30 سال پس از فروپاشی دیوار برلین

تجزیه مجدد آلمان

آنا سوربری-نیویورک تایمز:9 نوامبر، سی‌امین سالگرد فروپاشی دیوار برلین است. امروزه آلمان دوباره به بخش‌های شرقی و غربی تقسیم شده است و شکاف به مرور زمان بیشتر نیز می‌شود. یک نظرسنجی جدید نشان می‌دهد ساکنان ساکسونی و برندنبرگ بار دیگر خود را اهل «آلمان شرقی» می‌دانند. پس از سی سال چند پرسش درخصوص دیوار برلین ایجاد شده است: چند درصد از مردم آلمان شرقی خواهان انقلاب بودند؟ چقدر از آن‌ها از هویت آلمان شرقی خسته بودند و به دنبال اتحاد با آلمان غربی بودند؟ طی بحران مهاجرت نیز دقیقا همان اتفاق افتاد. اهالی شرق آلمان احساس کردند یک بار دیگر تاریخ بدون پرسیدن نظر آن‌ها نوشته شده است.

تجزیه مجدد آلمان

سرویس ترجمه: مستقل آنلاین/امیرحسین نظری: 9 نوامبر، سی‌امین سالگرد فروپاشی دیوار برلین است. این اتفاق به اندازه کافی تکریم می‌شود، اما خبری از جشن و شادی نخواهد بود.

 امروزه کشور دوباره به بخش‌های شرقی و غربی تقسیم شده است و شکاف به مرور زمان بیشتر نیز می‌شود. با گذر زمان، روایتِ تاریخی آنچه در سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد نیز تغییر می‌کند.

همین چند سال پیش، وقتی که کشور من بیست و پنجمین سالگرد نابودی دیوار و اتحاد مجدد دو آلمان را جشن می‌گرفت، وضعیت روحی رسمی، چیزی میان [سرخوشی ناشی از] پیروزی و امید بود.

 آن زمان، رئیس جمهور وقت آلمان، یواخیم گاوک، کشیش اهل آلمان شرقی بود که در سقوط حکومت کمونیست نقش ایفا کرد. پس از آن، او در افشای اسناد پلیس اشتازی مباشرت کرد. او توده‌های مردمی اهل آلمان شرقی را که «در آرزوی آزادی»، به قصد «نابودی» «سرکوبگر» به‌پا خاستند، ستایش کرد و این اقدام را قیامی به سنت انقلاب فرانسه خواند. یک سال بعد، او با خوشبینی درخصوص اتحاد آلمان صحبت کرد و بر کاهش اختلافات آلمان شرقی و غربی تاکید کرد.

حرف او کاملا غلط نبود: در دوران گذار دهه ۹۰، در نتیجه‌ی نابودی اقتصادِ حکومت سوسیالیست، بی‌کاریِ گسترده و کمبود کالاهای اساسی ایجاد شد. پس از آن نیز، اقتصاد آلمان شرقی تحت بازسازی آرام و پایدار بوده است. هویت‌های منطقه‌ای افراد که روزگاری به «شرقی» و «غربی» تقسیم شده بود، درحال یکی شدن بودند. [آن ‌زمان] موسسه نظرسنجی الینزباخ دریافت که افراد بیشتری در هردو طرف مرز، خود را «آلمانی» می‌دانند [نه اهل آلمان شرقی یا غربی].

سپس بحران مهاجرت ایجاد شد. در سپتامبر ۲۰۱۵، آنگلا مرکل تصمیم گرفت بیش از یک میلیون مهاجر را به آلمان راه دهد، در نتیجه این تصمیم، آلمانی‌ها در سراسر کشور از این تصمیم عصبانی شدند. اما واکنش‌ها در [محدوده] آلمان شرقی سابق بسیار مسموم‌تر بودند. در کلاوسنیتس، یکی از اراذل و اوباش تلاش کرد از خروج گروهی از مهاجران نورسیده از اتوبوس جلوگیری کند. در درسدن، یکی از معترضین چوبه داری در خیابان‌ها گرداند.

بحران فرونشسته و آبی بر آتش ریخته شده است، اما زخمی از آن دوران به جا مانده است که در فرم حمایت از حزب «آلترناتیو مهاجرستیز برای آلمان» (به قول سازندگانش AfD) تجلی می‌یابد. روز یکشنبه، در ایالت‌های شرقی برندنبرگ و ساکسونی، انتخابات برگزار می‌شود. انتظار می‌رود AfD بتواند تا ۲۵ درصد رای بیاورد. در نظرسنجی‌های ملی، آن‌ها میان 11 تا 14 درصد رای می‌آورند.

یک نظرسنجی جدید که توسط سازمان الینزباخ انجام شده است نشان می‌دهد مکان‌هایی مثل ساکسونی و برندنبرگ بار دیگر خود را «شرقی» می‌دانند. در حالی که 71 درصد اهالی غرب آلمان خود را «آلمانی» معرفی می‌کنند، تنها 44 درصد از اهالی شرق آلمان چنین احساسی دارند [و فکر نمی‌کنند اهالی آلمان شرقی هستند].

البته بحران مهاجرت باعث این اتفاق نشده است، شکاف اقتصادی ادامه‌دار نیز باعث آن نشده است. دلایل عمیق‌تری وجود دارد که برای فهم آن‌ها لازم است در داستانی که در خصوص اتفاقات پس از فروپاشی دیوار بیان می‌شود، تجدید نظر کنیم.

روایت مرسوم بیان می‌کند توده‌های آلمان شرقی که از حکمرانی ظالمانه خسته شده بودند، انقلاب ۱۹۸۹ را رقم زدند. اما اخیرا، در روزنامه  فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، تاریخ‌دانی به نام ایلکو-ساشا کوالچوک مطرح کرده است که تنها گروه‌های معدودی از فعالان سیاسی انقلاب را رقم زدند و «مردم معمولی از پشت پرده‌ها نگاه کردند تا ببیند چه اتفاقی می‌افتد».

مسئله‌ای که ظاهرا یک اختلاف نظر آکادمیک است، باعث می‌شود سوالاتی جدی در خصوص هویت پسا-کمونیست آلمان برانگیخته شود. چند درصد از مردم آلمان شرقی خواهان انقلاب بودند؟ چقدر از آن‌ها از هویت آلمان شرقی خسته بودند و به دنبال اتحاد با آلمان غربی بودند؟ آیا آقای گاوک اشتباه می‌کرد و مردم آلمان شرقی «سرکوبگر» را «نابود» نکردند؟ یا آن‌ها تنها مشارکت‌کنندگان منفعلی بودند که خودشان سرکوب شده بودند، تا درد ناشی از جابجایی تاریخی خود را نظاره کنند؟

طی بحران مهاجرت نیز دقیقا همان اتفاق افتاد. اهالی شرق آلمان احساس کردند یک بار دیگر تاریخ بدون پرسیدن نظر آن‌ها نوشته شده است. این بار دیگر بس بود. سه دهه خشم و ترس مدفون، در لباس ناسیونالیسم مسموم و مهاجرستیز جلوه کرده است.

این روایت نیز احتمالا ناقص است. با این اوصاف توجه زیادی جلب کرده است. اما AfD از آن استقبال نمی‌کند. آن‌ها رای‌دهندگان را تشویق می‌کنند که «انقلاب را کامل کنند». هدف آن‌ها برانگیختن این احساس است که هر ستمی از سال 1989 بر اهالی شرق آلمان رفته، در یک خیزش پوپولیستی قابل بهره‌برداری است. «ما مردم هستیم» شعار مشهور جناح راست نیز شده است.

اما در این سالگرد، مسئولان آلمانی باید از افتخار خود به موفقیت‌هایشان بکاهند، کمتر درخصوص اتحاد بلندپروازی کنند و حداقل قبول کنند که اهالی آلمان شرقی در آن دوران صدمه دیدند. آنگلا مرکل سابقا این نکته را در گفتگو با نشریه دی زایت مطرح کرده است. اما فعلا، بقیه آلمان برای پاسخ به این خشم فزاینده‌ی شرق برنامه‌ای ندارد.

وقتی آقای گاوک، در سال 2015، در سخنرانی‌اش وظیفه ادغام مهاجران جدید به آلمان را با وظیفه ادغام آلمان شرقی و غربی مقایسه کرد، گفت که مورد دوم بسیار ساده‌تر بود. او گفت: «شرق و غرب زبان یکسانی دارند. در فرهنگ و تاریخ یکسانی ریشه دارند».

الان مشخص شده است که سخن او اشتباه بود، آلمانی‌ها نهایتا فهمیده‌اند که چقدر با یکدیگر تفاوت دارند. الان مشخص است که چقدر با آلمان متحد فاصله داریم.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها