امانالله قرائیمقدم جامعهشناس:
گرانی روزانه بالا میرود و ما نیروی انسانی کشور را به دلیل این شرایط از دست میدهیم
اگر مسئولین امر اقتصاددان بودند اینگونه نمی شد که ثانیه به ثانیه همه چیز گران شود. تورم و گرانی روزانه بالا می رود و ما نیروی انسانی کشور را به دلیل این شرایط از دست می دهیم.
امانالله قرائیمقدم: با مهاجرت یک متخصص، یک «چاه نفت» خاموش میشود/ اعتراضها در گوشه و کنار خیابان نتیجه «مدیریت غیرمتخصص» است
یک جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره تبعات مهاجرت میگوید: ما باید محیط را مساعد کنیم، محیط را شاد کنیم. محیط را با امید بسازیم و به جوانان امید بدهیم. آینده خوبی را به وجود بیاوریم اما جوان هر چقدر به چشم انداز نگاه می کند، می بیند آینده تاریکی است و در نتیجه می رود. ولی سرمایه انسانی کشور که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و از دست می رود.
دکتر امان الله قرائی مقدم در گفت وگو با شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که شاهد مهاجرت های گسترده ای چه به لحاظ خانوادگی و چه به لحاظ دانشجویی هستیم که اخیرا نیز عنوان شد سن مهاجرت به دانش آموزان رسیده است، در این بین برخی از متخصصان نیز اقدام به مهاجرت می کنند. این مهاجرت ها چه تبعاتی برای اقتصاد کشور دارد؟ اظهار داشت: مسئله فرار مغز ها از مدت ها قبل مطرح بود. به دلیل این که اهمیت نیروی انسانی و ارزش آن با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. به قول آلفرد مارشال برنده جایزه نوبل در اقتصاد اگر آموزش و پرورش یک کشور بتواند در طول صد سال یک مخترع پرورش بدهد، هزینه صد ساله آموزش پرورش آن شهر و آن کشور را جبران می کند. متخصصان یا صاحب نظران جامعه شناسی در زمینه نیروی انسانی مثل بنیامین هی دنز، لوزبشون پیکر، لتال در کره جنوبی، کاربین سون، مایر و صد ها جامعه شناس و اقتصاددان در اهمیت نیروی انسانی صحبت کرده اند.
وی افزود: جهان توسعه یافته دریافته است که بهترین کالایی که می تواند از کشور های جهان سومی نظیر ایران به دست بیاورد، مغز های آن کشورها است و اگر کشوری از مغز ها خالی شد توسعه پیدا نمی کند. وقتی یک مختصص و مهندس از کشور می روند نمی توان دوباره به راحتی همانند آن ها را بوجود آورد. مگر می توان یک «مریم میرزاخانی» را دوباره به وجود آورد. وقتی یک متخصص می رود، یک چاه نفت خاموش می شود.
مثلا بنیامین هی دیز گفته است: “اگر یک کشوری با منابع مادی نفت و گاز بتواند بزرگترین کارخانه ها را بسازد، ولی نتواند نیروی انسان متخصص را پرورش و نگهداری کند، به رشد توسعه اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی نمی رسد.”
جمله دیگری از او می گوید: بدبختانه هیچ قانون و مقرراتی نمی تواند در زمینه رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی موثر باشد، مگر مردانی که کار را اداره می کنند بدانند چه کاری انجام می دهند؟”
به قول پیکر “وقتی آب و هوای اجتماعی نامساعد است مغز های جامعه فرار می کند”
بنده بیست سال قبل در روزنامه همبستگی مقاله ای با عنوان “چه کسی خسارت فرار نخبگان را از کشور می پردازد” نوشته بودم.
وقتی فضای اجتماعی مسموم است وقتی آزادی بیان و عقیده کمتر وجود دارد، وقتی بیکاری آنقدر زیاد است و وقتی درآمد کم است و وقتی انسان ها امیدی به آینده ندارند، وقتی شرایط اجتماعی را بررسی می کنند و کشور های دیگر از خلیج فارس بگیرید تا امریکا و تا اروپا این مغز ها را جذب می کند، در حقیقت ما به قول مارکس آدم های کارگر وارد می کنیم و مغز می فرستیم. نیرو های استراتژیک می فرستیم آدم های کارگر ساده وارد می کنیم، در این کشور امید به کار کم است. چقدر فارغ التحصیل دانشگاه چقدر از المپیادی ها چقدر از استادان دانشگاه ها رفته اند؟
قرایی مقدم ادامه داد: از نیرو های استراتژیک منظور پزشک و مهندس و استاد و دکتر و خبرنگار و روزنامه نگار و مدیر و مدبر و…. را از دست داده ایم و معلوم است که نوبت به دانش آموزان هم می رسد چون عرصه را تنگ می بینند. چرا از کشور هند، به اندازه کشور ما فرار نمی کنند؟
در حالی که فقر و بدبختی زیاد است. مسلم است که متخصص ایرانی به هرجایی که برود به قول سعدی در صدر بنشینند و قدر ببیند. هر کس فرصت پیدا می کند می رود آن طرف و در صدر می نشیند، قدر هم می بیند. حال این همه درست است یا درست نیست؟! در باغ سبز هم نشان می دهند. برای یک دکتر فارغ التحصیل شده بیشتر از یک میلیارد هزینه کرده اید. برای یک لیسانس دانشگاه بیشتر از پانصد میلیون تومن هزینه کرده است. نه دانشگاه بلکه هزینه ها از رحم مادر شروع شده است. زایمان و شیرخشک و علاوه بعد خرج روزانه و خرج مدرسه و دبیرستان باز در دانشگاه برای شما هزینه شده است. به این می گوییم هزینه سرانه یک فرد. پزشک عرصه را تنگ می بینند، المپیادی فرار می کند، کشتی گیر و جودو کار پناهنده می شوند و حالا نوبت به دانش آموزان رسیده است.
این جامعه شناس با بیان اینکه این مساله با هیچ چیزی، نه با چاه نفت نه با ذوب آهن و نه با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست گفت: فضای اجتماعی به قول لوزوشون پیکراب “هوای اجتماعی مساعد نیست” در نتیجه می روند و اگر نروند جای تعجب است. البته من با این نگاه ها موافق نیستم.
من می گویم شما را تقویت کرده ایم و بخاطر خدمت به کشور تربیت شده اید و شما باید این کشور را آباد کنید و گاهی می گویم آن ها که کشور برایشان هزینه کرده با فرار خود به کشور خیانت می کنند. برای این که این کشور آن ها را به وجود آورده و آن ها را خلق کرده است. خون و گوشت و پوست و استخوانشان از این کشور است. آن وقت می روند و نوکری بیگانه را می کنند و در دبی، امریکا و کانادا و اروپا هستند ولی خب هر کس آزادی و اختیار دارد. نمی توانیم بگویم مجبور هستید و باید بمانید.
ما باید محیط را مساعد کنیم، محیط را شاد کنیم. محیط را با امید بسازیم و به جوانان امید بدهیم. آینده خوبی را به وجود بیاوریم اما جوان هر چقدر به چشم انداز نگاه می کند، می بیند آینده تاریکی است و در نتیجه می رود. ولی سرمایه انسانی کشور که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و از دست می رود.
وی در خصوص اینکه تبعات مهاجرت چگونه است؟ اظهار داشت: امروز اگر نیروی انسانی نداشته باشید ولی کارخانه داشته باشید موفق نمی شوید. مثلا عربستان و کویت نفت دارند و پیشرفته ترین صنایع را وارد می کنند. ولی وقتی نیروی انسانی نداشته باشند چه کاری می کنند؟ آیا توسعه یافته اند؟ خیر.
جای انسان ها را نمی توان با دستگاه ها پر کرد. در کارخانه وقتی یک نیروی انسانی متخصص را به راحتی از دست می دهید، حتی اگر صد کارخانه داشته باشید و هزار کار خانه درست کنید باز کارخانه به خودی خود نمی چرخد. نیروی انسانی باید کارخانه را نگهداری کند. نیروی انسانی باید مدیریت را بگرداند. نیروی انسانی باید اقتصاد را بگرداند. سیاست را باید نیروی انسانی بگرداند. امروز می بینید همین مسئله اعتراض ها در گوشه و کنار خیابان ها شنیده می شود و این نتیجه مدیریت غیر متخصص است چون وضعیت اقتصاد روز به روز بدتر می شود. اگر مسئولین امر اقتصاددان بودند اینگونه نمی شد که ثانیه به ثانیه همه چیز گران شود. تورم و گرانی روزانه بالا می رود و ما نیروی انسانی کشور را به دلیل این شرایط از دست می دهیم.
درحالیکه کشور امروز به سرمایه های خود و به نیروی انسانی خود نیاز دارد. کشاورزی نیروی انسانی خوب می خواهد. وقتی این نیرو ها را نداشته باشیم چه کاری می کنیم؟! منابع طبیعی به هدر می رود. کارخانه ها خراب می شود. و مهاجرت وجود دارد و نوکر خارجی می شوید.
منبع شفقنا
ارسال نظر