تحلیل دکتر قمشی رئیس دانشکده آب دانشگاه اهواز در گفتگو با مستقل:
احمدینژاد هورالعظیم را بخاطر اکتشاف نفت خشک کرد
دکتر مهدی قمشی میگوید: اکتشاف نفت در هوالعظیم که بخشی از حوزه آزادگان هست از زمان دولت احمدینژاد شروع شد، آن زمان هورالعظیم را کاملا خشک کردند. زمان آقای روحانی و خصوصا مدیریت خانم ابتکار بر سازمان محیط زیست مقداری هورالعظیم آبگیری شد، البته ناگفته نماند در همان دوران یکی از کانونهای مهم ریزگرد (بسترِ خشک) هورالعظیم بود، از همان زمان تلاش شد مقداری این تالاب آبگیری شود، اما چون آب کرخه به دلیل مصرف درون حوزهای و استانهای بالادست کم شده حقابه لازم به هورالعظیم نرسید.
امیرحسین جعفری/روزنامه نگار
اتفاقات روزهای اخیر استان خوزستان توجه را در عرصههای مختلف به این استان جلب کرد و همه خواهان تحقیق دربارهی علل مشکلات آبی در اهواز و شهرهای اطراف شدند. به جهت بررسی شرایط فوق گفتگو کردیم با دکتر مهدی قمیشی استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و رئیس دانشکده مهندسی آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران که مشروح آن را میخوانیم:
آیا اعتراضات فعلی در خوزستان تماما برخاسته از مطالبه آب است یا مشکلات دیگری نیز در بطن اعتراضات مردم وجود دارد؟
واقعیت این است که تنها مسئلهی آب مطرح نیست، آب در واقع بنزین قضیه بوده است و اصل محرومیت خوزستان است. در دشت آزادگان حدود ده سال است که طرح غدیر را داریم که آن منطقه به آب شرب و بهداشتی برسد ولی متاسفانه موفق نشد. مسئلهی کار هم یک مسئلهی عمدهی آن منطقه است و مردم از نظر معیشت مشکل دارند، در قضیه آب هم هر کسی یک زمینی داشته و یا با احشام امرار معاش میکرده است با مشکلات آبی کارش دچار اخلال شده و محل معاش مردم به خطر افتاده که این امر سبب بروز هیجان اجتماعی شده است. مسئله بهنظر من مجموعاً محرومیت و عدم اشتغال و همینطور معضلات اجتماعی است و البته مسئلهی آب هم که شروع قضیه بوده است.
در وضعیت فعلی خوزستان مدیریت نادرست دولتی تا چه حد موثر بوده است و اصولا از کدام دولت این روند تخریبی محیط زیست در خوزستان آغاز شد؟
عدم برنامهریزی صحیح آب در امور توسعهای در همهی ادوار سابقه داشته و روند مدیریت منابع آب در هیچ دورهای اصلاح نشده است به جز دوران آقای روحانی که حقابهی زیست محیطی تالابها را به رسمیت شناختند. یعنی آقای روحانی با تمام ایراداتی که داشته در این قسمت که حقابهی زیست محیطی تالابها را به رسمیت شناخته و دستور مطالعه داده و بنا بوده به وزارت نیرو ابلاغ شود در این زمینه خوب کار شده است. همهی مراحل اجرای طرح تالابها در هیئت دولت و .. طی شده و به وزارت نیرو هم ابلاغ شده است اما وزارت نیرو طبق گفته مسئولین خوزستان به سازمان آب خوزستان ابلاغ نکرده است که اگر ابلاغ شود به این معناست که به محیط زیست خوزستان رسمیت دادهاند و این حرکت خوبی بوده است. اما باز هم در مدیریت منابع آب کشور روندهای اشتباه هنوز ادامه دارد و در بخش آبهای زیرزمینی صدای همه درآمده که دشتهایمان دچار فرونشست شده است و چون بیش از ۱۰۰ میلیارد متر مکعب آبهای استراتژیک را مصرف کردهایم، به آرامی دشتهای ایران دچار مشکل خواهد شد. در آبهای سطحی هم برنامهریزی درست نبوده است و بر اساس چارچوبهای غلطی این بخش را برای امور توسعهای به کار گرفتهاند و جایگاهی برای مسائل زیست محیطی قائل نشدهاند. مجموعا این مشکلات ایجاد شده که منجر به خشکسالی دستساز بشر شده است. یعنی درست است که ما خشکسالی داریم اما بر اساس عدم برنامهریزی خشکسالی مصنوعی ایجاد شده است.
خشکاندن هورالعظیم توسط شرکتهای چینی برای استخراج نفت چقدر صحت دارد؟ تحلیل شما از خشکاندن این تالاب چیست؟
اکتشاف نفت در هوالعظیم که بخشی از حوزه آزادگان هست از زمان دولت احمدینژاد شروع شد، آن زمان هورالعظیم را کاملا خشک کردند. زمان آقای روحانی و خصوصا مدیریت خانم ابتکار بر سازمان محیط زیست مقداری هورالعظیم آبگیری شد، البته ناگفته نماند در همان دوران یکی از کانونهای مهم ریزگرد (بسترِ خشک) هورالعظیم بود، از همان زمان تلاش شد مقداری این تالاب آبگیری شود. اما چون آب کرخه به دلیل مصرف درون حوزهای و استانهای بالادست کم شده حقابه لازم به هورالعظیم نرسید. در سیلاب ۹۸هورالعظیم بیش از اندازه پر و آبگیری شد و بعد از سالیان سال این تالاب رونق پیدا کرد و پوشش گیاهی آب نیز دوباره رشد کرد، اشتغال نیز شکل گرفت و روی هم رفته رونق را مقداری در هورالعظیم شاهد بودیم. این رونق تا زمستان ۹۹ ادامه داشت و وضع هورالعظیم مطلوب بود وقتی که مدیریت منابع آب استان متوجه خشکسالی شد تغذیه به هورالعظیم را کم کرد و مقدار حقابهای که به هوالعظیم رسیده ۷ متر مکعب در ثانیه بوده است درحالیکه از لحاظ زیست محیطی باید ۲۴ متر مکعب در ثانیه آب وارد هورالعظیم شود. فاصلهی ۷ تا ۲۴ زیاد است در نتیجه محیط تالاب متشنج شد و عدم تغذیه آب از طرف کرخه و محیط رونق یافتهای که زمستان و بهار شکل گرفته بود سبب شد که مشکل ایجاد شود و مرگ و میر آبزیان در اثر کاهش اکسیژن آب را در پی داشت و بعد از آن نیز به مسائل اجتماعی کشیده شد و آّب دیگر به انتهای کرخه نرسید.
تامین آب روستاهای اطراف با پمپاژ کرخه انجام میشد و همینکه خشک شد آب شرب به مردم نرسید و این مشکلات اجتماعی پیش آمد.
گفته شده منابع استراتژیک سد کرخه برای استان اهواز باز شده است، این کار چه خطراتی در ماههای آینده به همراه خواهد داشت؟
حجمی که سد کرخه اول تیر ماه داشته حدود ۸۲۰ میلیون متر مکعب بوده است اگر با همین تغذیهای که الان با فشارهای اجتماعی و یا سیاسی درباره کرخه ادامه پیدا کند ذخیره مفید سد کرخه کفاف این حوزه را تا اواخر شهریور خواهد داد. بنابراین اواخر شهریور حجم مفیدی نیست و باید به سمت حجم استراتژیک برویم. در نتیجه میزان مصرف زیر میزان آب توربینها میرود و دیگر تولید نیرو نخواهیم داشت و نیازمندی ما تا پاییز که به فصل بارندگی برسیم حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب است و باید حجم آبها در سد کرخه ذخیره شود تا کمبود آب به اواسط آذر برسد و امیدوار باشیم در آذر ماه باران ببارد.
سد گتوند یکی از پرماجراترین سدهای ایران است، این سد مشکلساز در کدام دولت و با چه توجیهی ساخته شد؟
طرحهای سدها چون مگاپروژه هستند پروسه طولانی دارند، یک دولت ممکن است آن را تصویب کند یک دولت کارهای اجرایی آن را انجام دهد و یک دولت هم آن را افتتاح و آبگیری کند. الان سد گتوند چنین سرنوشتی دارد از زمان دولت هاشمی رفسنجانی بحث آن بوده در دولت خاتمی ادامه پیدا کرده و در دولت احمدی نژاد در مرداد ماه سال ۹۰ آبگیری شده است. مطالعات این سد از قبل انقلاب هم شده بود که دو یا سه سد جریانی برای تولید نیرو بین سد شهید عباسپور تا گتوند زده شود وقتی سدها جریانی باشند حجمشان خیلی کمتر است اما دقیقا جایابی نشدهاند. بعد از انقلاب در زمان دولت آقای هاشمی هم مطالعات بیشتری انجام شد و جایابی فعلی توسط مشانیر انجام شد بعد در انتهای کار مطالعات مشانیر خلع ید شد و مجموعه دیگری موظف بود این مطالعات را بازبینی کند و در هر صورت تصمیم گرفته میشود سد بزرگی برای نیرو و ذخیره زده شود که گتوند را ساختند و زمانیکه این کار را شروع کردند و ۳۰ درصد کارهای اجرایی انجام شد بر اساس یکی از گزارشهای دانشگاه شهید چمران نامهای نوشته شد که این سد در منطقه نمکی است و مشکل دارد؛ آب نیرو گویا پاسخ میدهد که مشکلی وجود ندارد تا زمانیکه دورهی احمدی نژاد پیشرفت کار ۵۰ درصد بوده است. آقای شمسایی به عنوان یکی از مجریان گتوند مسئلهی فوق را پیگیری میکند و به این نتیجه می رسند که این مسئله نادیده گرفته نشود وگرنه این شوری سد ممکن است کار دستمان بدهد در هر حال کار ادامه پیدا میکند و نهایتا یک دریچه در پایینترین نقطه سد اضافه میکنند با این منظور که شوری پایین مخزن را مدیریت شده به پایینتر هدایت کنند تا شوری به کل مخزن نرسد و در سال ۹۰ به مرحله افتتاح میرسند و آن جا باز هم کارشناسان پیشنهاد میکنند آبگیری نشود چون شوری مشکل ایجاد میکند و رفع آن نیز پیچیده است و بهتر است آبگیری نشود تا فکری به حال مخزن بکنند. اما عدهای زیر بار نرفتند و شتاب برای کار تبلیغاتی سبب شد که آبگیری انجام شود و افتتاح را انجام دادند و از همان موقع مسئلهی شوری آب خودش را نشان داد. در سالهای اول شوری آب زیاد بود و ترفندی که به کار رفت این بود که چون آب شیرین از بالا دست مخزن رد میشود و پایین میرود و در لایههای سطحی باقی میماند و این شورابه در بعضی از نقاطش به بیش از ۲ یا ۳ برابر شوری آب خلیج فارس رسید و شورابه پشت مخزن ذخیره شده بود. ترفندی که از دانشگاه تهران آمد این بود که مقداری مدیریت کنند یعنی آب را مقداری از پایین که انتهای کار نصب شده است با grp قاتی کنند و آبی میانی ایجاد کنند تا شوری پشت مخزن کار دست سد ندهد و مدتها با این مکانیک پیش رفتند و آبی که از سد گتوند جاری میشد حدود ۹۰۰ میلیون دز شوری بوده است را بین ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ نگه داشتند یعنی شوری در پشت مخزن دپو نشود و پایین دست نیز صدایش در نیاید تا سال ۹۷ که من پیگیری میکردم مقدار نمکی که پشت سد گتوند ذخیره شده بود حدو ۳/۹ میلیون تن بود. در سیلاب ۹۸ که مقدار زیادی آب رد شد grp را باز کردند و مقدار زیادی از شورابه را موفق شدند همراه سیلاب رد کنند و به پایین دست بفرستند. البته از لحاظ اصولی کار خوبی نبود اما راهی نیز باقی نمانده بود و فکر میکنم نمک و شوری سد تا ۸ میلیون تن کاهش پیدا کرد و مقدار تناژ نمک پشت سد به ۵/۹ میلیون تن افزایش پیدا کرده است. بنابراین روی هم رفته الان کیفیت آب از خروجی سد مثل قبل از زمان ایجاد سد است ولی مقدار شوری تجمعی پشت سد در حال افزایش است و ممکن است به جایی برسد که کنترل آن از دست برود.
منظورتان از "کنترل از دست رفتن" چیست؟
یعنی اگر یک سیلاب شدید بیاید که آب را مخلوط کند و یا سرمای شدیدی شود که لایههای بالا و پایین تلفیق شوند آنجا راهی نداریم بنابراین خروجی خود به خود شور میشود و صدای پایین دست در میآید.
یعنی تخریب سد؟
نه بحث تخریب نیست و به صلاح منافع ملی هم نیست، ولی باید برای شورآبه فکری شود و یک سری راه حلهایی برای شورابه شود. البته ناگفته نماند اگر زمان بگذرد و انحلال لایههای نمک کمتر شود که ۵ الی ۱۰ سال زمان نیاز دارد مشکل رفع میشود. ظاهرا آب نیرو امیدوار به این روند است اما ما به عنوان کارشناس نگران نتیجه شورابه سد هستیم.
نکته آخر
ما مشکلمان در سد گتوند این نیست که یک اشتباه مهندسی رخ داده است مشکل اینجاست که از این اشتباه ما هیچ درسی نگرفتهایم، یعنی ما درس نگرفتیم و تصور کنید اگر مشاورین این اتفاق یک مشاور خارجی بود آیا صدای ما در نمیآمد که مجری باید جریمه بدهد و همهی دادگاههای بین المللی هم به نفع ما رای میدادند؟
اما چرا اشتباهی که مشاوران داخلی کردهاند پیگیری نمیشود که چه کسی اشتباه کرده است؟ من نمیگویم کسی که اشتباه کرده است را محاکمه سنگین کنند اما باید معرفی شود، چرا صدایمان در نمیآید؟ چون من شک کردم به وزارت نیرو که همه در آنجا فامیل و آشنا هستند و مشکل اینجاست که ناظر و مشاور و مجری همه یکی هستند و هر کسی شکایت کند خودش گیر میافتد و برای همین است که ده سال از این فاجعه گذشته هنوز یک شکایت از کسی نشده است. بحث من این نیست که مقصر تنبیه سنگین شود اما باید معرفی شود. خب چطور انتظار داریم این مشکلات تکرار نشود؟ وقتی به مقصر این کار جایزه دادیم چطور انتظار داریم این مسائل تکرار نشود؟ در خیلی از پروژهها متاسفانه این مسئله وجود دارد که مشاور و طراح و مجری و ... همه با هم آشنا هستند و برای همین میشود که روی ایرادات سرپوش بگذاریم.
ارسال نظر