دکتر عبدالله کریمی استاد دانشگاه:
مهاجرت و شکلگیری خانوادههای مجازی
دکتر عبدالله کریمی استاد دانشگاه
از خدا خواهم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش برهمه آفاق زد
فرزند 28 ساله خانواده ای بعد از اتمام تحصیلات دوره کارشناسی ارشد ژنتیک اصرار به مهاجرت داشت و بلاخره با سلام و صلوات جلو چشمان گریان والدین خود در فرودگاه باهم دوره ای ها و همکلاسان خود بنا به رسم قرار بین خودشان در ترک دیار یکی از جمع, "سرود ای ایران" را خواندند و اشک ریختند و یکی از بین آنها تا رسیدن فرزند خانواده به دری که به اطاق انتظار پرواز به سوی دیار بیگانگان باز می شد ورزش باستانی شنا را به جا آورد! همه حاضران در آن صحنه گریه میکردند و بیش از همه پدر و مادر جوان مسافر بخاطر سرنوشت نامعلوم خود و فرزندشان و تصور دوری سالیان دراز خون میگریستند!
راستی این گونه ترک دیار برای چیست؟ برای ادامه تحصیل؟ برای خوش گذرانی؟ یا برای کاریابی؟ از روی بی اعتنایی به والدین و وطن؟ برای جاسوسی است؟ و والدین در این میان چه می توانند بکنند؟
آیا والدین جوانان می توانند مانع مهاجرت فرزند 28 ساله خود شوند؟
مگر نمی گویند قیمومیت فرزندان فقط تا 18 سالگی بر عهده والدین است؟ آیا جایگزین دیگری دارند؟ آیا وضع مالی خوبی دارند که هرماه درآمد خود را به دلار تبدیل بکنند و به فرزند در غربت خود بفرستند؟ حقوق کارمندان ما در ایران ثابت است،ا ما نرخ دلار پیوسته در حال اوج گیری است. کدام آدم عاقلی بیدلیل با این وضع مالی هزینه میکند تا نور چشمش دور از وطن زندگی کند؟
سنگینی هزینهها از یکطرف، رنج دوری از طرفی دیگر، تنهایی و ناامیدی از دیدار فرزند تا پایان عمر از سوئی و نگرش غلط مسئولین نظام که به آنها و فرزندشان بعنوان خائن وطن می نگرند خانواده ها را به مثابه چوب دو سر طلا به سختی آزار میدهند!
اگر همین فرزندان نخبه نتوانند تابعیت کشور دیگری را بپذیرد با هزینههای سنگین تحصیلی و زندگی چگونه کنار میآیند؟ این جوانان شایسته و دانشمند که جلای وطن میکنند، آقازاده نیستند! تا بیرنج و بیزحمت، دلار بیت المال را در کشورهای خارج هزینه خوشگذرانی خویش کنند و در رفاه کامل بهسر ببرند!
اما هزاران جوان مهاجر ایرانی مجبورند در ینگه دنیا، شب تا صبح در پذیرش هتلی اشتغال یابند تا هزینه تحصیل و اقامت خویش را تامین نمایند.
اگر تابعیت کشور دیگری را بر خلاف میل باطنی خود نپذیرد از مزایای شهروندی و بیمه و مسکن و... محروم خواهد ماند!
جوانان هجرت کرده ایرانی در کشور خویش بیکار بودند و حق نفس کشیدن و تشکیل خانواده نداشتهاند، حتی از وام سه میلیونی ازدواج هم محروم بودند!
پس این جوان جان به لب رسیده چه باید کند تا از حداقل سطح زندگی در غربت بهرمند باشد؟ او که تا نام زادگاهش «ایران عزیز» را می شنود به نگاه اشک شوق در چشمانش جاری میشود و پیوسته از اخبار داخلی و خارجی حال بیمار و گاه در حال احتضار کشور را جویا است!
چرا به چنین پاکباختگان وطندوستی برچسب وطن فروشی آن هم هم از سوی مسببان وضع موجود بر پیشانیاش زده میشود؟
عجب اوضاع غریبی است!
مبداء تاریخ اسلام هجرت پیامبر خدا از مکه به مدینه است، اما در نظامی که خود را اسلامی میداند مهاجرت امری نکوهیده تلقی میشود و مهاجران و خانوادههایشان به شدت کوبیده می شوند!
در قرآن بارها دیده که خدای محمد (ص) برای بهبود اوضاع تشویق به مهاجرت می کند؛ مثلا، آیه ۹۷ سوره نساء می گوید:
قطعاً کسانی که (با ترک هجرت از دیاری که بههر دلیلی تحت فشار نامعقول بودند) بر خویش ستم کردند. هنگامی که فرشتگان آنانرا قبض روح می کنند به آنان میگویند در زمان زندگی خود درچه حالی بودید؟ می گویند: ما در زمین مستضعف بودیم فرشتگان میگویند آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن مهاجرت کنید؟ پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشتگاهی است!
آیه فوق نشان میدهد که یکی از راههای خروج از تنگناهای زندگی؛ مهاجرت است و آنکه میتواند و مهاجرت نکند در آخرت هم مثل دنیا در تنگنا خواهد بود!
عجب دنیایی است به جای فراهم کردن زمینههای تحصیل برای رشتههای جدیدی مثل دکترای علوم اعصاب، فراهم آوردن زمینه های شغلی مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امنیت و .... فرزندان این مرز و بوم را که آینده کشور متعلق به آنهاست متهم به جلای وطن از روی بی توجهی به وطن می کنیم و از طرفی به زعم خود والدین دلسوخته آنها را با بی توجهی و ساقط کردن از اعتبار اجتماعی؛ از خدمت به مردم باز می داریم!
ای مسئولین اجرایی و ای قانونگذاران، لطفا؛
- دست از سیاست یک بام و دو هوا بردارید و مهاجرت را بر مردم عادی حرام و خوشگذرانی با پول مردم در خارج را بر فرزندان خود حلال نپندارید!
- به جای جذب جوانان و فراهم آوردن زمینه های بازگشت آنان به وطن کشور را از نخبگان و جوانان تهی نخواهید!
- بدانید که فرار مغزها و نیروی انسانی، هزاران بار بدتر از تخلیه ذخایر کشور توسط اختلاس گران بی انصاف است. طعنه دادن ویزا و بلیط هواپیمای پرواز به دیار بیگانگان را افتخار خود ندانید!
«الی کوهن»ها و «مروان»ها را نه در میان خانواده های دارای فرزند مهاجر بلکه در میان بعضی از سران جستجو کنید! این خانوادهها از دو سو تحت فشارند یکی ازسمت شما مسئولین کج فهم به خاطر سیاستهای غلط و دیگری تحمل رنج دوری فرزند و هزینه های کمر شکن زندگی آنان!
- از اعتماد سوزی، تخریب و دفع سرمایههای اجتماعی بپرهیزید که پایان خوشی ندارد!
بعضی از این خانوادهها حاضرند جان خود را فدای وطن خویش بکنند و میگویند اگر ما را بکشند خونمان نقشه ایران را ترسیم میکند و اگر کشته ما را خاکستر بکنند بر قله دماوند نشسته و ذره ذرهاش ندای "ایران من" سر می دهد.
ما وطن دوستیم و راه رفتن بر روی شن های کویر لوت را برقدم زدن در خیابان شانزلیزه پاریس ترجیح
می دهیم.
ما از شما فرزندان این سرزمین، عزت؛ کرامت ،سرافرازی کشور عزیزمان را طلب داریم و جوانان مهاجر رارا به وطن مان ایران برگردانید.
پست و مقام ارزانی خودتان باد، بدهکار شما که نیستیم لختی تامل بفرمائید تا به درستی گفته های ما برسید.
دکتر عبدالله کریمی
استاد دانشگاه
1/7/1403
ارسال نظر