جنگ برلین و مسکو در راه است

به نظر می رسد وزیر دفاع جدید آلمان موضع سخت تری در برابر روسیه اتخاذ کند. آیا صدر اعظم اولاف شولتز به او اجازه تقابل سخت با روسیه را می دهد؟

جنگ برلین و مسکو در راه است

در حالیکه در چند هفته اخیر روسیه توانسته در جنگ اوکراین پیش روی داشته باشد، کمک های جنگی اروپا و آمریکا به اوکراین می تواند همه چیز را تغییر دهد.

در این میان، شرایط آلمان با مابقی کشورهای غربی فرق دارد. سیاست جدید برلین، احیای ارتش، سرمایه گذاری روی تسلیحات جنگی و به خصوص کمک به اوکراین در جنگ روسیه است. این روند می تواند منجر به درگیری آلمان با روسیه در آینده شود.

نشنال اینترست در گزارشی به این موضوع پرداخته است. در زیر خلاصه ای از گزارش این پایگاه را با هم مرور می کنیم:

ارتش آلمان وارد عصر جدید می شود

انتصاب بوریس پیستوریوس به جای کریستین لامبرشت به عنوان وزیر دفاع آلمان به نقطه عطفی در نظام این کشور و روابط خارجی آن تبدیل شده است.

صدر اعظم آلمان، اولاف شولتز در فوریه 2022 در یک سخنرانی نمایشی در بوندستاگ، اعلام کرد که آلمان وارد "دوره جدید" (Zeitenwende) خود شده است. مقصود او از ورود به عصر جدید، تحول در سیاست خارجی و مسائل دفاعی بود. با این حال، شولتز تاکنون به وعده خود عمل نکرده است. با برگزاری نشست وزرای دفاع ناتو درباره اوکراین در پایگاه نظامی آمریکا در رامشتاین در 20 ژانویه، او فرصتی دوباره دارد که آلمان را وارد عصر جدید خود کند.

احیای ارتش آلمان و یک معضل تاریخی

در مواجهه با تهدید جدید روسیه، آلمان با بسیاری از مسائل و احساساتی مواجه است که پس از جنگ جهانی دوم هم که به فکر ایجاد نیروهای مسلح خود بود، با آن مواجه شد. کنراد آدناور، رهبر حزب دموکرات مسیحی و صدراعظم سابق آلمان، از سردمداران روند احیای امپراتوری نظامی آلمان بود. آدناور مصمم بود از سیاست رفت و آمد آلمان بین شرق و غرب برای بهره گیری های ژئوپلیتیکی جدا شود. او برای دستیابی به هدف خود از ژنرال سابق ورماخت (نیروهای مسلح آلمان نازی) یعنی هانس اسپایدل، که بعدها اولین فرمانده آلمانی ناتو شد، کمک گرفت و مجموعه ای از مقالات را نوشت که در آن ادعا می کرد امنیت آلمان بخشی جدایی ناپذیری از امنیت اروپای غربی است.

دنیس ال. بارک و دیوید آر. گرس در کتاب خود درباره تاریخ آلمان یعنی "از سایه تا استحکام"، خاطرنشان می کنند که در سال 1949 اسپیدل پیش نویس طرحی را برای آدناور تنظیم کرد که در آن توصیه می شد "15 لشکر ارتش آلمان به طور همزمان به سلاح های آمریکایی مجهز شوند." در آن زمان، اکثریت جمعیت آلمان با تأسیس نیروی نظامی غربگرا مخالف بودند اما شرق با گسترش جنگ سرد هم آلمانی ها و هم آمریکا، فرانسه و بریتانیا را متوجه این نکته کرد که بدون مشارکت آلمان غربی نمی توانند از اروپا در برابر اتحاد جماهیر شوروی استالین دفاع کنند. با شروع جنگ کره، تسلیح مجدد آلمان به یک امر اجتناب ناپذیر تبدیل شد، اما تا نوامبر 1955 طول کشید که ارتش آلمان فدرال (Bundeswehr) تشکیل شود.

ارتش آلمان همیشه یک فرزند ناخواسته در جامعه آلمان بوده است؛ یک ضرورت تاسف بار و نه یک سنگر آزادی. اما با پایان جنگ سرد، اوضاع بدتر هم شد. در آن زمان، به نظر می رسید که تهدید جنگ به طور کامل فروکش کرده است و به همین دلیل، ارتش فدرال کاملاً در معرض نابودی قرار گرفت.

با این حال، با ورود آلمان به دهه جدید و تغییر شرایط سیاسی و بین المللی، اوضاع تغییر کرد.

ماموریت سخت اما مهم وزیر دفاع آلمان؛ تنش برلین و مسکو آغاز می شود

آلمان شولتز تصمیم گرفت ارتش آلمان را احیاء کند. کریستین لامبرشت، وزیر دفاع سابق، علیرغم موافقت دولت مبنی بر هزینه 100 میلیارد یورویی اضافی برای نوسازی ارتش، نتوانست روند احیای ارتش آلمان را آغاز کند. او علی رغم ادعایش نتوانست از اوکراین در برابر روسیه حمایت کند و مورد تمسخر مقامات اوکراین و مردم آلمان هم قرار گرفت.

آیا پیستوریوس می تواند از پس ماموریتی که لامبرشت نتوانست انجام داد، برآید؟ پیستوریوس در اظهارات روز سه شنبه خود در هانوفر تصریح کرد: «ارتش آلمان باید خود را با وضعیت جدیدی که با جنگ روسیه در اوکراین ایجاد شده است، وفق دهد. من می‌خواهم بوندس‌ور (ارتش آلمان) را برای دورانی که با آن روبرو هستیم، تقویت کنم.»

پیستوریوس اصرار دارد که آلمان اجازه ارسال تانک های لئوپارد 2 را از لهستان و فنلاند به اوکراین بدهد. اما سوال این است که آیا شولتز حاضر است ترس از دشمنی با مسکو را کنار گذاشته و عملا وارد رقابت نظامی با روسیه شود یا نه؟ او می‌تواند طرح احیای ارتش را با ارسال تانک‌های لئوپارد 2 به اوکراین شروع کند، حرکتی که نشان می‌دهد آلمان تزلزل ندارد و  در حمایت از کی‌یف با روسیه مبارزه می کند.

تاکنون، شرکای ائتلاف دولت شولتز، یعنی دموکرات‌های آزاد و سبزها، در مورد کمک به اوکراین و حمله به کرملین بسیار رک‌تر از او بوده‌اند. بسیاری از اعضای حزب سوسیال دموکرات به این ایده می‌چسبند که می‌توانند به گذشته برگردند؛ به روابط خوب مرکل و پوتین؛ به زمانی که بین مسکو و برلین ارتباط عمیقی وجود داشت. اما اتفاقات و تخریب های حاصل از جنگ اوکراین نشان می دهد که این یک آرزوی واهی و خطرناک است. آلمان باید تصمیم بگیرد. زمان بازگشت آلمان به سمت قدرت و استقلال نظامی فرا رسیده است.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها