زن «ناز» است و مرد «نیاز»؟

یک روان‌درمانگر با اشاره به دعواهای زناشویی و اینکه چه کسی برای آشتی باید پیش قدم شود؟ گفت: در فرهنگ ما به اشتباه جا افتاده که زن «ناز» و مرد «نیاز» است، به این معنا که زن باید به هنگام بروز اختلافات و دعوای زناشویی ناز کرده و مرد ناز زن را بکشد و این در حالی است که از دید روانشناختی این امر اشتباه محض است، چراکه فارغ از زن یا مرد بودن فردی که در زندگی مشترک مرتکب اشتباه شده است باید اشتباه خود را پذیرفته و برای آشتی پیش قدم شود.

زن «ناز» است و مرد «نیاز»؟

دکتر مژگان احمدپور، اظهار کرد: هر فردی که در زندگی مشترک اشتباه کرده، فارغ از اینکه زن یا مرد است باید آشتی را شروع کند. تصور اینکه مرد باید برای آشتی پیش قدم شود و زن ناز و مرد نیاز است، در واقع نوعی باج خواهی و اشتباهی در زندگی زناشویی است.

وی ادامه داد: بعضا به هنگام پیش آمدن اختلافات و قهرهای زن و شوهری دو طرف تصور می‌کنند فردی که برای آشتی پیش قدم می‌شود در اصل «منت کشی» می‌کند، حال آنکه «منت کشی» اصلا واژه قشنگ و درستی نیست. خیلی کلمه کودکانه‌ای است و حتما باید از دایره لغات زوجین برداشته شود.

چرا برخی همسران دائما قهر می‌کنند؟

این روانشناس با بین اینکه همواره فردی که مرتکب اشتباه شده است باید برای آشتی پیش قدم شود و در این امر تفاوتی میان زنان و مردان وجود ندارد، به قهرهای مکرر و غیر طبیعی برخی زوجین نیز اشاره کرد و افزود: افرادی که به پختگی کامل و بالغ شدن نرسیده‌اند و در "رشد شناختی" دچار مشکل هستند به دفعات زیاد و به صورت غیر طبیعی و بدون داشتن دلایل منطقی با همسر خود قهر می‌کنند. رشد شناختی افراد از زمان کودکی آغاز و تا ۱۵ الی ۱۶ سالگی باید کامل شود. این رشد به انگیزه، هدف، نوع حل مساله و نوع تصمیمم گیری افراد در زندگی باز می‌گردد. افرادی که به رشد شناختی کاملی نرسیده باشند در روابط بزرگسالی خود و به ویژه در رابطه با همسر دچار مشکل می‌شوند. در واقع این افراد به هنگام بروز اختلافات زناشویی توان حل مساله را ندارند و از این رو با کوچکترین مساله شروع به فرار از مشکل کرده، مسئولیت اشتباه خود را نمی‌پذیرند و قهر می‌کنند.

کدام اختلالات شخصیتی به قهرهای زناشویی دامن می‌زند؟

این مدرس دانشگاه در عین حال این را هم گفت که عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات، فرار از موقعیت و پیش قدم نشدن برای آشتی در افراد دارای برخی از اختلالات شخصیتی نظیر شخصیت های نمایشی یا ( Histrionical )، شخصیت‌های خودشیفته یا ( Narcissistic )، شخصیت‌های بی ثبات و دمدمی مزاج یا ( borderline ) و شخصیت‌های ضد اجتماعی یا ( Antisocial ) بیشتر دیده می‌شود.

این روان درمانگر توضیح داد: شخصیت های نمایشی اغلب قهر می‌کنند، دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه دیگران «ناز» آنها را بکشند لذت می‌برند و تصور می‌کنند این دیگران هستند که همواره باید از آنها عذرخواهی کنند. از سوی دیگر شخصیت‌های خودشیفته نیز هرگز نمی پذیرند اشتباهی کرده‌اند و از این رو عذرخواهی نمی‌کنند. همچنین شخصیت‌های بی ثبات و دمدمی مزاج نیز همواره منجر به بروز اختلافات و دعوا می شوند چراکه در رفتار خود ثبات ندارند. شخصیت‌های ضد اجتماعی نیز عاطفه ندارند، همواره سعی می‌کنند با چرب زبانی دیگران را گول زده و به آنها آسیب بزنند. از این رو این شخصیت‌ها چون هیچگاه مسئولیت اشتباه خود را نمی‌پذیرند برای آشتی نیز پیش قدم نمی‌شوند.

تاثیر تیپ‌های شخصیتی متفاوت در زندگی زناشویی

احمدپور در بخش دیگر سخنان خود از تیپ سلطه جو یا قدرت طلب، تیپ گیرنده و سلطه جو، تیپ کناره گیر و مردم گریز و تیپ سودمند اجتماعی به عنوان چهار تیپ شخصیتی یاد کرد و درباره نوع رفتار افراد دارای این تیپ‌های شخصیتی به هنگام بروز اختلافات زناشویی، تصریح کرد: تیپ شخصیتی قدرت طلب همواره احساس برتری کرده و تصور می‌کند در صورت داشتن قدرت زیاد کسی نمی‌تواند به او صدمه بزند و از این رو برای آشتی کردن پیش قدم نمی‌شود. تیپ شخصیتی گیرنده و سلطه پذیر نیز به شکل افراطی دنبال جلب محبت از دیگران است و اعتقاد دارد اگر دیگران مرا دوست داشته باشند صدمه‌ای به من نمی‌زنند، از این رو این افراد محبت را گدایی کرده، امیال شخصی خود را سرکوب می‌کنند و اگر از آنها سوء استفاده هم شود از خود دفاعی نمی‌کنند و در ازدواج نیز ناموفق‌اند.

به گفته این روانشناس، افراد دارای تیپ شخصیتی کناره گیر و مردم گریز نیز با فرار از مشکلات و اجتناب از آنها، نیازهای عاطفی خود را سرکوب می‌کنند چراکه اعتقاد دارند اگر نیازی به کسی نداشته باشند کسی به آنها صدمه نمی‌زند و از این رو از تعهداتی مثل ازدواج به طور کامل دوری کرده و شکست را نمی‌پذیرند.

 وی همچنین این را هم گفت که افراد دارای تیپ شخصیتی سودمند اجتماعی، با تقویت علاقه اجتماعی خود، سعی در افزایش همکاری با دیگران دارند تا به اهداف اجتماعی و شخصی خود برسند و در عین حال از کمک کردن به دیگران لذت برده و از کمک خواستن نیز ابایی ندارند.

این روان درمانگر معتقد است که زوجین اغلب به هنگام بروز اختلافات زناشویی سعی در تغییر رفتار همسر خود دارند حال آنکه ما به هیچ عنوان حق نداریم همسر خود را برای رفتار کردن طبق میل و خواسته خود تغییر دهیم.

احمدپور در ادامه سخنان خود درباره نحوه صحیح عذرخواهی کردن از همسر به هنگام آشتی و پس از بروز اختلاف، توضیح داد: زوجین باید دقت کنند که "من معذرت می‌خواهم" جمله خوبی است اما کافی نیست. پذیرش مسئولیت مهم ترین موضوع در عذرخواهی است. اگر کسی عمیقا به اشتباه خود فکر کند، نسبت به رفتار خود پشیمان شود، به طرف مقابل این اطمینان را بدهد که هرگز رفتار خود را تکرار نکند و برای ترمیم رابطه آماده است و در صدد جبران اشتباه خود برآید، می‌توان گفت به پذیرش مسئولیت رسیده است. کسی که به پذیرش مسئولیت نرسیده باشد انعطاف پذیری کمی دارد و در زندگی مشترک حرف حرف خودش است. در واقع ابراز پشیمانی فقط بیان یک کلمه و یا یک جمله نیست. اغلب افراد سعی دارند اشتباهات خود در زندگی مشترک را توجیه کنند درحالی که همین توجیه کردن مانع آشتی می‌شود.

این مدرس دانشگاه در پایان سخنان خود به این نکته نیز اشاره کرد که زوجین پس از پی بردن به اشتباهات خود باید سخنان همسر خود را نیز بشنوند، او را آرام کرده و به او اجازه دهند از نگاه خود اشتباه رخ داده را تعریف کند تا فرآیند عذرخواهی به صورت کامل طی شود./ایسنا

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها