بیوگرافی جکسون پولاک نقاش مدرنیست آمریکایی و از پیشگامان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی
جکسون پولاک نقاش مدرنیست آمریکایی و از پیشگامان جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی بود. او بیشتر به خاطر سبک منحصر به فرد «نقاشی قطرهای» مشهور شدهاست.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: جکسون پولاک با نام کامل «پال جکسون پولاک» در شهر کودی واقع در شمال غرب ایالت وایومینگ متولد شد. مادرش به رشد و پیشرفت او اهمیت میداد اما پدرش در کار و زندگی فردی بیثبات بود.
خانواده آنها دائما در حال جابجایی بودند و این عدم ثبات بر روی شخصیت آینده و کارهای هنری جکسون پولاک تاثیر فراوانی گذاشت. طوری که از او به عنوان فردی درونگرا، معذب و ناآرام یاد کردهاند. در نهایت هنگامی که او ۹ ساله بود، والدینش از یکدیگر طلاق گرفتند.
دوران نوجوانیاش را در زادگاهش گذراند و همانجا آموزشهای اولیه هنرهای تجسمی را آموخت.
جکسون زمان دبیرستان در چندین مدرسهای که به هنرهای دستی میپرداختند به تحصیل مشغول شد اما هر بار با مسئولین دبیرستان به مشکل میخورد که در نهایت منجر به اخراج او میشد.
در سال ۱۹۲۸ تحصیل رشته نقاشی در هنرستان هنرهای دستی در لس آنجلس را آغاز کرد. در سال ۱۹۳۰، زمانی که دو برادر دیگرش در شهر نیویورک تحصیل میکردند، پولاک نیز تصمیم گرفت به آنجا برود. او در آنجا آنجا زیر نظر توماس هارت بنتون به یادگیری نقاشی پرداخت. بنتون نقش فراوانی در پیشرفت جکسون پولاک داشت و او را از همه جهت در راه موفقیت تشویق کرد. محوریت کار او نقاشی بومی گرایی بود و جکسون هم تا مدتی عناصر این نوع نقاشی را در آثارش مورد استفاده قرار میداد اما کم کم تغییراتی در سبک خود داد و دیگر نقاشی بومی گرایی را دنبال نکرد.
روانگاوی یونگ در آثار جکسون پولاک
اما زندگی جکسون پولاک پر از فراز و نشیب بود و در سال ۱۹۳۸ به خاطر اعتیاد به الکل، تحت درمان قرار گرفت.
پزشک معالج او بر نظریههای روانکاوی مثل فروید و یونگ تاکید داشت و تلاش کرد جکسون را با نقاشیهایش مشغول کند و به درمان او بپردازد. نوع روانکاوی این پزشک، باعث شد که در آثار جکسون پولاک مفاهیم یونگی به ندریج وارد شوند.
پولاک در اوایل دهه ۱۹۳۰ با نقاشیهای دیواری «خوزه کلمنته اوروسکو» و «دیهگو ریورا» آشنا شد و تحت تاثیر هنر آنها قرار گرفت.
درطی سالهای ۱۹۳1تا ۱۹۳3 در اتحادیه هنرآموزان نیویورک به یادگیری نقاشی و مجسمهسازی پرداخت. با نقاشان مکزیکی، ریورا و سیکهایروس آشنا شد و از ۱۹۳۷ به روانکاوی یونگ روی آورد.
در سال ۱۹۴۳ مدت کوتاهی به عنوان مرمتکار برای موزه نقاشی غیر واقع بینانه (نمونه اولیهای برای موزه گوگنهایم) مشغولبه کار شد. اواخر همان سال گوگنهایم قراردادی را با او منعقد کرد که تا سال ۱۹۴۷ به طول میکشید و به او اجازه میداد تا تمام وقت خود را به نقاشی معطوف کند.
اولین نمایشگاه اختصاصی جکسون پولاک
اولین نمایشگاه انفرادی جکسون پولاک در سال ۱۹۴۳ در گالری هنر این قرن گوگنهایم در نیویورک برگزار شد. در میانه دهه ۱۹۴۰، پولاک با شیوهای کاملاً انتزاعی به نقاشی پرداخت و سعی کرد خود را از محدودیتهای سهپایه نقاشی و عمود قرار دادن بوم رها کند و بوم را بدون جهت و حالت خاصی، روی زمین قرار میدهد.
سبک قطرهای جکسون پولاک
در سال ۱۹۴۷ جکسون پولاک با استفاده از چوب، ماله، یا چاقو برای چکاندن و پاشیدن رنگ بر روی بوم و همچنین ریختن رنگ بهطور مستقیم از قوطی سبک قطرهای را به وجود آورد. مفاهیم سورئالیست نقاشی ناخودآگاه و خودکار یادآوری روش قطرهای پولاک است که به آن نقاشی کنشی نیز نام دادهاند. سبکی که انقلابی در هنر معاصر بود و منجر به توسعه بیشتر اکسپرسیونیسم انتزاعی شد.
هرچند که او بهطور گسترده به اقصی نقاط ایالات متحده سفر کرد، اما اغلب عمر خود را در نیویورک گذراند.
آثار هنری
برخی از آثار هنری جکسون به این شرح است:
- ۱۹۴۲ مذکر و مونت : موزه هنر فیلادلفیا
- ۱۹۴۲ تصویر تند نویسی: موزه هنر مدرن
- ۱۹۴۲ زن ماه: کلکسیون پگی گانگهم
- ۱۹۴۳ آبی (موبی دیک): موزه هنر اوهارا
- ۱۹۴۵ شهبانو رنجدیده: موزه هنرهای زیبا (بوستون)
- ۱۹۴۷ کلیسای جامع: موزه هنر دالاس
- ۱۹۴۷ پنج ژرف پیمایی دریایی: موزه هنر مدرن
- ۱۹۴۸ شماره پنج: مجموعه هنری خصوصی
- ۱۹۴۸ ترکیب (سپید، مشکی، آبی و سرخ و سپید): موزه هنر نیو اورلئان
- ۱۹۴۸ هنگامه تابستان: شماره ۹ ای: موزه تیت
- ۱۹۴۹ شماره یازده: موزه هنر دانشگاه ایندیانا، بلومینگتون، ایندیانا
- ۱۹۵۰ نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی: موزه هنرهای معاصر تهران
- ۱۹۵۰ ریتم پاییزی: موزه متروپولیتن نیویورک
زندگی خانوادگی جکسون پولاک
در سال ۱۹۴۵ پولاک با هنرمندی نقاش به نام لی کراسنر ازدواج کرد که نه فقط در زندگی حرفهای جکسون، بلکه در حفط آثار و میراث او نقش فراوانی بازی کرد. زندگی وی همیشه با جستجو و مواجهه با مسائل جدید گذشت. در این راستا کراسنر که خودش نقاش اکسپرسیونیست مطرحی بود، پولاک را با نقاشان سرشناس و منتقدین زیادی آشنا کرد.
اگر بخواهیم دقیقتر زندگی جکسون پولاک را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم که زندگی هنری او به سه بخش تقسیم میشود.
سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۷
جکسون پولاک در این دوره از زندگی خود همواره در حال یادگیری و تجربه بود. او تحت تاثیر آثار نقاشان مکزیکی سورئالیستی مانند سیکه ایروس و اروزکو قرار گرفت که به وضوح میتوان این تاثیر را در آثار جکسون پولاک مشاهده کرد.
این نقاشان از عناصر اسطورهای و تصادفی در نقاشیهایشان استفاده میکردند، به این ترتیب پولاک هم تحت تاثیر اسطورههایی سرخ پوستی قرار گرفت.
یکی از تابلوهای نقاشی که در زندگی نامه جکسون پولاک تاثیر فراوانی بر جای گذاشت، تابلویی به نام “نگهبان راز” است. در این تابلو کاملا پیداست که او تحت تاثیر اساطیر سرخ پوستها و مصر باستان قرار داشته است. در پایین تابلو سگی دیده میشود که احتمالا نشان از نگهبان دنیای زیرزمینی دارد یا میتواند نشانهای از فرود آمدن به عالم زیرین باشد. از طرفی دو پیکرهی اطراف تابلو نیز سبک پیکاسو را نشان میدهند، بیانگر فرم کوبیستی در اسطورههای آفریقایی هستند.
در بیشتر تابلو های جکسون پولاک در این دوره، زمینه تصاویر با شکلهای تابلو هم ارزش هستند و اشکال را با خطوط پر انرژی به زمینه متصل میکرد.
سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰
قبل از سال ۱۹۴۷ بیشتر آثار جکسون پولاک را موضوعاتی نظیر عشق، مرگ و تولد تشکیل میدادند. در این تابلوها علائمی مانند چشمها، سر حیوان، سینه، خورشید و نیزهی شکسته دیده میشوند.
اما باید عنوان کرد که در زندگی نامه جگسون پولاک دههی ۴۰ دوران نامساعدی را برای می رقم خورد و این سختی باعث شد که پولاک به مکتب سورئالیسم و عوامل ناخودآگاه جذب شود. در این سبک ضربههای قلم سریع و خشن هستند و طبق نظر صاحب نظران این مکتب، نقاشی کاری از پیش مشخص شده نیست. نقاشی نوعی بداههگویی است که با شکلهای نامشخص و ضربه قلمهای آزاد به وجود میآید.
نقاشیهای جکسون پولاک از سال ۱۹۴۷ بعد، به نهایت انتزاع خود رسیدن و از شیوه “نقاشی کنشی” استفاده میکرد. شیوهای که در آن با حرکات سریع و مکسهای مداوم اثری شگفت انگیز را خلق میکردند. البته این مکس گاهی چند دقیقه و گاهی چندین روز طول میکشید. در صورت طولانی شدن، بعد از چند روز دوباره شروع به کار میکرد، بوم را روزی زمین میگذاشت و رنگ را بدون هیچ واسطهای روی بوم میچکاند.
به سبک این آثار معروف جکسون پولاک، نقاشی رنگ چکانی یا قطره چکانی گفته میشود. یعنی رنگ را به وسیله چوب، کاردک، انگشتان و حتی گاهی به صورت مستقیم از قوطی روی بوم میریخت.
برخی از منتقدان باور دارند که در این دوره از زندگی نامه جکسون پولاک تمامی آثار وی به شکل تصادفی به وجود آمدند. اما گرینبرگ نظر دیگری دارد و میگوید که وی در خلق سریع اثر و رنگ چکانی، مسلط بوده است.
در آثار معروف جکسون پولاک تفاوت بین طراحی و نقاشی از میان رفته است. پولاک با حرکات خیلی سریع قلم مو کارهایش را انجام میداد و همین باعث شده که برخی از منتقدین این حرکات را به خاطر الکلی بودنش بدانند. اما بعضی دیگر آن را به هیجان و شور پس از جنگ جهانی دوم ربط داده و از او به عنوان پیامرسان سیاسی و فرهنگی آمریکا یاد میکنند.
سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶
جسکون پولاک کم کم به فردی مشهور تبدیل شد که حتی در مطبوعات از او نام میبردند. از کلکسیونرها پیشنهادهای مختلفی دریافت میکرد و در اوج محبوبیت و شهرت به سر میبرد. در بین آثار معروف جکسون پولاک، شاید معروف ترین اثر او convergence باشد که در سال ۱۹۵۲ تولید شد.
ابعاد این تابلو بسیار بزرگ بود و عظمت آن تنها از نزدیک لمس میشود. اما به تدریج رنگهای نقاشی او به تیرگی رفتند و ناگهان وقتی که در اوج بود، سبک قطره چکانی را کنار گذاشت. در واقع این حجم از معروفیت وی را دچار سرگشتگی کرد و اعتیادش به الکل شدیدتر شد. به طوری که در سال ۱۹۵۶ دیگر خبری از تابلوهای نقاشی جکسون پولاک نبود و از این سال اثری وجود ندارد.
مرگ جکسون پولاک
وقتی صحبت از چگونگی مرگ جکسون پولاک میشود همه میگویند که تصادف دلیل مرگ او بود. اما باید گفت داستان مرگ جکسون به الکل مربوط است. او اکثرا در حال نوشیدن الکل بود و در ۱۱ آگوست ۱۹۵۶ به دلیل مصرف زیاد الکل و مستی در حادثهی رانندگی جانش را از دست داد. پس از مرگ او همسرش کراسنر، برای حفظ میراث و شهرت او تلاشهای زیادی کرد و نام او را زنده و محترم نگه داشت.
ارسال نظر