امارات چگونه از صحرا به فضا رسید؟
صلاحالدین خدیو
روزنامهنگار
این روزها امارات متحده عربی در حال برگزاری جشن های پنجاهمین سالگرد تاسیس خود است. کشوری که ۵۰ سال قبل از "هیچ" شروع کرد و امروز به قدرتی نوظهور تبدیل شده است.
برند تبلیغاتی جشنهای استقلال، شعار "من الصحراء الی الفضاء" است: از صحرا به فضا اشاره به آغاز تجربه امارات از صحرایی خشک و لم یزرع تا رسیدن به مریخ دارد.
معروف است که شیخ راشد نخست وزیر امارات همیشه میگوید: من کار دوبی را از دو خیمه شروع کردم...
همین شیخ در سال ۱۹۹۱ گفته بود که میخواهد در قرن بیست و یک بجای لندن و پاریس و نیویورک، دوبی مرکز مالی دنیا شود و...
با هر نگاهی مدل امارات آشکارا یک تجربه در خور توسعه است. بویژه در خاورمیانه ویران از نزاعهای سیاسی، جنگهای داخلی و منازعات ژئوپولتیک میان قدرتهای برتر آن.
با وجود سیستم سیاسی غیرانتخاباتی و مطلقه امارات، این کشور به یکی از مراکز مالی معتبر جهانی تبدیل شده و اقتصاد دوبی حتی از کشورهای آلمان و فرانسه و انگلیس هم رقابتیتر است. امری که آن را به مکانی جذاب برای پولها و سرمایههای جهانی تبدیل کرده است.
آینده نگری، انضباط و عدم تحمل فساد و استقلال دادگاهها، عامل و ضامن ترقی مداوم آن است. شکی نیست که بدون ثروت نفت امارات قادر نمیشد معجزه اقتصادیش را رقم بزند، اما اگر درایت و روشنبینی طبقه حاکم هم نبود، نفت به آسانی از نعمت به نقمت تبدیل و تجربه ناموفق سایر اقتصادهای نفتی تکرار میشد.
شاید تفاوت مهم در اینجاست که در امارات نفت بجای آنکه مخدوم سیاست و مقهور عظمت طلبی زمامداران شود، در خدمت اقتصاد قرار گرفت و توسعه به آرمان اصلی این کشور کوچک بیابانی تبدیل شد.
مساله اصلی این است که در امارات، "استبداد منور" به تسریع "ساختن" کشور انجامیده، جایی که مانند دول غربی پارلمان و دولت در سایه و احزاب مخالف و مکانیزمهای گوناگون که نقش سرعتگیر دارند، موجود نیستند.
شیخ زائد و شیخ مکتوم هر چه میگویند، بلافاصله عملی و اجرا میشود.
پیداست که نمیتوان از بیان میزان عقب ماندگی این نظام به لحاظ ایستارهای توسعه سیاسی گذشت، همچنین امکان اقتباس آن به لحاظ ویژگیهای خاص شیخ نشینها نظیر جمعیت بومی اندک و نیروی کار خارجی و ثروت فروان آنها هم در سایر کشورها محل تردید است، اما همزمان نمیتوان از گفتن این حقیقت هم چشم پوشید که چقدر بخت با اماراتیها بوده است!
اگر بجای تاجران و مغازهداران فعلی، ژنرالها و حزبیهایی نظیر صدام و قذافی و ناصر، رهبرشان بودند، باز این تجربه بدست میآمد؟
شعارهای سیاسی صرف نظر از درصدی بزرگنمایی و برخی کارکردهای زینتبخش، به نوعی سر درون داعیان آنها را برملا میکنند. همین شعار من الصحراء الی الفضاء را مقایسه کنید با شعار معروف "من المحیط الی الخلیج"! به معنی از اقیانوس [اطلس] تا خلیج [فارس] و دعوت به وحدت عربی در تمام سرزمینهای میان این دو پهنه آبی.
شعاری که دههها ورد زبان ناسیونالیستهای عرب، ناصریها و بعثیهایی بود که پیشرفت جهان عرب را در گرو وحدت آن و به سرانجام رساندن پروژه سیاسی مد نظر خود در این باره میدانستند.
ظاهرا شعار از صحرا تا فضا، از شعار از خلیج تا اقیانوس، بلندپروازانهتر است، اما اینگونه نیست. اولی پلاتفرمی اقتصادی به هدف توسعه است و دومی پروژه سیاسی تجدیدنظرطلبانهای که توفیق آن در گرو شکستن ساختارهای نظام بین الملل است. در واقع شعار امارات از شعار قومیهای عرب به مراتب زمینیتر میباشد.
سرانجام هم ابوظبی به فضا رسید ولی صدام و ناصر و اسد و قذافی و بومدین و ...نه تنها به وحدت عربی و تشکیل جماهیری متحد نرسیدند، بلکه کشورهایی ضعیف و ورشکسته را هم به میراث گذاشتند.
هنگامی که سفینه اماراتی پس از هفت ماه و طی مسافتی پانصد میلیون کیلومتری، سرانجام در مدار مریخ جای گرفت، شیخ زائد گفت: این دورترین جایی است که تاکنون یک عرب به آن رسیده است!
گفته میشود که سفینه امل ساخت آمریکاست و توسط ژاپن به فضا پرتاب شده و نقش امارات فقط مونتاژ و بسته بندی آن بوده است. این سخن درست است و امارات فاقد زیرساختهای بومی نظیر قدرتهای فضایی است. اما در عین حال "امل" چکیده الگوی امارات هم است. قدرتی نوظهور که در نظام تقسیم کار جهان سرشار از مدعی امروز، نقشی متناسب برای خود تعریف کرده است: داشتن بندر و لنگرگاه و فرودگاههای بین المللی و خطوط هوایی خوب، گردش مالی شفاف و اطمینان بخشی به صاحبان پول.
ایستگاه فضایی میر هم چکیده تجربه کل نظام شوروی بود. اوج فناوری در زمان خود که مطابق الگوی صنعت شوروی مدام توسط مهندسان فوق العاده مبتکر در فضا رفو و وصله میشد، تا اینکه سقوط کرد و در اقیانوس افتاد، درست همزمان با فروپاشی شوروی و مشابه آن.
امارات و امل با ادغام در سیاست و اقتصاد جهان، بسیار محتاطند که در دریا و اقیانوس غرق نشوند.
ارسال نظر