قرار بود روحانیون فقط تحقیق علمی کنند، نه اینکه مسئول رده اول شوند یا در بانک و دانشگاه کار کنند
تشکیلاتی به نام "صیانت حوزه" که معلوم نیست پشتوانه اینها کیست، باعث نارضایتیِ حوزویان و مانعِ سخن گفتنِ اساتید حوزه شده است.
آیت الله سید اصغر ناظم زاده در ابتدای درس خارج فقه، درباره مشکلات حوزه علمیه گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون (توبه، آیه ۱۲۲)
روز اول سال تحصیلی است، قبل از ورود به بحث ارث به دنبال بحث سال قبل لازم دانستم به عوامل تضعیف حوزه های علمیه در سال های اخیر اشاره کنم. هدفم از این آسیب شناسی، حفاظت و صیانت از مراکز علوم دینی است که ثمره تلاش بیش از هزار سال فقهای شیعه از بعد از غیبت کبری است. ازشیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و ابن دریس و محقق حلی و علامه حلی صاحب جواهر و شیخ انصاری و آیت الله حائری بزرگ و آیت الله بروجردی و امثال چنین بزرگانی است.
هدف مهم انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نیز این بود که تلاشها وخون دلهای گذشتگان هزار و چند صد ساله را تحکیم کند و علم و معنویت را رواج بیشتری بدهد و روحانیت را سرفراز کند. همه روحانیانی که با امام همصدا شدند و ایشان را همراهی کردند، هدفی جز این نداشتند. ما هم به عنوان قطرهای در میان دریای مردم آرمانی جز پیروزی اسلام و رفاه و آسایش مردم و تحکیم مبانی دینی نداشتیم.
ولی مع الاسف بعد از انقلاب قداست روحانیت، توان علمی و جایگاه مردمی آن، کمرنگ شد و نتوانستیم قدرت معنوی و مرجعیت مردمی حوزه را حفظ و تقویت کنیم به چند دلیل:
۱ . حضور روحانیان در مسئولیتهای رده اول اجرایی کشور: در این میان آن دسته از روحانیان هم که در این کاستیها نقشی نداشتهاند و به دنبال حفظ پایههای علمی و معنوی حوزه بوده و هستند، متهم شدند.
همین امر سبب شده اقبال به حوزه در این سالهای اخیر بسیار ناچیز باشد و مدرسهای که باید حدود ۴۰ طلبه جدید گزینش کند، به حدود ۶ نفر رسیده و این مصیبتی است که به زودی خلا بزرگی را در حوزه و جامعه به وجود خواهد آورد.
۲ . فقر مادی روحانیان: ضعف امکانات مالی برای طلاب باعث شده تا بسیاری از آن ها مشغول کارهای غیر علمی هرچند پاره وقت شوند. تا حداقل معاش خود و خانواده را فراهم آورند بیتردید از دست دادن ساعتهای مفیدی از روز، توان علمی طلاب را به شدت کاهش میدهد.
۳ . جذب طلاب در کارهای اداری: مسئولان کشور بسیاری از نیروهای جوان حوزه را که بنا بر خبرها تعداد آنها تا بیست هزار نفر است، برای مدارس و بانکها گزینش کردهاند؛ یعنی بیست هزار روحانی که باید تحقیق علمی کنند که با سهم مبارک امام زمان درس خواندهاند را از حوزه خارج میکنند. گرچه قصد خدمت باشد ولی ضربهای هولناک بر حوزه وارد خواهد شد و کم کم حوزه به طرف تربیت کادرهای دولتی سوق داده خواهند شد و این همان نابودی حوزه است. مگر کشور ما جوان های پرتلاش و تحصیل کرده ندارد که شما این تعداد روحانی را از حوزه خارج می کنید؟
مسئولین باید توجه داشته باشند که این روحانیان که از حوزه به کارهای اداری برده میشوند طولی نمیکشد خاصیت اصلی خود را از دست خواهند داد. چنان که این چهل ساله بعضی روحانیون در ارگان های کشور و دانشگاهها به نام نمایندگی از طرف مسئولین، هضم در کارهای روزمره آن مراکز شدهاند.
۴ . محدود کردن آزادی بیان و کنترل حوزه: قبل از توضیح این موضوع، به خاطره ای از آقای بنی صدر اشاره ای می کنم.
زمانی که من در کرمانشاه و ایلام و بیجار حاکم شرع بودم، روزی آقای ابوالحسن بنی صدر که کاندید ریاست جمهوری بود در کرمانشاه سخنرانی داشت و گفته بود آقای جلال الدین فارسی رد صلاحیت شده است.
ایشان شب برای استراحت به استانداری آمده بود و سکونت من هم در آنجا بود. استاندار وقت آقای ماکویی به من اطلاع داد آقای بنی صدر در طبقه پایین است؛ اگر می خواهید با ایشان ملاقات کنید، بیایید طبقه پایین. گفتم: نه، من کاری با ایشان ندارم. بعد از لحظاتی آقای بنی صدر و همراهانش آمدند طبقه بالا. پس از سلام و احوالپرسی، بعضی افراد از ایشان پرسیدند: اگر رییس جمهور شوید به آقای خلخالی چه مسئولتی می دهید؟ که آقای بنی صدر جواب منفی دادند. دیگری پرسید: با آقای بازرگان و ملی مذهبی ها چه می کنید؟ ایشان جواب هایی دادند.
شخص دیگری پرسید: اگر رییس جمهور شوید با حوزه علمیه قم چه می کنید؟ قبل از این که ایشان جوابی دهد، بلافاصله گفتم هیچ کسی حق ندارد در حوزه علمیه دخالت کند. حوزه علمیه فقط و فقط باید زیر نظر مراجع تقلید اداره شود و آن ها مسئول اداره حوزه هستند. که آقای بنی صدر با لحن اعتراضی گفت: بله، حوزویان نظم را در بی نظمی می دانند. من هم دوباره گفتم: حتی اگر بی نظمی باشد، بهتر از دخالت دیگران در حوزه علمیه است، به علاوه این برداشت غلطی است که به حوزویان نسبت داده می شود.
ارسال نظر