وضعیت غمانگیز و باورنکردنیِ بازار شب عید 1402
جامعهشناسان و اقتصاددانان اما وضعیت این روزهای بازار شب عید را پیشبینی کرده بودند، آنها گفته بودند که تصمیمات اقتصادی دولتها باعث شده تا خانوادهها بیشتر درآمدشان را صرف هزینههای کمکشش مانند خوراک و مسکن کنند. مثلا رضا امیدی، جامعهشناس حوزه رفاه اجتماعی در نشست فقر و نابرابری، آذرماه امسال گفته بود که جامعه ایران برای حفظ هزینه مسکن حتی ناچار است که از تغذیه خود هم بکاهدو
به گزارش مستقل آنلاین؛ روزنامه هممیهن نوشت: «بوی بهار میدهد، حاجی فیروز، آمدن بهار را به خانوادهها نوید میدهد. تهران بند آمده! تهرانیها با هجوم به مراکز خرید و فروش، خیابانهای شهر را بند آوردهاند. این هجوم هرسال در آستانه نوروز تکرار میشود.» ۴۷ سال بعد از این گزارش که روزنامه اطلاعات آن را منتشر کرده، هجوم مردم به بازار شب عید تکرار نشده است. خبری از «بازگشت با دستهای پر» یا «بازارهای نوروزی داغ داغ است»، نیست.
«خانم اصلا شبیه شب عید نیست. روز بیای، شب بیای، بازار همین شکلیه.» بوتیکدار پاساژ کویتیها پسر جوانی است که حواسش به تمام مشتریهایی که ویترینش را نظاره میکنند، هست. «سبز پررنگش رو هم داریم، کرمش هم هست، من جای شما بودم اگه کفش میخواستم میگرفتم، با این قیمت نمیتونید کفش خوب پیدا کنید، قیمتا دوباره میره بالا. بپوشید برش میدارید.» فروشنده از کفش یک میلیون و ۹۰۰هزار تومانی صحبت میکند. کتانیهای تختی که توی ویترین اغلب مغازههای پاساژ کویتیها خودنمایی میکند و قیمت آن از بین یک میلیون و۸۰۰هزار تومان تا دو میلیون و ۳۰۰هزارتومان در نوسان است.
«گل، گل. چه تیمییه استقلال». شادی فروشنده، زودتر از خودش از داخل بوتیکش بیرون میآید. صدای گزارشگر فوتبال، در داخل بوتیکهای پاساژ کویتیها یکی در میان میپیچد: «مهدی قائدی، توی دروازه.»
«ببخشید آقا قیمت این آل استار چنده؟»
تلویزیون، برای فروشنده میانسال جذابتر از مشتری است. نگاهش به گل مهدی قائدی است که میگوید: «فقط سایز کوچیک ازش داریم، به پای شما نمیخوره.»
راهروهای پاساژ کویتیها یکی در میان مشتریها را نظاره میکند. یک خانواده چهار نفره با دختر نوجوان و یک پسربچه چند ماهه، داخل یک مغازه ایستادهاند. دختر کتانی نایکی صورتی را میپوشد و از مادرش قیمت کفش را میپرسد. مغازهدار پیشدستی میکند: «خانم رنگ سفیدشرو هم داریم، اونم تو پا خیلی قشنگه. میخواید بدم بپوشید؟»
دختر این بار بدون مقدمه قیمت کفش را میپرسد و فروشنده، دوباره طفره میرود. کلمات مثل بازی پینگپونگ میان فروشنده و مشتری جابهجا میشود تا در نهایت قیمت دو میلیون تومان به گوش میرسد. کفش به ویترین باز میگردد و خانواده که فقط دو کیسه سفید و صورتی دستشان بود به راهروهای پاساژ باز میگردند.
چند قدم بعد از پاساژ کویتیها، پاساژ پلاسکویی که تا همین چندسال پیش با خاطره آتش و آتشنشان در ذهن تهرانیها مانده بود، در سکوت به تماشای اندک مشتریانی نشسته که هنوز ویترینگردی را از برنامههای شب عیدشان حذف نکردند: «آخر هفتهها شاید یکم بهتر شه، اما از اول اسفندماه همینه، فقط میان قیمت میپرسن و میرن، قیمتها بالا رفته، مردم نمیتونن خرید کنن.» پیراهنهای مردانه رنگارنگ در یکی از بوتیکهای پلاسکو، به انتظار خریدارند: «قابل شما رو نداره، ۵۵۰ هزار تومان.» پیراهن بهاره و پاییزه دیگری، برچسب قیمت ۶۰۰ هزار تومانی خورده است.
حرفهای فروشنده را که هم تکفروش، هم عمدهفروش است، کیسههای اندک خریداران تایید میکند: «بیشتر برای بچهها خرید میکنیم، بچهها توی سن رشدن، لباساشون کوچیک میشه، از شب عید هم خوششون میاد، ذوق دارن.»
«اینو سایز ۴۱ دارید؟» پسر جوان صاحب بوتیک برای چند لحظه داخل مغازه میآید، اعداد میلیونی را پشت هم ردیف میکند، مشتری از بوتیک خارج میشود و فروشنده هم ترجیح میدهد از بوتیک خارج شود: «هیچکس چیزی نمیخره، فقط قیمتارو میپرسن هیچ فرقی با روز عادی نداره، انگار نه انگار شب عیده.» فروشندگان مرکز شهر در پاسخ به خلوتی فروشگاهها یک جواب را تکرارمیکنند: «عیدی که شبیه عید نیست.»
۴۰۰ هزار تومان. مانکن ویترین مغازه، قیمت تیشرت را روی سینهاش سنجاق کرده است. تیشرتی رنگارنگ که مغازهدار با عبارت «تخفیف خورده» سعی در فروش آنها دارد. «امسال از سالی که کرونا بود هم بدتره، اون موقع حداقل دستفروشها نبودن، الان مردم از دستفروشها خرید میکنن، قیمت لباسی که اون میده کمتر از قیمتیه که من میفروشم.» پرسه پراکنده مشتریان در بازار شب عید به غرب تهران هم رسیده: «من یه شلوار جین میخواستم، فقط یه شلوار احتیاج داشتم، ۷۰۰ تومن خریدم، همینو پارسال میشد با ۳۰۰، ۴۰۰ خرید.» زن میانسال شلواری که خریده را از توی کیسه در میآورد، روی شلواری که در پای خودش است، دست میکشد و میخواهد الیافش را با هم مقایسه کند.
بازار دستفروشان کساد است؟
«هراس دستفروشی» از اواسط اسفند به پایان رسید. شاید از همان زمان که مسئولان شهری در گفتوگوهایی تاکید کردند که از جمعآوری، فعلا دست کشیدند. مثلا سخنگوی شورای شهر تهران گفت که ساماندهی دستفروشان تئاتر شهر به بعد از عید موکول شده است. در یک سمت پیادهروهای میدان ولیعصر لباس و کفش و وسایل تزئینی و حتی آجیلهای شب عید چیده شده است. بازار دستفروشان اما روزهای متفاوتی را تجربه میکند. بعضی از رونق کاسبیشان میگویند و برخی دیگر نه. یک دستفروش که در تئاتر شهر بساط میکند، میگوید: «قبلا فاصله جدی بود میان کسانی که از دستفروش خرید میکردند و از پاساژ، اما اکنون این فاصله کم شده و این رکود در بازار دستفروشان هم هست. به علاوه اینکه بعضی دستفروشان نمیتوانند بسیاری از وسایل را بخرند مثلا قبلا پیراهن مردانه را 100هزار تومن میخریدند اما الان باید 400 و 500 هزار تومن بخرند، همین باعث شده تا خیلی از کالاها اصلا به بساط دستفروشان نرسد.»
مهر تایید مسئولان بر قدرت پایین خرید
مسیر مثل باقی کوهها حتی استراحتگاه هم نداشت، از دامنه تا قله تنها چند ماه طول کشید و حالا قیمتها در قله است. قیمت همه اقلامی که یک خانواده در آستانه سال جدید به آنها نیازمند است. رئیس اتحادیه خشکبار و آجیل تهران میگوید، حجم خرید آجیل کاهش پیدا کرده است. غلامرضا خدامی گفته است که قیمت آجیل معمولی و ممتاز موجود در بازار به جز پسته 20 درصد گران شده و قیمت پسته به دلیل نوسانات قیمت دلار بیش از 20 درصد گران شده است. او گفته که پسته در نمایشگاههای بهاره حدود 850 هزار تومان است. مجید افتخاری، عضو هیئتمدیره اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک نیز اسفندماه امسال از افزایش 30 تا 40 درصدی قیمت پوشاک خبر داده است: «رکود نسبی بر بازار پوشاک شب عید حاکم است ولی بازار حراجهای زمستانی بهخاطر کاهش قیمتها در حراج و بارش برف و سرما در ماههای اخیر کمی رونق پیدا کرد.» اوضاع در بازار میوه هم تفاوت چندانی با سایر بازارها ندارد. هرچند مصطفی دارایینژاد، رئیس اتحادیه بار فروشان تهرانی گفته است براساس توافق انجام شده، میوه شب عید 15 درصد نسبت به قیمت روز بازار کمتر عرضه میشود. او همچنین پیشبینی کرده بود: «با توجه به اینکه ماه رمضان امسال با تعطیلات عید نوروز مصادف شده است مصرف بسیار کمتر خواهد شد.»
اولویت خانوادهها با مسکن و خوراک
جامعهشناسان و اقتصاددانان اما وضعیت این روزهای بازار شب عید را پیشبینی کرده بودند، آنها گفته بودند که تصمیمات اقتصادی دولتها باعث شده تا خانوادهها بیشتر درآمدشان را صرف هزینههای کمکشش مانند خوراک و مسکن کنند. مثلا رضا امیدی، جامعهشناس حوزه رفاه اجتماعی در نشست فقر و نابرابری، آذرماه امسال گفته بود که جامعه ایران برای حفظ هزینه مسکن حتی ناچار است که از تغذیه خود هم بکاهد. او معتقد است: «در اتحادیه اروپا، هزینه فراغت خانوارها در سبد هزینه آنها، حدود 18 درصد است که این نسبت در ایران حدود 4/0 درصد است. در ایران 90 درصد هزینههای خانوار صرف مسکن، بهداشت و درمان، حمل و نقل و کالاهای اساسی مانند غذا میشود؛ یعنی خانواده نمیتواند در مواجهه با یک شوک تورمی، تعادل برقرار کند. در آلمان بعد از یک شوک در حوزه مسکن، همین بالا بودن سهم فراغت از سبد هزینههای خانوار باعث شد که خود خانواده بدون نیاز به کمک دولت تعادل برقرار کند. ما این امکان را نداریم و به همین خاطر است که ما میبینیم جامعه ایرانی برای حفظ هزینه مسکن خود ناچار است از تغذیه خود کم کند و از سیری سلولی به سیری شکمی حرکت کند.» او همچنین تاکید کرده بود: «برخی میگویند، بخشی از اظهارات جامعه درباره وضعیت خود واقعی نیست و بیشتر ذهنی و سیاهنمایی است درحالیکه گزارشهای رسمی بدتر از آن چیزی است که جامعه تصور میکند. گزارشهای رسمی مرکز پژوهشهای مجلس میگوید، حدود 30 تا 35 درصد مردم زیر خط فقر هستند. ما الان با پدیده تودهای شدن فقر در ایران مواجه هستیم و کارهایی که کمیته امداد و بهزیستی انجام میدهند بیشتر شوخی با فقر است. ما با این سیاستها نباید امید داشته باشیم که مسئله فقر بهبود پیدا کند.»
بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هم تابستان امسال تا حدودی صحبتهای امیدی را تایید کرده بود. او گفته بود: «سهم هزینههای مسکن در سبد خانوارهای شهری ایران بین 60 تا 70 درصد است. این در حالی است که میانگین این شاخص در جهان 18 درصد است و در دامنه نوسانات حدودا 15 تا 25 درصد است.»
داود سوری، اقتصاددان اما در گفتوگو با روزنامه «هممیهن» تاکید دارد که رفتار اقتصادی خانوادهها تغییر کرده است: «با کاهش درآمد، مقدار کالاهای کمکشش کمتر کاهش پیدا میکند. وقتی درآمد خانوار افزایش پیدا میکند، خرج بیشتری روی کالاهای بادوام مثل خرید وسایل خانه میکنند.» او ادامه میدهد: «وقتی سهم غذا و مسکن خانوار در کل هزینهها بالا میرود، ما انتظار داریم آن خانوار فقیرتر شده باشد زیرا سهم بیشتری را خرج غذا و مسکن کرده است.» او معتقد است که افزایش قیمتها و تورم، درآمدهای واقعی مردم را کاهش میدهد و این باعث میشود: «خانوارها ابتدا هزینههای لازمشان را که همان غذا و مسکن است را پوشش دهند و هزینه کمتری را خرج کالاهای دیگر که کالاهای پرکششی است، میکنند.» او میگوید که شب عید، انتظار است که مردم کالای پرکشش را خریداری کنند اما وقتی درآمد پایین میآید، خرید این کالاها طبیعتا کمتر میشود. به اعتقاد این اقتصاددان، مشاهدات میدانی هم این روزها از کسادی و خالی بودن بازارها حکایت دارد.
با پولهایمان چه کنیم؟
بازنشستگان دولتی با عیدی یک میلیون و 800 هزار تومانی چه کالاهایی میتوانند خریداری کنند؟ باقی کارکنان شرکتها که حداقل عیدی یعنی رقمی معادل 8 میلیون و 359 هزار تومان دریافت کردند چه؟ یا حتی افرادی که حداکثر عیدی یعنی 12 میلیون و نیم. گشت و گذار در سایتهای اینترنتی، سبدهای متعددی به نمایش میگذارد. مثلا باتوجه به قیمت اقلام در سایت my ajil با یک میلیون و 800 هزارتومان عیدی بازنشستگی میتوان حدود 2 و نیم کیلوگرم آجیل 5 مغز شور یعنی مغز پسته، مغز بادام، مغز فندق، مغز بادام زمینی و گردو خریداری کرد. بررسیها از سایت اسنپ نیز نشان میدهد، با همین میزان عیدی میتوان تنها حدود 10 کیلو شیرینیتر مخلوط خریداری کرد.
با گشت و گذار در دیجی کالا هم میتوان کالاهای با قیمت پایین و کیفیتهای معمولی یافت. قیمت پایینترین شلوار، کتانی و پیراهن را 450، 400 و 300 هزار تومان برای یک مرد جوان تعیین شده است، یعنی روی هم یک میلیون و 200هزار تومان. بازار شب عید امسال اما هیچ شباهتی به گذشته ندارد. زمانی که خبرنگار روزنامه اطلاعات در سال 54 نوشته بود: «این روزها، شهرهای ایران آرام و قرار ندارند، همه مردم از خریدهای نوروزی باز میگردند با دستهای پر… بازار خریدهای نوروزی داغداغ است.»
ارسال نظر