سبک زندگی برفی در سرزمینهای شمالی
انتظار میرود جامعهای که هزاران سال در برف رشد کرده درمقابل برف غافلگیر نشود، این چیزی بود که از فنلاند دیدم. زیرساخت مدیریت برف آدم رو شگفتزده میکند. این زیرساخت از چند جنبه قابل بررسی است.
برف سنگینی که امسال در ایران بارید خاطرات بارش برف دهها سال پیش را زنده کرده است. برای ایرانیانی که خارج از ایران و در کشورهای اسکاندیناوی یا نزدیک به قطب زندگی میکنند مواجهه و سبک زندگی این کشورها جذاب و درسآموز است. به نحوی که برخی مهاجران ایرانی مشغول شدند از زندگی خودشان در سرما بنویسند و امکانات و ابزارهای ویژه این مناطق را معرفی کنند. یکی از این نوشتهها مربوط به هموطنی به نام آرمان است که در فنلاند زندگی میکند و در توئیتر اینچنین نوشته است:
حالا که تو ایران هم برف اومده بگم که قبل از اومدن به فنلاند از زمستونش میترسیدم. اما! خلاصه بگم که زمستون، برف و سرمای فنلاند هرچند طولانیتر و بیشتر و سردتره، اما بخاطر مدیریت و زیرساخت مناسب، تا الان از زمستون ایران برای من راحتتر بوده. ضمنا اینجا شش ماه شب نیست.
انتظار میره جامعهای که هزاران سال در برف رشد کرده درمقابل برف غافلگیر نشه، این چیزی بود که از فنلاند دیدم. زیرساخت مدیریت برف آدم رو شگفتزده میکنه. این زیرساخت از چند جنبه قابل بررسیه:
ساختمانها، معابر، تصمیمگیری و فرهنگ
قبل از اینکه شروع کنم بگم که ما اینجا در تقریبا جنوب فنلاند از مثلا اوایل آبان تا اردیبهشت هم ممکنه برف ببینیم، تو هفتههایی ممکنه دمای احساسی تا منفی ۳۰ هم برسه. ترسناک بنظر میاد ولی واقعا نیست، چون زیرساخت بشدت مناسبه. اینطوری که وقتی داخل ساختمونی حسی از وضع بیرون نداری.
در فضاهای بزرگ مثل دانشگاه که چند ساختمون هست، همگی با راهروهایی هوایی (تصویر) یا زیرزمینی بهم وصل شدن، یعنی با ورود به اولین ساختمون تا وقتی بخوای برگردی خونه میشه صرفا با یک ژاکت گشت. همینطور ساختمونها پنجرههای سهجداره دارن و دیوارها هم عایقن.
گرمایش معمولا با آبگرمی که به صورت مرکزی گرم میشه (لولهکشی جداگانه آبگرم هست) و معمولا از نیروگاه میاد انجام میشه. دمای آب به صورت مرکزی بسته به دمای بیرون تنظیم میشه یعنی اگه هوا خیلی سرد بشه دمای آب رو زیادتر میکنن طوری که دمای داخلی خونهها بین ۱۸ تا ۲۱ باشه
خلاصه در بخش ساختمون اینطوریه که حتی تو ساختمونهای خیلی قدیمی هم در فضای داخلی اثری از سرمای بیرون حس نمیشه و من شخصا قبل از بیرون اومدن از خونه باید حتما از روی گوشی چک کنم و بر اون اساس لباس بپوشم.
اما معابر. شهرداری و شرکتهای نگهداری ساختمون (یکی از موارد خیلی جالب همین شرکتهای نگهداری ساختمون هستن) با شرکتهای نگهداری راه مثل pimaraoy قرار داد میبندن. مثلا شهرداری تامپره از حدود ۱۵ شرکت خصوصی سرویس میگیره و هفت روز هفته مرتبا راهها رو تمیز میکنن.
مثلا تو این سایت میشه دید که تا ساعتهای آینده ماشینهای برفروب کجاها رو تمیز میکنن.
تا محوطه و دم در خونه و پشتبوم همه توسط شرکتها تمیز میشه و اصلا نیازی نیست یک متر هم پارو کنیم.
مثلا تو این ویدیو از جلو پارو میکنه از صندوق عقب ریگ میپاشه.
تقریبا همه معابر اصلی، پیادهرو، دوچرخه و تا دم در منازل و پارکینگها تمیز میشه. مثلا این ویدیو یک پیادهرو در یک جاده خیلی کمتردد هست که حتی اونجا رو هم داشتن تمیز میکردن. در مرکز شهر لودرهای کوچیک جمع میکنن یک جا بعد با کامیون برفها رو از شهر خارج میکنن.
لازم به ذکر نیست که فنلاند بشدت حامی محیطزیست و توسعه پایداره، پس نمک پاشی انجام نمیشه، صرفا ریگهایی (مثلا نصف سنگ توی تنور سنگکی یا شاید کوچیکتر) پاشیده میشه که در بهار ماشینهایی شبیه جاروبرقی میان و اونها رو تمیز میکنن.
البته کمی گرد و خاک هم در بهار به همین خاطر داره.
برف اینجا نه چیزی رو تعطیل میکنه، نه یکذره باعث کندی قطار میشه نه کسی توی برنامهریزی کاری برف رو لحاظ میکنه. تو این مدت یک بار هم نوسان برق در مواقع بارش سنگین یا باد شدید یا دمای منفی ۳۰ درجه نداشتیم (توجه کنید که گرمایش با برق انجام میشه)
تعطیل شدن مدارس برای ما که «شهرستان» بودیم همیشه مکافاتی بود، برف خیلی زیاد میومد اما مدیر شهرستان جرات نمیکرد تعطیل کنه. بعد که مثلا تهران برف میومد برای همون سال جسارت پیدا میکردن و ما رو هم تعطیل میکردن. کاشته شدن پای رادیوی محلی و انتظار تصمیم تعطیلی لحظات جالبی نبود..
هرچند اینجا کسی برای برف تعطیل نمیکنه، اما ظاهرا هر منطقه یک دمای خاص، مثلا منفی ۳۲، داره که در اون صورت مدارس خودبخود تعطیل میشن. ایکاش تو ایران هم روزی یک پروتکل برای تعطیلی بچینن مثلا آلودگی از فلانقدر بیشتر یا برف از فلان ارتفاع بیشتر
برف و سرما و دریاچه یخ زده جزئی از فرهنگ این مردمه. ازش لذت میبرن، کراسکانتری اسکی، پاتیناژ، سونا کنار دریاچه و بعد حفر سوراخی تو یخ دریاچه و شنا در آب یخ، شیرجه زدن تو برف در کنار سونا و بقیه اینها باعث میشه خیلیها برای اینکه زمستون بشه خوشحال باشن و انتظار بکشن.
همچنین شهرها رو بشدت چراغونی و زیباسازی میکنن، میشه گفت شهرهای فنلاند در زمستون قشنگتر از تابستونن و بشدت همه جا روشنه. هردو عکس رو توی شب و تاریکی هوا گرفتم.
درنهایت از حیث پوشش هم من با لباسها و پوتینی که از ایران داشتم اینجا همچنان هستم، صرفا نیاز شد یک جفت دستکش برای روزهای سردتر و مثلا زیره اضافه برای پوتین بگیرم. با گرمای تابستون فنلاند شاید مشکل داشتم ولی با سرمای زمستونش مشکلی نبوده تا الان.
اما جنبههای منفی: نیازه قرص ویتامین مصرف بشه، وقتی باد سرد میاد واقعا جاهایی مثل بینی که پوشیده نیست رو آزار میشه، آفتاب کمه و میتونه دلگیر باشه هرچند چراغهای شهر زیباست و فعالیتهای زمستونی میتونن جذابش کنن.
ارسال نظر