نهادهای فرهنگی چه میکنند؟
تناقض در خروجی نهادهای فرهنگی
مگر نه اینکه سریالهای خانگی چون عاشقانه یا فیلم سینمایی همچون زندگی خصوصی، همین معضلات را نشان دادند در حالیکه همزمان صدا و سیما کودک همسری و چندهمسری را تبلیغ میکرد؟ این تناقضات و عدم هماهنگی گره را کورتر میکند. تناقضاتی در خروجیهای حوزه فرهنگ، بخشی زیر مجموعه وزارت ارشاد و بخشی زیر مجموعه صدا و سیما. پیامهای متفاوت و ضد و نقیضی از این نهادهای فرهنگی به گوش جامعه میرسد.
عاطفه مجیدی- روزنامه نگار
در جامعه کنونی هر روز شنونده یا بیننده اتفاقی غیر قابل باور هستیم؛ روابط خارج از عرف، آدمربایی، باجگیری....
به نظر مهمترین آنها، در جامعه کنونی روابط خارج از عرف است که میتوان گفت خود منجر به بسیاری دیگر از پیشامدها میشود، چه منتظره و چه غیر منتظره. در حالیکه با توجه به پیشرفت انسان کنونی در قیاس با انسان دوران قبل و توسعه ابزارها و امکانات، همچنین گستردگی علوم و فنون و توانمندسازی انسان، اینگونه حوادث نبایست اتفاق بیفتد. عجیبتر از آن اتفاقها، واکنشهای ناپخته و غیر انسانی افراد است. گویی انسان در بحث اخلاق پسرفت غیر قابل باوری داشته است.
سیل عظیم تحلیلها و روانشناسیها بعد از هر واقعه، موردی عجیب و خیرهکننده است درحالیکه همان تحلیلگران و روانشناسان قبل از وقوع حادثه با جامعه انسانی کاری ندارند. اما چرا نوش دارو پس از مرگ سهراب؟ چرا روانشناسان، تحلیلگران، جامعهشناسان و ... علیالخصوص مدعیان حقوق زنان، قبل از هرچیز اخلاق فردی و اجتماعی را آموزش نمیدهند؟ چرا شناسایی دقیقی نسبت به جامعه ندارند؟ متاسفانه اینگونه اتفاقات تنها سوژه سرگرمی شدهاند. انتقاد، اظهار تاسف، شاید همدردی و باز این چرخه ادامه دارد. اخلاق انسانی در این میان کجاست؟
اما کدام انسان؟ انسانی که ناطق بودنش او را از سایر موجودات جدا میکند؟ یا انسانی که اگر تمام نیازهای اولیهاش برطرف شود، انسان میشود؟ مگر نه اینکه اخلاق لازمه جامعه انسانی در هر موضوعی است، چه سیاست، چه اقتصاد...؟ اخلاق در جامعه ما چگونه تعریف شده؟ جایگاه اخلاق در جامعه کجاست؟
در سطح شهر شاهد بینهایت موارد مشابه با قتل میترا استاد هستیم که هیچکدام دیده نمیشوند. اما چرا چنین روابط خارج از عرفی اتفاق میافتد؟ دلایل مادی باعث میشوند یا مسئله نبود آموزش فرهنگی و اخلاقی است؟ آیا متولیان فرهنگی در تولید و انتشار محصولات مورد نیاز جامعه کوتاهی کردهاند؟ بودجه نهادهای فرهنگی اگر در این حوزهها هم مؤثر نیفتاده در کدام معضل اخلاقی اجتماعی قرار است مؤثر باشد؟
مگر نه اینکه سریالهای خانگی چون عاشقانه یا فیلم سینمایی همچون زندگی خصوصی، همین معضلات را نشان دادند در حالیکه همزمان صدا و سیما کودک همسری و چندهمسری را تبلیغ میکرد؟ این تناقضات و عدم هماهنگی گره را کورتر میکند. تناقضاتی در خروجیهای حوزه فرهنگ، بخشی زیر مجموعه وزارت ارشاد و بخشی زیر مجموعه صدا و سیما. پیامهای متفاوت و ضد و نقیضی از این نهادهای فرهنگی به گوش جامعه میرسد.
وارد شدن نفر سوم به زندگی خانواده یا روابط زناشویی بیش از پیش دیده میشود در حالیکه قباحت آن روز به روز کمتر میشود. با چندین زن در سنین و جایگاههای اجتماعی مختلف همصحبت شدم که روابط خارج از عرف داشتند، روابط مخفی که حتی قبل از ورود به آن، تهدید شده اما در عین حال وارد رابطه شدهاند و هیچکدام دلیل قانعکنندهای برای این کار نداشتند. مرگ به چنین افرادی نزدیک است و حتی بعد از مرگشان نمیتوان فریاد دفاع از حقوق زنان سر داد. آخر دفاع از چه حقی؟ اینکه دانسته وارد رابطهای خطرناک شوی نیاز به هیچ دفاعی ندارد. حتی شرایط بد اقتصادی هم نمیتواند دلیل قاطعی برای روابط خطرناک باشد. نمیتوان امید داشت که رابطه خطرناک به ازدواجی سرشار از آرامش منجر شود چرا که تشکیل خانواده در این صورت به معنی از هم پاشیدن زندگی دیگریست. همین امر برای انسان جایزالخطا میتواند بهانهای برای ارتکاب هر جرمی چون اسیدپاشی، قتل و ... باشد.
چنانکه ژیژک میگوید مردم هماره درحال مداخله کردناند و تلاش میکنند تا کاری انجام دهند. با دیدن چنین اتفاقاتی ناخودآگاه این نتیجه به ذهن میآید که متاسفانه اشرف مخلوقات بودن یا حتی ناطق بودن و برآورده شدن نیازهای اولیه نیز انسان را به آن مفهوم فلسفی انسان نزدیک نکرد؛ گذشته فشرده شده در اکنون است و در حال حضوری مؤثر دارد چراکه از دیرباز، اخلاق گمشده جامعه انسانی بوده و است.
ارسال نظر