اسنپ جامعه را دوقطبی کرد

اینکه در جامعه‌ای نظرات و عقاید مردم در هر زمینه‌ای کاملا باهم متفاوت باشد نکته عجیبی نیست. تا بوده چنین بوده؛ اما چرا این افراد دیگر نمی‌توانند در کنار یکدیگر، در آرامش و صلح زندگی کنند؟

social-communication1نیلوفر مجیدی-دبیر سرویس

چند روز پیش یکی از رانندگان اسنپ، مسافر خود را به دلیل رعایت نکردن حجاب از ماشینش پیاده کرد. او داستان را این‌گونه نقل کرد:

«روز 16 خرداد برای من تقاضایی از سمت این خانم در شهرک قائم تهران آمد که من آن را پذیرفتم. وقتی رسیدم، این خانم همان ابتدا در خیابان بدون روسری بود و من به خودم گفتم طبق روال گذشته وقتی سوار ماشین شد از ایشان تقاضا می‌کنم که به خاطر جریمه نقدى که برای ماشین‌هایی که چنین تخلفی دارند انجام می‌شود، روسری‌اش را سر کند. هنوز 150 متر از محل سوار شدن خانم فاصله نگرفته بودیم که من از ایشان تقاضا کردم که روسری خود را سر کنند. اما ایشان با لحن تندی گفتند که شما بهتر است در کار دیگران دخالت نکنید و رانندگی‌تان را بکنید.

بعد از شنیدن این جمله من نگه‌ داشتم و گفتم که با این حساب من نمی‌توانم شما را برسانم و دقیقا همان بلوار قائم و در حالى که تنها 150 متر از مبدا فاصله گرفته بودیم، نگه داشتم که خود خانم از ماشین پیاده شدند در حالی که من از ایشان نخواستم از ماشین پیاده شوند. حتى گفتم که مى‌توانم ایشان را به مبدا برگردانم. بعد از پیاده شدن، این خانم به من گفت که من با اسنپ تماس می‌گیرم و شکایت می‌کنم. من هم گفتم که حتما این کار را بکنید و من هم این کار را انجام می‌دهم. اما بعد از آن با پلیس 110 تماس گرفت و به پلیس گفت که یک نفر در بلوار قائم با این شماره پلاک مزاحم من شده است. من هم همان موقع به پلیس زنگ زدم و ماجرا را شرح دادم که پلیس گفت همانجا بمانید تا مامور بیاید. اما خانم بعد از این تماس فورا سوار یکی از ماشین‌های عبوری شد و رفت. من هم نیم‌ساعت منتظر ماندم و وقتی دیدم پلیس نمی‌آید به ناچار رفتم. همان لحظه با پشیبانی اسنپ تماس گرفتم و اپراتور پشتیبانى به من گفت شما کار درستى انجام دادید و طبق قوانین رفتار کردید.»

این در حالی‌ست که مسافر در صفحه مجازی خود داستان را به گونه‌ای که راننده متهم این ماجراست نشان داد. او با انتشار اطلاعات شخصی راننده در صفحه خود درخواست پیگیری از اسنپ را داشت. درحالیکه طبق قوانین اسنپ:

3-12 کاربران متعهد می‌شوند پس از اتمام سفر از هیچ بخش از اطلاعاتی که در نتیجۀ استفاده از خدمات اسنپ، از مسافران یا رانندگان کسب کرده‌اند، هیچ‌گونه استفاده‌ای نکنند. طبعاً ذخیره کردن اطلاعات مسافران یا رانندگان در دستگاه تلفن همراه یا به هر شیوۀ دیگر نیز مغایر با قوانین اسنپ خواهد بود. همچنین کاربران متعهد می‌شوند در طول سفر، فقط در شرایط ضروری از اطلاعاتی که از مسافران یا رانندگان در خدمات اسنپ ارائه شده است استفاده کنند. استفادۀ کاربران از این اطلاعات باید مطابق با عرف جامعه و قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد. در هر صورت اطلاعات مذکور به صورت امانت در اختیار کاربران قرار گرفته است و در صورت نقض تعهدات مذکور، شرکت مجاز به پیگیری حقوقی و کیفری موضوع خواهد بود.

همچنین طبق قانون 14-3 اسنپ: کاربران متعهد به رعایت همۀ قوانین اسلامی، شرعی، اخلاقی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران از جمله رعایت حجاب مناسب در هنگام استفاده از اسنپ هستند.

بنابراین اقدام مسافر به طور واضح خلاف قوانین اسنپ بود. جنجالی که توسط مردم خارج از گود ایجاد شد، بسیار حرکت زشت و زننده‌ای‌ بود؛ چرا که راننده و مسافر طبق قوانین اسنپ به صورت قراردادی باید تا رسیدن به مقصد هم‌سفر باشند. این‌که اختلافی بین آن‌ها پیش آمده کاملا اتفاقی درون شرکتی و شرکت موظف به حل مشکل است. این اتفاق نباید تبدیل به بهانه‌ای می‌شد تا مردم به جان هم بیفتند.

راننده در صحبت‌های خود گفته بود که با چنین مواردی زیاد روبه‌رو شده بود اما با یک تذکر ساده و محترمانه موضوع حل می‌شد. اینکه چرا این بار کار به چنین جنجالی کشیده شد عجیب است. نکته جالب توجه اینکه صحبت‌های مسافر، مانند راننده کامل نبود. او حتی همان پست‌هایی که در حساب توییترش علیه راننده و اسنپ منتشر کرده بود را پاک و پست جدیدی را برای عذرخواهی منتشر کرد.

اما در اینجا به طور خاص، طرف صحبت کسانی هستند که منتظر بهانه‌ای برای فحاشی و بی‌احترامی به یکدیگر هستند. چه بر سر ما آمده است که با بی‌اخلاقی و خورد کردن شخصیت یکدیگر خوشحال می‌شویم؟ کجای راه را اشتباه رفتیم؟ راننده طبق قوانین شرکتش با مسافر برخورد کرده، دلیل این حجم از فحاشی و توهین به او چیست؟

اینکه در جامعه‌ای نظرات و عقاید مردم در هر زمینه‌ای کاملا باهم متفاوت باشد نکته عجیبی نیست. تا بوده چنین بوده؛ اما چرا این افراد دیگر نمی‌توانند در کنار یکدیگر، در آرامش و صلح زندگی کنند؟ حیواناتی که ذاتا دشمن یکدیگر و فاقد عقلند، سابقا هم‌دیگر را نیز شکار می‌کردند امروز در صلح زندگی می‌کنند؛ اما انسانی که باید نگاه‌دار صلح در جهان باشد، حتی نمی‌تواند فردی که تنها چند دقیقه با او هم‌راه است را تحمل کند! من و تو ممکن است در هیچ چیزی (چه سیاست، چه هنر، چه ورزش و چه هر موضوع دیگری) نقطه نظر مشترک نداشته باشیم اما برای سعادت فردی و اجتماعی و حفظ صلح و آرامشمان با یکدیگر مدارا کنیم.

ارسال نظر

  • مهرداد

    هدف نابودی قانون حجاب حدود اسلام وفردا ترویج همجس بازی و.... نتیجه امربه معروف نکردن جوامع اسلامی است حجاب قانون است همه دنیا قانون محترمه وال سنگ روی سنگ بند نمیشه

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها