همه حاشیههایی که داشت رسما به عنوان رئیس جمهور این کشور تائید شد.
به نظر من پزشکیان با دغدعه کسب قدرت وارد کارزار انتخاباتی نشد بلکه دغدغهاش کمک به حل هزاران هزار مشکلی است که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند.
رهایی ایران و مردم ایران برای آقای پزشکیان مسئله بود.
او به عرصهای ورود کرد که سرنوشتهایی چون استخر فرح، حصر چهارده ساله، نه روز یک بحران، شکستن کلید، میترا استادها، فرود سخت و غیره در طالع خود دارد.
پزشکیان با تمام داشتهها و هستیاش در کارزاری بهشدت نابرابر شرکت کرد که در آن امکان حداقلی برای پیروزی بود. این پیروزی با حمایت بخشی از جامعه تحقق یافت.
جامعهای که شصت درصدش پای صندوق نمیآید و خودش را محق میداند و هزاران دلیل برای نیامدنش دارد. جامعهی زخمخوردهای که وقتی پای درددلهایش مینشینید تمام وجودتان را غم و اندوه میگیرد یعنی جامعهای محق و جامعهای که بریده است. بخشی از جامعه از حاکمیت و نظام مستقر عبور کرده است.
این واقعیت را که آقای پزشکیان میفهمید پس به چه چیزی دل خوش کرده بود که وارد این عرصه شد؟
عرصهای بسیار خطرناک که در؛
- یک ضلع آن مردم در لایههای اجتماعی که در حال تجربه زیست مرگبار هستند
- در ضلع دیگر ساختار حاکمیتی متصلب وجود دارد
- ضلع سوم را جبهه پایداری و جریانات رادیکال تر از حاکمیت مستقر
- ضلع چهارم فرصت طلبان، پست پرستان و رانتخوارانند و در نهایت آنچه بن بست ایجاد میکند همین ضلع چهارمیها هستند
پزشکیان در این عرصه تنگ با فشار روز افزون وارد شده است.
به اعتقاد من تنها قدرت باقی مانده برای بن بست شکنی انسجام مردم و نیرهای دلسوز است. ضعف انسجام مانع خلق ابتکار عمل است.
طبیعتا ضعف انسجام ریشهها و دلایلی دارد که باید به آن پرداخت.
آقای پزشکیان در این شرایط وارد صحنه شد به همت او و در پازل رای دادن ۲۰ درصدی و رای ندادن ۶۰ درصدی معبری باز شده است.
امروز پزشکیان باید نماینده و امانتدار همه مردم در تلاش برای جلوگیری از سقوط ایران باشد.
پزشکیان با دغدغهمندی و دلسوزی به میدان آمده است. همه میدانیم پزشکیان را ابَربحرانها و غولهای بسیار مخوف محاصره کردهاند که همواره سنگ اندازی و سنگر سازی میکنند. پشت این سنگرها، کسانی قرار دارند که تغییر را برنمیتابند. سنگرهایی برای جریانهای ارتجاعی، فرصتطلب، قدرتطلب و خودکامه.
بحرانها فراوان است، طلاق، نظام آموزش، زیرگردها، فرار مغزها، آب و بسیاری دیگر.
اگر قرار باشد با برنامه ریزی ی درست و تلاش بی وقفه از شدت بحرانها بکاهیم نباید فراموش کنیم که یکی دیگر از موانع تحقق وعدهها کاهش وجدان کاری در کشور است. من نمیخواهم بگویم کارمندان شریف دولت اینگونهاند، اما سیستم اجرایی وجدان کاری را مضمحل کرده است و یأس، افسردگی و ناتوانی جای آنرا گرفتهاست. درواقع این سیستم درحال اضمحلال است.
با چنین وضعیتی باید دقت کنیم کجا ایستادهایم و نباید با رفتار خود به تقویت سنگرهایی که برای نابودی تفکر تغییر هستند، بپردازیم.
منظور اینکه مطالبهگری هم استراتژی، برنامه و ساختار میخواهد. صرف توئیت زدن و سخنرانی کردن و پست در شبکه های مجازی گذاشتن نیست. مطالبه گری باید به یک کار تمام وقت با دقت و ظرافت از اطمینان اثر بخشی لازم دارد.
اگر مطالبه گری همان امر به معرف باشد که هست باید به گونهای انجام شود که اثر بخش شود. صرف گلایه کردن مطالبه گری نیست. باید موانع شکل گیری انسجام را برطرف کرد. به انسجام رسید و با استراتژی و برنامه مشخصی به مطالبه گری پرداخت.
مطالبه گری به روش مرسوم از دولتی که خزانه خالی تحویل گرفته و حتی حقوق یکهفته کارکنان خود را ندارد. برق برای امور جاری زندگی معمولی ندارد و ... شنیده نخواهد شد. اساسا دولت در این وضعیت روزمرگی توان شنیدن مسائل خارج از خود را ندارد. رئیس دولت رئیس حل مسائل روزمره و دلمرده خود دولت میشود و توانی ندارد که صرف رئیس جمهور بودن و شنیدن صدای مردم کند.
باید کاری کنیم که آقای پزشکیان را مستهلک و تدارکاتچی نکنند و رییس جمهور باقی بماند.
یکی از مهمترین مطالبهگری ها در وهله اول باید حول محور نهادینه کردن اصل شایستهسالاری در تعیین کابینه رقم بخورد.
کابینه لابی سالار، لاابالی پرور است. باید بتوانیم از توان مردم و نیروهای دلسوز برای نهادینه کردن اصل شایسته سالاری بهره بگیریم.
گام اول رساندن پزشکیان به پاستور بود، گام دوم نهادینه کردن اصل شایستهسالاری است. باید با انسجامبخشی به جامعه ضامن تحقق این اصل شویم. یکی از پیش شرطهای تحقق اهدافی که پیشینه 200 ساله دارند، یعنی آزادی و استقلال همین شایسته گزینی در کابینه است.
در دوران آقای روحانی و وقایع آبان نود و هشت آقای روحانی به صراحت اعلام کردند من خودم هم ماجرای افزایش قیمت بنزین را صبح جمعه فهمیدم. همچنان آقای پزشکیان مواجه است با این مشکل یعنی مسئله ناترازیها، افزایش قیمت بنزین، آقای پزشکیان باید این مسئله را حل بکند چه تضمینی وجود دارد که در همان تله نیفتد؟ یعنی همان اتفاقی که با قطع اینترنت و سرکوب اعتراضات، برای اعتبار و پایگاه رای آقای روحانی افتاد، اگر برای آقای پزشکیان این اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟
ما آن تجارب را داریم و واقعیتهای امروز را هم میشناسیم. عرض کردم تنها قدرت باقیمانده برای بن بست شکنی حضور مردم و انسجام نیروهای دلسوز است.
هیچ بعید نیست این دوره خیلی خشنتر از دورههای قبلی باشد. اگر مثلا برای آقای خاتمی هر ۹ روز یک بحران میآفریدند به نظر من برای آقای پزشکیان هر نه ساعت یک بحران میآفرینند. اگر آن بلاها را سر آقای روحانی آوردن امروز شدیدتر و پرهجمهتر علیه پزشکیان هستند. برای عبور کردن از بحرانها فقط گزینه پیش روی ما انسجام اجتماعی است. آقای پزشکیان باید محور انسجام اجتماعی بشود. اگر نگوییم 17 میلیون، حداقل ده میلیون آدم در این کشور با همه وجود تلاش کردند تا آقای پزشکیان انتخاب شد. باید انسجام این ده میلیون هدف باشد و این ده میلیون کانون مقاومت باشد برای پیشرفت آقای پزشکیان در فاز تغییر و این نیرو هم نیروی کمی نیست.
تشکیلاتیترین کاری که میتواند رخ بدهد، الان در ایران شرایطش فراهم است. ایرانی که همیشه رنج برده از عدم تشکل و انسجام، ایرانی که همیشه خودکامگان بر طبل تفرقه کوبیدهاند.
من فکر میکنم یکی از اصلیترین کارهای پزشکیان حفظ روحیه مردم، الهام گرفتن از مردم، امید بخشیدن به مردم است نه در قالب شعار بلکه در قالب ریزترین و جزئیترین کارهایی که امکانپذیر است. تنها سرمایه آقای پزشکیان ارتباط با مردم است. پزشکیان هر روز باید در گوش جان مردم نجوایی تازه داشته باشد.
او باید مدام با مردم حرف بزند و شرایط لازم برای تغییر را ایجاد کند. باید بسیج مردم را آغاز کند.
کارگری که در کارخانه کار میکند باید نجوای پزشکیان قوت قلب او باشد. ما از قرآن اینها را آموختیم. یادمان نرفته که در سوره والعصر در بدترین و سختترین شرایطی که بر مسلمین میرفت خدا فرمود والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
برای جامعهای که در حال خسران است مردمی که خسران گریبانشان را گرفته، باید با ایمان و عمل صالح این دو اقدام فردی و مهمتر در بعد اجتماعی، بهترین راهکار این است که یکدیگر را تقویت روحی روانی بکنیم بر پایه حق و بر پایه مقاومت.
برای اینکه این فرایندهای تغییر درست پیش برود باید پزشکیان مردم را مدام نسبت به شرایط به روز کند. سخن بگوید.
البته هیچگاه صرف رابطه یکطرف سخن گفتن با مردم هم جواب نخواهد داد. ایشان باید جایگاهی هم برای مردم تعریف کند. یعنی تشکیلاتی جایگاه مردم را مدیریت میکند، حرفها و مطالب و درددلها و اطلاعات مردمی را از سراسر کشور در رابطه با مطالب مختلف دریافت کند و درباره آن تحقیق میکند و روزانه در دستور کار رئیس جمهور قرارگیرد.
خدا رحمت کند آیت الله العظمی منتظری شیوه ایشان این بود و رمز و راز موفقیت آقای منتظری این بود مجموعهای از معتمدین در سطح تودههای مردم و جاهای مختلف داشتند که به دفتر ایشان، گزارش میدادند. دفتر مسئولی داشت که این گزارشها را تنظیم میکرد و صبحبهصبح روی میز آقای منتظری میگذاشتند.
به این شکل آقای منتظری نسبت به دردها و رنجها و ماوقعی که در جامعه میگذشت بهروز بود. اتفاقا آیتالله منتظری به امام هم پیشنهاد کردند که شما از اینکه در مردم و در بین مردم چه میگذرد غافل نباشید و جالب اینکه این پروسه را مدیریت میکردند. یک گزارش پیش آقای منتظری آمده بود که ایشان بلافاصله گزارش را به مقامات منتقل کرده بود و مقامات متعجب مانده بودند که چه کسی به آقای منتظری اینقدر ریز و دقیق گزارش داده است. موضوعش هم ساخت پناهگاه ضد اتمی برای آقای خامنهای بود که متوقف هم شد.
به صرف اینکه مردم شعار بدهند پزشکیان تو خوبی ایشان هم بگوید خیلی متشکرم من را شرمنده نکنید کافی نیست.
باید مردم باور کنند گوش شنوا هست و باید مردم باور کنند که حنجرهای هست حر و آزاده.
همان چیزی که آقای پزشکیان هم اظهار کردند: صدای بیصدایان باشند. مکانیزمش این است. نباید فراموش کرد که این ارتباط دوسویه اگر در چرخه تشکیلات دولتی و گزارشهای وزارتخانهها افتاد، نتیجه ناموزون میشود.
هر چند ساختار دولت هم باید به سمت این فرهنگ پیش برود ولی باید آدمهای شاخصی که در سطح کشور هستند بدون هیچ پست و مقامی و هیچ هزینهای برای حکومت، بازوان پرتوان و حلقه ارتباطی معناداری بین شخص پزشکیان بهعنوان امانتدار رای و مردم بهعنوان صاحبان رای، در سطح کشور باشند.
نگذاریم آقای پزشکیان با محاصره شدن مشکلات و مستهلک شدن آنچنان در مسائل دولت غوطهور شود بشود که یادش برود که نماینده همین مردم است.
پس پیشنهاد شما ارتباط مردمی است. وقتی یک کشور پهناور با ۸۰ میلیون جمعیت داریم که صداوسیما هم انعکاس دهنده صداهای خاموش مردم نیست، عملیترین راه برای حفظ ارتباط با مردم چیست؟
این پتانسیل و استعداد در جامعه هست همانطور که جامعه علیرغم همه فشارها و همه نامردمیهایی که جبهه پایداری کرد بالاخره آمد پای صندوق و ارتجاع را پس زد. من این پتانسیل را در مردم میبینم. نگذاریم به خاموشی بگراید. آقای پزشکیان به نظر من اولین سخنرانیهایش را باید به مردم اختصاص بدهد و بگوید شما به من رای دادید تنهایم نگذارید، برای اینکه تنها نمانم. اطلاعاتتان از کاستیها را بدهید.
ادارهای برای این کار در نهاد ریاست جمهوری درست کند.
این مردم آمادگی نقش آفرینی در این زمینه را دارند. مردم هشت سال جنگ را اداره کردند. اگر مردم پای کار جنگ نبودند، کدام تشکیلات حکومتی توان داشت که بتواند از عهده این حجم سنگین امورات جنگ بیرون بیاید؟ الان هم به دلیل حضور مردم بود که پزشکیان وارد پاستور شد و این مردم برای اینکه به نتیجه برسند همهکاری میکنند.
در میان اینهمه درد و دغدغه، و در میان اینهمه نیاز به تلاش و پیگیری زشتترین و شنیعترین کار ممکن هم این است که من الان گدایی پست کنم. این رفتار اصلا جنس مردم نیست و درود به شرف بعضی از دوستان که از کنار پست و مقام گذشتند ولی گفتند ما تا آخر پای پزشکیان میایستیم چون میفهمند پزشکیان فرد نیست. میفهمند او امانتدار مردم است و تا آخر پای امانتداری مردم ایستاده. این تفکر آدمهای پروپاقرصی دارد در سطح کشور.
شما با یک لشکر ده میلیونی مصمم خیلی کارها میتوانید بکنید کمااینکه در انتخابات کردید. پایداریچیها یک سر سوزن تصور نمیکردند که در این انتخابات شکست بخورند. تمام سازمانشان دنبال بازسازی برای انتقام گیری از شخص پزشکیان و مردم است.
حالا صداوسیما هر چه همراهی کرد برای من مطلوب است اگر هم نکرد من معطل صداوسیما نباید بشوم. این کار حیاتی و ضروری است یعنی میخواهم بگویم با این کار ما هزاران پزشکیان را به عرصه کنشگری یعنی فعالسازی میخوانیم.
آن وقت حکایتهایی رخ خواهد داد که انشاالله در مصاحبههای بعدی اگر عمری بود و خدا توفیق داد توضیح میدهم.
خبر دارید که سهمخواهیهایی در بستن کابینه اتفاق افتاد. بالاخره دست روسای جمهور زیر سنگ احزاب و سیاسیون شاخص است، حالا اگر تاریخ تکرار شود و تقاضاهای احزاب و جناحهای سیاسی از رئیس جمهور همانند عصر اصلاحات، از تقاضاها و انتظارات مردم پیشی بگیرد و اولویت پیدا کنند و باعث خستگی و دلسردی مردم از انتخابات بشود، آیا واکنش مردم به این دولت هم مانند واکنش به دوره ۸ ساله آقای خاتمی، خروجیِ کسی مانند احمدینژاد خواهد بود؟
من تجربههای تلخی از تشنگان قدرت دارم. کسانی که فقط خودشان و منافعشان و باند خودشان را میبینند و در سر سودای تشکیل باند مافیایی دارند برای غارت هرچه بیشتر کشور. اصلاحطلب و غیر اصلاحطلب هم ندارد این را نشان دادهاند. من میخواهم بگویم این خودش مصیبت است. اصل شایستهسالاری که من عرض کردم پادزهر و باطلالسحر همین فرصتطلبیها و همین سهمخواهیهاست. وقتی دست آقای پزشکیان یا وزیرانش پر باشد مثلاً وزیر کشور وقتی در استانی ده بیست نفر آدمهای جدی و خوب معرفی بشوند دیگر ناگزیر نمیشود که از آدمهای آنچنانی استفاده بکند. ما باید چشم بیدار و مغز هشیاری داشته باشیم که خیلی به موقع اعلام خطرهای جدی کنیم تا فرصت طلبان نتوانند سوءاستفاده بکنند.
آقای پزشکیان باید و باید در برابر سهمخواهی مقاومت کند. ما هم باید و باید بایستیم در مقابل سهمخواهان. در هر جایی که هستیم نگذاریم فرصتطلبی دوباره این اتفاق را تکرار کند که زمان آقای خاتمی افتاد. معنا و مفهوم این حرف این است که همانطور که شما اشاره کردید احمدینژاد وارث بلامنازع اصلاحات شد به دلیل همین پلشتیها و منفعتطلبیها.
این دفعه این طور نیست، مسئله خطرناکتر از حضور امثال احمدینژاد خواهد بود. این دفعه کار به دست سهمبَران و سهمخواهانی که چنگال تیز کردهاند برای نابودی ملت میافتد. یعنی دست اپوزیسیون بیهویت وابسته میافتد.
فرصت طلبان قدرت طلبانی که این قدر بسته و دگم و غوطهور در باتلاق خودخواهی و منفعتطلبی هستند باید بدانند در زمینی بازی میکنند که هستی کشور از دست میرود. دیگر بحث احمدینژاد و غیره نیست. دیگر براندازی نه از جنس نرم که از جنس خشن و سخت قطعی و حتمی است و این شرایط را خیلی خوب و شفاف میبینم که دقیقا جاده صافکن حاکمیتِ اپوزیسیون با آن هویتی که میشناسیم و سابقه و ریشهای که از آن میدانیم هستند. یعنی کشور ایران متلاشی میشود و باقی نخواهد ماند.
این فاجعه سنگینی است. بنابراین ما مردم تکلیفی داریم ولی من بیرودربایستی خودم اگر احساس کنم پست و مقامی میخواهند به کسی بدهند که صلاحیت ندارد اعتراض میکنم. نه که بخواهیم فقط بحث بکنیم یعنی هم بدنه جامعه باید کمک کند هم باید اطلاعرسانی درست مقاماتِ تصمیم گیر انجام بشود. این انگیزه را باید در مردم ایجاد کرد که پست گرفتن آدم قدرتطلب فرصتطلب غیرمردمی یعنی یک فاجعه و این فاجعه در حد سرنوشت ملت ایران است و من نسبت به سرنوشت خودم باید غیرت داشته باشم. باید همیت داشته باشم جلوی این فاجعه را بگیرم.
همینها ملات انسجام هرچه بیشتر ملت میشود. ملت باید قدرت نشان بدهد از موضع اقتدار نه اینکه شاه سلطان حسینوار من بشینم تا محاصره شوم بعد والذاریات بخوانم.
اگر شما بخواهید به آقای پزشکیان کار فوری پیشنهاد کنید، فوریترین کار برای ایشان را چه میدانید؟
ایشان باید دقت و ابتکار عمل را برای تشکیل کابینه بگذارد فعلا. این کار انجام شود بعد به اصلاحِ مستمر کابینه و نظارت بر این کابینه بپردازند. آقای فلانی مثلا شد وزیرِ کشور، رها برای خودش، نخیر کنترلهای نظارتی خودش را ببینند. ایشان نهجالبلاغه را میفهمد علی بن ابیطالب چقدر بر نظارت بر کارگزاران حساسیت دارد این نظارتها را تشدید کند و این را وظیفه خودش بداند.
بخش اعظم انرژی خودش را در تعامل با مردم بگذارد.
ایشان باید از مردم الهام بگیرند و به مردم بگوید من همان پزشکیان قبل از پاستورم و در عمل ثابت کند همان است و قدرت و پاستور و عنوان، تغییرش نداده. وقتی که قبل از انتخابات با تمام وجود بیان میکرد من خاک پای ملت هستم همان آدم هستم روح زخم خورده ملت را التیام ببخشد و سازوکارهایی برای این کار تعریف کند.
پزشکیان باید با بکارگیری اقتصاددانان و جامعه شناسان مورد وثوق تعامل دوطرفه، شفاف، دلسوزانه و موثر با مردم را طراحی و عملیاتی کند که بداند مردم چه میگویند چه میخواهند و چگونه باید به مردم گزارش بدهد.
شما در مورد ارتباط مداوم آقای پزشکیان با مردم صحبت کردید آیا این تشکیلاتی که تحت عنوان شورای راهبردی و کارگروهها ساخته شد میتواند به عنوان ساختاری، در خدمت رئیس جمهور برای ارتباط با مردم آن را حفظ کرد؟
حتما، بله. الحق و انصاف این ابتکاری که آقای پزشکیان نشان داد در طول این چهل و پنج ساله عمر حکومت بیسابقه بود. خیلی عالی بود سنگ زیربنای شایسته گزینی بود.
طبیعتا کار اول و تجربه اولی بود بالاخره با نقائص و نارساییها همراه بود ولی تجربه قشنگی بود. من میخواهم بگویم هر استان نیاز به شورای راهبردی دارد که استاندار آن استان مدیریتش کند و مسائل ریز استانی و شهرها و شهرستانها را سامان دهد.
البته که اینکار فقط بخشی از پازل ارتباط مردمی و فرآیند شایستهگزینی است. ارتباط موثر با مردم به طراحی قطعات پازل دیگری هم دارد.
وقتی ما در کارهای اجرایی بودیم دقیقا از این پتانسیل مردمی نهایت بهره برداری را به نفع خود مردم میکردیم.
در اعماق روستاها روستایی باید بداند که حرفش را میتواند جایی بزند و گوش شنوا هست. اینها باید خیلی گسترده در سطح کشور، ادارات و وزارتخانهها وجود داشته باشد.
ما وزیر گذاشتیم بله ولی در وزارتخانهها چشمهای بینا باید داشته باشد. و نه جاسوس، نه آدمهای مریض احوالی که بخواهند از دیگران مچگیری کنند، بلکه راویان صادق از وضعیت موجود را باید گسترش دهیم. آقای پزشکیان به عنوان مبدع شورای راهبردی که اکثرشان هم آدمهای خوبی بودند و انصافا در شتاب زمانی آن مقطع، ترکیب هم ترکیب قابل قبولی بود.
باید یک جراحی اجتماعی در دل حاکمیت انجام بدهیم. راهکار این است که شورای راهبردی به شورای عالی راهبردی در سطح کشور تبدیل شود و هر استانی برای خود شورای راهبردی داشته باشد. بهتبع هر وزارتخانهای عزل و نصبش خیلی سامان پیدا میکند و کسی هم توسط سهمخواهان محاصره نمیشود. در فقدان این شورای راهبردی است که هر کسی بههرنحوی بتواند سوءاستفاده و اعمال قدرت میکند.
در ساختار ناهمگون توزیع قدرت در کشور و شبکههای هزارویک فامیل و باندهای مافیایی تشنه قدرت که هیچ هویتی ندارند منافقانه تلاش میکنند تا قدرت را به چنگ بیاورند. روزی اصلاحطلب میشوند و روز دیگر اصولگرا و چندصباحی اعتدالی. به هر رنگی بوقلمون صفتانه درمیآیند. ما نباید فریب اینها را بخوریم و انشالله آقای پزشکیان به این مکانیسم تن بدهد. به نظر من این روش تأثیر تاریخی خودش را میگذارد.
عدهای معتقدند دولت پزشکیان چهار سالش را تمام نمیکند. شما فکر میکنید چه خطری این دولت را تهدید میکند؟
اصلا این دولت در دل خطر زاده شده و خطر همزاد آن است. بعید ندانید که با مخاطرات تلخ و پیش بینی ناپذیری مواجه شود. این آیه یأس نیست و ما به عنوان آدمهای معتقد و مسلمان باید این کار را پیش ببریم.
ولی در طول تاریخ منازعات قدرت وقایع تلخی را گزارش کرده است. پدر به خاطر قدرت چشم فرزندش را درآورده، شکم زنان آبستن دریده شده است.
باندهای قدرت ساکت نمینشینند! هم بازوهای امنیتی- نظامی دارند و هم بازوی اقتصادی.
به باور من اما از این واقعیت تلخ نزاع قدرت، واقعیتهای بالاتری هم هست. بالاترین حقیقت و واقعیت در این آیه قابل تبیین است که ان تنصروا الله ینصرکم.
من معتقدم بعد از چهل سال، حتی یک روز رفتار اصولی آقای پزشکیان ارزشمند است.
همچنان تنشهایی کف جامعه داریم مثل بحث حجاب و گشت ارشاد. درگیریهایی که مدتی است جامعه را در تب و تاب و التهاب نگهداشته است و تشدید هم میشود. آیا فکر میکنید اینها به مرور فروکش خواهد کرد یعنی از جانب بخشی از نهادها پیگیری نخواهد شد؟ آیا امیدی هست که آرامش به مملکت برگردد ؟
صددرصد اگر دختر بیپناهی در جامعه دچار آن وضعیت شود، وقتی احساس کند با او اصولی و منطقی برخورد میشود و راهکار جلوی پایش گذاشته شود، هیچ دلیلی ندارد که ناراحت شود.
اینهم ناگفته نماند جریاناتی هستند که پشت سنگرها کمین میکنند برای اینکه با این موضوعات قشر مذهبی جامعه را علیه پزشکیان بشورانند. شما دیدید برای آقای خاتمی چه کارناوالهای عاشورایی درست کردند بعد هم معلوم شد ساز و کار خودشان بوده برای مخدوش کردن چهره آقای خاتمی.
انتهای کلام میخواهم بگویم واقعا پزشکیان مظلومانه وارد این عرصه شد، مظلومانه خیلی مسائل را تحمل میکند و ما به عنوان مخاطبین نهج البلاغه این مسئله را باید نصبالعین خودمان قرار بدهیم که "کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا" باید حامی و پشتیبان مظلوم باشیم.
موفق باشید
ارسال نظر