بهمن احمدی امویی در گفتگو با مستقل:
اگر برجامی در کار نباشد همین وضعیت ادامه پیدا میکند
بهمن احمدی امویی میگوید: اگر برجامی وجود نداشته باشد همین وضعیتی که در حال وقوع است ادامه پیدا میکند و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بیشتر میشود و شعارهای انتخاباتی آقایان تحت عنوان دولت مردمی نیز بیشتر میشود. با شناخت بیشتری که دولت جدید از فضا بهدست میآورد متوجه میشود که برآوردش از فضا اشتباه بوده است.
امیرحسین جعفری/روزنامه نگار
دولت رئیسی هنوز تا استقرار کامل مدتی زمان لازم دارد و در این زمان نگاهها به سوی انتخابهای رئیس جمهور جدید میان بینشهای اقتصادی و نگاههای سیاسی به خارج و داخل است که رئیسی کدام روش را برای اقتصاد و سیاست خارجی بر میگزیند. یکی از احتمالاتی که حول محور او جریان دارد طرفداران اقتصاد بازار هستند که خصوصی سازی رانتی را گسترش دهند اما هنوز هیچ چیز مشخص نیست و باید دید در روزهای آینده تیم اقتصادی رئیسی از چه بینشی پیروی میکنند. در این زمینه گفتگو کردیم با بهمن امویی روزنامه نگار اقتصادی که مشروح آن را میخوانیم:
بهنظر شما به طور کلی مشاورین اقتصادی، روش اقتصادی و مسئولینی که در دولت رئیسی منصوب میشوند دیدگاههای نهادگرایانه را دنبال خواهند کرد و یا هواداری از اقتصاد بازار؟
واقعیت این است که شخص آقای رئیسی در این باره ادعایی نداشته و ندارد در دوران تبلیغات هم به جز یک سری شعارهای کلی مبنی بر حل مشکلات معیشت مردم چیزی گفته نشد. از آن طرف در میان اطرافیان رئیس جمهور منتخب کلا در میان اصولگرایان و یا جناح راست نظریهپرداز اقتصادی نداریم حداقل کسانیکه اقتصاد خوانده باشند و درک کرده باشند کم هستند و عمدتا در بخشهای رانتی و انتصابی اقتصاد کار کردهاند و تجربهی برنامهنویسی و برنامهریزی در اقتصاد ندارند و در حوزهی اندیشهورزی سیاسی نیز نبودهاند. معتقد به اقتصاد دستوری هستند و این مسئله چیزیست که اصلا در اقتصاد وجود ندارد، بنابراین تا زمانیکه فهم درستی از اقتصاد کلان و مناسبات سیاسی خارجی وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت از دولت آقای رئیسی که اصلا جهتگیری اقتصادی داشته باشد.
دولت آینده با مشکلات بسیاری روبه روست. خزانه خالیست، کسری بودجه ۵۰ درصد است، مشخص نبودن رابطه با غرب و برجام و تحریمها زمینهای را به وجود آورده که دولت اگر بتواند امورات روزمرهاش را هم بگذراند هنر کرده است، یعنی وضع اقتصاد به این شکل است. شاید دولت آقای رئیسی را یک دولت بقا بدانیم به این مفهوم که تمام تلاش و تقلای آن در اقتصاد سیاسی برای حفظ بقا خواهد بود در این حالت گرایش اقتصادی بیمفهوم است. اقتصاد ایران در حالت نابودی است، همچنان که در حوزههای دیگر به سمت اضمحلال میرویم در اقتصاد هم بحران ناکارآمدی به شدت وجود دارد. درآمدها و اعداد و ارقام اقتصاد ما اصلا در مقایسه با اقتصادهای منطقه و جهان خجالتآور است. نرخ رشد اقتصادی، نرخ سرانه، نرخ بیکاری، تورم و.. نشانهی افول توانمندی اقتصادی در حاکمیت است. بنابراین اصلا نمیشود از دولت انتظاری داشت. تازه اگر دولت از این مشکلات هم عبور کند در نهایت گرایش اقتصاد مسلطی را ادامه خواهد داد. وقتی آقای رئیسی با حاکمیت و بقیه نهادهای حاکمیت یکی میشود عدم شفافیت بیشتر خواهد شد. یکپارچگی مدیریت اقتصادی و سیاسی را قطعا شاهد خواهیم بود که تجربه نشان داده اهل پاسخگویی نیستند بنابراین عدم شفافیت را بیشتر خواهیم داشت که طبعا منجر به فساد میشود و همین روشی که دربارهی خصوصی سازی در پیش گرفته شده ادامه خواهد داشت. دربارهی نحوهی ادارهی کشور کمی تغییر ایجاد میشود. این بحثها انتزاعی است که دولت به سمت کدام گرایش آزاد و نهادگرا پیش خواهد رفت. جلسهای هم که با اقتصاددانان برگزار شد مشخص کرد که دیدگاه اقتصادی خاصی وجود ندارد از چپ تا راست هر کدام یک سری حرفهای کلی زدند و رفتند و نشان داده شد دیدگاه سیاسی مشخصی در دولت نیست. من تصورم این است که برداشت درست از حجم کار و سختی کار نداشتند و ندارند و الان که یواش یواش با آمار و ارقام و بحثهای اجتماعی مواجه میشوند شرایطشان خیلی سختتر میشود.
ضمن اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ تعداد کمتری از مردم شرکت کردند یک نوع عدم محبوبیت را در ابتدای کار خواهد داشت بنابراین کار سختی را در پیش دارد.
بحث دیگری که به آن اشاره کردید کسری بودجه و افزایش نقدینگی بود؛ آیا در این دولت نیز شاهد شش برابر شدن میزان نقدینگی خواهیم بود؟
اگر مشکل خودشان را با برجام و تحریم حل نکنند حتما همینطور خواهد بود. برای رفع کسری بودجه یا باید تولید را بیشتر کنند یا سرمایهگذاری را افزایش دهند، یا از نقدینگی بانک مرکزی استفاده کنند.
اگر مشکل تحریمها حل نشود بحث سرمایهگذاری داخلی و خارجی همچنان مختل خواهد بود افزایش درآمدی هم نصیب دولت نمیشود و به کسری بودجه میرسند. الان نیز در عرصهی جهانی کسی به ما وام نمیدهد. بنابراین اگر مشکلات خارجی حل نشود تنها راهش چاپ پول خواهد بود.
من یک پیشنهاد هم دارم که شاید بد نباشد، دولت جدید با توجه به نزدیکی که به حاکمیت دارد باید سعی کند آن بخشی که مالیات نمیدهد را برای تامین به کار بیندازد و مالیاتها را کسب کند. اینگونه هم مشکل عدم شفافیت کمتر میشود هم حداقل برای دو سال آینده موضوع افزایش درآمدهای دولت بهتر میشود و دولت میتواند به سلامت و با کمترین میزان نقدینگی دوسال آینده را بگذراند.
ایران بی برجام و ایران با برجام از نظر اقتصادی با نگاه شما چگونه تفسیر میشود؟
اگر برجامی وجود نداشته باشد همین وضعیتی که در حال وقوع است ادامه پیدا میکند و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بیشتر میشود و شعارهای انتخاباتی آقایان تحت عنوان دولت مردمی نیز بیشتر میشود. با شناخت بیشتری که دولت جدید از فضا بهدست میآورد متوجه میشود که برآوردش از فضا اشتباه بوده است.
یواش یواش نیز دولت متوجه شده است و میگوید منتظر معجزه نباشید تا کارها حل شود، الان برای جواب دادن به انتظاراتی که ایجاد کردهاند و میگفتند ربطی به برجام ندارد مجبورند برای اقتصاد، محفلی ایجاد کنند که اگر موفق نشدند همهاش را گردن زمین سوخته دولت قبل بیندازند.
جامعهی ایران در شرایط اقتصادی فعلی کدام یک از جناحهای سیاسی را نماینده طبقاتی و مطالبات خود میداند؟
هیچکدام نمیتوانند مشکل را حل کنند. در دولت احمدینژاد و دولت اصلاحطلبان نیز دیدیم که نتوانستند مشکل اقتصاد را حل کنند، چون نگاهشان به اقتصاد از اقتصاد مدنی جداست و اقتصاد را به صورت هلدینگهای عظیم میبینند. به اقتصاد بخش خصوصی توجه نکردند؛ بخش خصوصی در ابعاد کوچک را تنها گذاشتند بنابراین هیچکدام نمیتوانند مطالبات را نمایندگی کنند. الان نیز دیگر اصولگرا و اصلاحطلب کمرنگ شدهاند و شرایط عوض شده است و باید دنبال راهکار جدیدی گشت. الان مهمترین مشکل جامعه ایران حفظ بقا است و همه دچار مشکلند. هم مردم و هم دولت برای بقا تلاش میکنند و در این اوضاع و احوال به هر چیزی ممکن است چنگ بزنند اما آن چنگ زدن به معنای گرایش آنها نیست.
ارسال نظر