پوتین هر چه رشته بود؛ در اوکراین پنبه شد
سیدقائم موسوی
تحلیلگر سیاسی
خروج غیرمترقبهٔ آمریکا از افغانستان، تفاسیر مختلفی به دنبال داشت. مهمترین تفسیر با فراوانیِ بالا مربوط به رها کردن خاورمیانه از سوی آمریکا برای تمرکز بر مهار چین بود.
برنامه اما از لون دیگری بود. آمریکا بشدت از ترقیقِ هژمونیِ جهانیاش آگاه شده بود. زوم شدن بر چین نمیتوانست همهٔ شکافها را ترمیم کند. آلترناتیو چین، پوتینِ مستعدِ برچیدنِ دانه از دامِ چندوجهیِ آمریکا بود.
استراتژیِ سه بعدی برای فتوری هر سه رقیب بالقوه که رجزخوانی بالفعل هم میکردند. اروپا، روسیه و چین هر کدام به گونهای خاری در چشم آمریکا شده بودند.
طعمه، اوکراین بود. پوتین که سرمست از بادهٔ قدرت بود، صدام گونه با اشتباهی مهلک در چاهِ اوکراین فرو رفت. و تا اندازهای هم هل داده شد.
بحران اوکراین؛ هیمنه، اقتصاد و پرستیژ بین المللی روسیه را یکجا به فنا داد. انگار نتایج محتوم جنگهای روسیه با ژاپن (۱۹۰۵) و افغانستان (۱۹۷۹) در آیینهٔ اوکراین چشمک میزنند.
آمریکا با استراتژی دو وجهی پایش از بحران به دور اما با دستانش آشِ بحران را بهم میزند و روز به روز آنرا شورتر میکند.
پوتین بر این تصور بود که هیتلرگونه با سناریوی جنگهای برقآسا بر اوکراین مسلط میشود. اشتباه راهبردی که با اعتراف سخنگوی کرملین، تراژدی بزرگی برای روسیه رقم زد.
اینک روسیه در باتلاقِ سیستم پاتریمونیالیِ تک ساحتهٔ متکی بر الیگارشی در برابر سیستم نهادمند مبتنی بر محاسبهٔ سود و زیان زانو زده است. فرق قدرت برآمده از نهادمندی با قدرت متکی به کیش شخصیت در پیچهای تاریخساز هویدا میشود.
پیلههای تن مایهٔ ناشی از قدرتِ غیرپاسخگو، سویِ چشمان صاحبش را دچار کوررنگی میکند. بر همین اساس افق را وارونه میبیند.
تصور میکند بر اسبِ تاریخ یورتمه میرود و جهتساز میشود، فارغ از اینکه زیر شنلِ توهماتِ فردی- الیگارشیک آنچه دههها رشته بود را یکجا پنبه میکند. دودِ کوریِ راهبردی پوتین در اوکراین، روسیه را از قدرتی جهانی به قدرتی کنترل شده و معمولی تبدیل خواهد کرد.
هشداری تلخ به توهمات روسیه از یکسو و دیگرانی که تصور میکردند زیر شنلِ پوتین میتوان رجزخوانی جهانی کرد. به گِل نشستن پوتین در اوکراین، برای کسانی که تخیل میکردند از روسیه آبی گرم میشود؛ مصداقی از تمثیل «کوری عصاکش کور دگر شود» بوده است.
ارسال نظر