20 حقیقت خواندنی درباره میلان کوندرا نویسنده چکتبار که جالب است بدانید
میلان کوندِرا متولد ۱ آوریل ۱۹۲۹نویسنده و رماننویس مشهور اهل جمهوری چک است که از محبوبترین نویسندگان خارجی در میان خوانندگان ایرانی به شمار میآید.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
1.خانواده میلان کوندرا متعلق به طبقه متوسط جامعه و علاقمند به فرهنگ و ادبیات بودند. پدر او لودویک کوندرا نام داشت و نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود و طی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۱ رییس آکادمی موسیقی برنو بود.
نقش موسیقی در زندگی میلان کوندرا
2. میلان در همان کودکی از پدرش نواختن پیانو را آموخت و خیلی زود موسیقی نقشی مهم در زندگیاش پیدا کرد. به طوری که او را «رماننویس موسیقیدوست» میخوانند و ساختار برخی از آثار او را با سوناتهای موسیقی مقایسه میکنند. علاقه کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او بهویژه رمان شوخی نمود یافته است.
3. میلان ادبیات را با سرودن شعر در ۱۴ سالگی آغاز کرد و در سال ۱۹۴۸ رشته ادبیات و زیباییشناسی دانشگاه کارلف (دانشگاه چارلز) در شهر پراگ را برگزید اما کمی بعد به دانشکده سینما رفت.
فعالیتهای سیاسی میلان کوندرا
4. در ۱۸ سالگی پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۷ به اتحادیه جوانان حزب کمونیست چکسلواکی پیوست. به دنبال انتقادهایش از حکومت در سال ۱۹۵۰ برای نخستینبار از حزب کمونیست چکسلواکی اخراج شد و تا سال ۱۹۵۶ اجازه پیوستن دوبار به حزب را پیدا نکرد. کوندرا به همراه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان چکسلواکی به حمایت از جنبش اصلاحطلبانه حزب کمونیست چکسلواکی معروف به بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ پرداخت. پس از اشغال کشور توسط ارتش سرخ شوروی در اوت ۱۹۶۸ نامش در لیست سیاه حکومت قرار گرفته و چاپ آثارش و عرضه آنها در کتابخانهها ممنوع شد. یک سال بعد او از دانشکده سینما نیز اخراج شد. در این مدت، کوندرا خرج زندگیاش را با نوشتن طالعبینی درمیآورد. این طالعبینیها که البته با نام حقیقی میلان کوندرا چاپ نمیشدند پس از مدتی بسیار محبوب شدند. خود کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به سرنوشتی که این چنین دچارش شده بود اشاره و شرح آن را بیان میکند.
آغاز فعالیتهای ادبی میلان کوندرا
5. اولین مجموعه شعر میلان کوندرا با عنوان انسان بوستان پهناور که خوشبینی رسمی جامعه و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار داده بود در سال ۱۹۵۳ چاپ شد. در سال ۱۹۵۵ شعری بلند از او با عنوان ماه می گذشته (تقدیم به ژولیوس فوچیک) و بلافاصله بعد از آن دومین و آخرین مجموعه شعرش با عنوان تکگویی که در آن اعمال و رفتارهای انسانی و روابط عاشقانه بی هیچ پرده پوشی نشان داده می شدند در سال ۱۹۵۷ به چاپ رسیدند.
نخستین رمان میلان کوندرا
7. کوندرا اولین رمان خود را با عنوان شوخی در سال ۱۹۶۷ نوشت. «شوخی» از زبان چند راوی مختلف روایت میشود و تنها کتاب کوندرا محسوب میشد که در آن خود نویسنده در جایگاه راوی داستان قرار ندارد. با اقتباس از رمان شوخی فیلمی نیز در سینمای چک ساخته شدهاست.
میلان کوندرا و رمان سبکی تحملناپذیر هستی
8. در ۱۹۸۴ میلان کوندرا کتاب سبکی تحملناپذیر هستی (که در ترجمه فارسی عنوانش به بار هستی تغییر کرد) را نوشت. این رمان محبوبترین کتاب کوندرا به شمار میآید. رمان سبکی تحملناپذیر هستی درباره اختلافات یک زوج چک با یکدیگر و مشکلات سازگاری با زندگی در چکسلواکی است. در سال ۱۹۸۸ فیلیپ کافمن کارگردان آمریکایی ، فیلمی از روی این کتاب با همین نام جلوی دوربین برد. کوندرا بر این باور است که رمانهایش مناسب ساخت فیلم نیستند اما با این حال در ساخت این فیلم، به عنوان مشاور همکاری داشت.
میلان کوندرا و رمان جاودانگی
9. در سال ۱۹۹۰ کوندرا کتاب جاودانگی را منتشر کرد. در مقایسه با دیگر آثار کوندرا که عمدتا اندیشههای سیاسی را بیان میکنند این کتاب درونمایه فلسفی بیشتر و عمیقتری دارد و مفاهیم جهانیتری را در برمیگیرد.
10. «میلان کوندرا» پس از ۴۰ سال زندگی در تبعید، بار دیگر تابعیت زادگاه خود را دریافت کرد. «پتر درولاک» سفیر چک در فرانسه با «میلان کوندرا» در آپارتمانش در پاریس ملاقات کرد و مدرک شهروندی جمهوری چک را به او داد. «درولاک» این اتفاق را بازگشتی نمادین برای بزرگترین نویسنده جمهوری چک توصیف کرد و گفت که «کوندرا» با روی خوش مدارک را دریافت و تشکر کرده است.
رابطه میلان کوندرا با رسانهها
11. میلان کوندرا نویسندهای است که میانه خوبی با مطبوعات ندارد. او دهههاست حاضر به گفتوگو با رسانهها نشده و هنر سکوت را به خوبی بلد است. اساساً کوندرا بر این اعتقاد است که باید درباره آثارش صحبت کرد نه خودش. به همین خاطر است که از سال ۱۹۸۴ دیگر در هیچ گفتوگوی تلویزیونی شرکت نکرده و آخرین گفتوگویش با مطبوعات نیز به سال ۱۹۸۶ بازمیگردد.
شاید هم این سکوت یک «اقدام ادبی» نباشد، بلکه «شیوهای دفاعی» است، آن هم در زمانهای که هیاهو حکمفرماست. با این وجود، اگر کسی در پاریس زندگی کند شاید بتواند او را به طور تصادفی موقع پیادهروی روزانه به همراه ورا همسرش در حوالی خیابان شرش-میدی در منطقه ششم پاریس مشاهده کند.
12. آثار کوندرا شانس زیادی برای خوانده شدن داشتهاند، او از معدود نویسندگان بزرگ جهان است که در زمان زندگی، آثارش در مجموعه معتبر پلیاد منتشر شده است. این مجموعه که به شاهکارهای مسلم و انکارناشدنی ادبیات جهان میپردازد، معمولاً آثار نویسندگان بزرگی را انتخاب میکند که مدتهاست درگذشتهاند و گذشت زمان، عیار آنها را مورد داوری قرار داده است.
اتهام همکاری با پلیس مخفی به میلان کوندرا
13. در سال ۲۰۰۸ اتهامی جنجالی علیه میلان کوندرا مطرح شد. در آن سال یک نشریه چکی با انتشار سندی مربوط به پلیس مخفی پراگ در دهه ۱۹۵۰، ادعا کرد که کوندرا در ۲۱ سالگی، با پلیس کمونیست پراگ همکاری کرده بود و یکی از هموطنان خود را به عنوان «جاسوس» لو داده بود. این اتهام در حالی مطرح شد که میلان کوندرا در سال ۱۹۴۸، زمانی که کمتر از ۲۰ سال داشت به حزب کمونیست پیوست و دو سال بعد اخراج شد. کوندرا مجبور شد که در یک جمله خطاب به رسانهها این ادعا را تکذیب کند: «من کاملاً غافلگیر شدم از این چیزی که نه مطلقاً انتظارش را داشتم، نه تا دیروز از آن خبر داشتم و نه اتفاق افتاده است.»
14. یاسمینا رضا، نویسنده و نمایشنامهنویس معروف، در مطلبی که همان زمان در روزنامه لوموند در دفاع از کوندرا منتشر نمود تأکید کرد چیزی که کوندرا در این سخن کوتاه خود به رسانهها گفته، هم شامل نفس ماجرای ادعایی میشود که گفته میشود در ۱۹۵۰ اتفاق افتاده و هم شامل عمل اتهامزنی.
یاسمینا رضا با انتقاد شدید از عملکرد رسانهها در این زمینه، «ناتوانی مطلق یک انسان در برابر چنین هجومی» را دلیل نوشتن یادداشت خود در دفاع از کوندرا اعلام کرد و گفت که در این شرایط هرگونه سخنی، هیزمی برای آتش اتهامپراکنی است: «میتوان در عرض سی ثانیه، زندگی انسانی را که با وجدان بیدار تکلیف و کار خود را انجام داده، نابود کرد... حرفها، چه شفاهی و چه کتبی، بخشی از واقعیت میشوند و راههای غیرقابل پیشبینی را طی میکنند...»
علاوه بر یاسمینا رضا، نویسندگان دیگری مثل فیلیپ راث و گابریل گارسیا مارکز که از دوستان نزدیک میلان کوندرا بودند و در دورهای که کوندرا در چک زندگی میکرد به دیدارش رفته بودند، به حمایت از او برخاستند.
15. میلان کوندرا در آخرین رمانش از زبان یکی از شخصیتهایش چنین نوشته است: «ما از مدتها پیش فهمیدهایم که دیگر ممکن نیست این جهان را واژگون کرد، نه حتی شکل آن را تغییر داد یا بدبختی پیشرونده آن را متوقف ساخت. یک راه مقاومت بیشتر نمانده است: جدی نگرفتن جهان.»
16. دهها کتاب به زبانهای مختلف درباره میلان کوندرا نوشته شده که در میان کتابهای غیرفرانسهزبان، کتاب "جهان داستانی میلان کوندرا" اثر کوتوسلاو چواتیک، نویسنده چک آلمانیزبان از همه مشهورتر است.
از بین کتابهایی که به زبان فرانسه منتشر شده "آخرین بعدازظهر آنیس" نوشته فرانسوا ریکار نیز یکی از منابع مهم در شناخت دنیای ادبی میلان کوندراست.
همچنین کتابهای زیادی نوشته شده که نه تمام، بلکه فصلی از آنها به میلان کوندرا اختصاص داده شده: "و اگر عشق دوام داشت" نوشته آلن فینکلکروت، نویسنده فرانسوی و کتاب معروف فیلیپ راث، نویسنده آمریکایی (Shop Talk) از این جملهاند.
17. ژان دومینیک برییر، نویسنده زندگینامه میلان کوندرا در همان صفحه آغازین کتابش مینویسد که کوندرا، برخلاف کافکا، نویسنده هموطن خود، هر کدام از آثارش در یک زمان و یک مکان مشخص میگذرد. همچنین داستانها و رمانهای او، هر کدام مربوط به یک دوره یا حادثه تاریخی ویژه است.
در واقع، بخت با این نویسنده یار بوده که در کشور و دورانی زندگی کند که مجموعه اتفاقهایی پیدرپی رخ بدهد (از ۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول آغاز شد تا ۱۹۸۹ که دیوار برلین فروریخت) و او از نزدیک بتواند آنها را تجربه کند.
زندگی شخصی میلان کوندرا
18. کوندرا با ورا هرابانکووا، یک مجری پیشین تلویزیون ازدواج کرد. آن دو یک سوئیت در خیابان بارتولومیسکا در مرکز پراگ اجاره کردند و از طنز روزگار، بعدا معلوم شد که سازمان امنیت چکسلواکی زیرزمین یکی از خانههای این خیابان را به زندانی برای دگراندیشان تبدیل کرده بود و یکی از زندانیان این زندان، واتسلاو هاول بود که بعدها به ریاست جمهوری چک رسید.
جاودانگی آخرین رمان میلان کوندرا
19. "جاودانگی" آخرین رمان کوندرا است به زبان مادریاش نوشته شد. در این رمان، کوندرا ملاقاتی خیالی میان همینگوی، نویسنده آمریکایی و گوته، شاعر آلمانی در آن دنیا تدارک میبیند. صحبت این دو درباره جاودانگی است. همینگوی شاکی است که پس از مرگش همه ترجیح میدهند که زندگی خصوصیاش را از خلال زندگینامههایی که دربارهاش نوشته میشود بخوانند تا اینکه خود آثارش را. گوته هم پاسخ میدهد که کسی تقصیر ندارد جز خود او، زیرا در زمان حیاتش برای رسیدن به جاودانگی هر کاری کرده بود.
و این کوندراست که از زبان همینگوی سخن میگوید: "اشتباه میکنی، من کتاب نوشتم، همین. هرچند هرگز مخالفتی با اینکه کتابهایم جاودانه باشند ندارم. من آنها را به گونهای نوشتهام که نمیتوان کلمهای را تغییر داد. همه تلاشم برای مقاوم کردن آنها در برابر حوادث بود. اما به عنوان یک انسان، به عنوان ارنست همینگوی، جاودانگی برایم ارزشی ندارد."
سبک آثار میلان کوندرا
20. میلان کوندرا شخص گوشهگیری بود و در ظاهر پر از سکوت اما در باطن پر از حرف بود. او را نویسندهی جلوههای پنهان زندگی مینامند چرا که با استادی تمام از دل جامعه حرفهایی ملموس و قابل درک برای خوانندگان خود میگوید. او در انتخاب شخصیتهای داستانیاش هم بسیار با ریزبینی و سنجیده دست به انتخاب میزند. رمانهای کوندرا اگرچه اغلب فاقد قهرمان هستند و جنس شخصیتها از دل مردم عادی جامعه است اما کوندرا معتقد است که «کتابها تنها ناگفتهها را به گفتهها تبدیل میکنند». به همین دلیل ازنظر بسیاری آثار کوندرا فلسفی محسوب میشود. رمانهای معروفی از کوندرا در جهان منتشر شده که از معروفترین آنها میتوان به رمان بار هستی اشاره کرد. این رمان یکی از پرفروشترین رمانهای او هم در ایران و هم در جهان است. در این رمان میتوان افکار میلان کوندرا در سرتاسر عمر نویسندگیاش را در یک جا دید.
ارسال نظر