از ابوالحسن خانعلی تا اعضای کانون صنفی 

 مستقل آنلاین، مهدی میرآبی روزنامه نگار/

«معلمی شغل انبیاء است» این سخن بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در مهد و ستایش کار معلمان است. جمله‌ای پروزن و ثقیل که فقط در یک روز (دوازدهم اردیبهشت) کاربرد دارد و ورد زبان‌ها می‌شود و در قالب پیامی به عنوان تبریک به آموزگاران این مملکت صادر می‌گردد. ...

اینکه چرا کار معلمان را با عمل انبیا مقایسه کرده‌اند جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست؛ زیرا همان طور که انبیا بشارت دهنده و چراغ راه هدایت انسان‌ها بوده‌اند، معلمان هم تعلیم دهنده و تربیت کننده‌ی انسان‌های نارسایی هستند که در گام نخست در پی شناخت جهان و فضائل و رذایل زندگی‌اند. به همین دلیل کار و عمل آن‌ها هم به سان انبیا ارزشمند و مقدس است. علی القاعده کشور مسلمانی چون ایران که کار معلمان خود را با عمل انبیا قیاس می‌کند باید نیازهای مادی و معنوی‌شان را برطرف کند و آن‌ها را از هر حیث بی‌نیاز سازد. درحالی که آنچه در عمل تا اینجا رخ داده است عکس این فرضیه است. این شغل در کشور ما نه تنها در مقایسه با سایر کشورها در جایگاه رفیع و برتری قرار نمی‌گیرد بلکه در مقایسه با دیگر مشاغل دولتی در داخل هم در پایین‌ترین رتبه‌ی مادی، سنواتی و کاری قرار دارد. کشورهای غیرمسلمان دنیا نظیر لوکزامبورگ، آلمان و استرالیا به طور میانگین ماهانه نزدیک به پنجاه هزار دلار به معلمانشان حقوق می‌دهند. حتی کشورهای آسیایی نظیر بحرین، هند و فیلیپین به معلمانشان بیشتر از ایران حقوق پرداخت می‌کنند. تو گویی آن‌ها جمله‌ی «معلمی شغل انبیاء است» را بهتر از ما مسلمانان درک و آن را معنا کرده‌اند چرا که در عمل آن را به اثبات رسانده‌اند. اعتراض معلمان ایرانی به مزد و محیط کارشان مسبوق به سابقه است و ریشه آن به رژیم‌ گذشته برمی‌گردد. اگر از زمان کشته شدن دکتر خانعلی در میدان بهارستان تا امروز که قریب به شصت سال است می‌گذرد به ازای هر یک دهه یک بند از مشکلات آن‌ها حل می‌شد امروزه شاهد اعتراض و تحصن معلمان در همان میدان بهارستان نبودیم. قطع به یقین مشکلات آن‌ها عمیق و ریشه‌ای است که حاضرند به خاطرش جان و شغل خود را به خطر بیندازند. اعتراض معلمان صرفاً به خاطر مزد و مزایا نیست. آن‌ها مستقیماً و از نزدیک با اولیا و دانش آموزان در ارتباطند و از زیانی که خصوصی سازی مدارس و جریان پول‌ساز آن که منجر به کنار رفتن اصل سی قانون اساسی شده کاملاً آگاهند. این روند هر ساله کیفیت آموزش مدارس دولتی را به شدت کاهش داده و در مقابل، رقابت در تأسیس مدارس خصوصی با نام‌های گوناگون را شدت بخشیده و همین موضوع باعث ایجاد شکافی عمیق بین دهک‌های درآمدی گشته است. ..

روند آموزش کشور که باید مسیر بهبود و پیشرفت خود را طی می‌کرد بخاطر "عدم استقلال"، نتوانست تصمیمات صحیح و کلان کارشناسی صورت دهد و از این رو معلمان را به شدت با مشکلات گوناگون و عدیده‌ای مواجه کرد. به طوری که هر دفعه با موجی از اعتراض فرهنگیان رو به رو می‌شویم. اعتراض به حقوق پایین، بیمه ناکارآمد، محیط کار فرسوده و خطرناک، افت کیفیت آموزش، درجه‌بندی مدارس و... آن‌ها با کوهی از مشکلات کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم می‌کردند و با مشاهده به تاراج رفتن صندوق ذخیره‌ی فرهنگیان، پازل "نابرابری" را تکمیل شده دیدند. مشکلات این قشر حل نشده بود که ماجرای حیف و میل اموال فرهنگیان در صندوق ذخیره را شنیدند و معلوم شد اگر امروز معلمی بازنشسته شود در پرداخت سنوات بازنشستگی‌اش کم می‌آورند، به سهام و اقساطی کردن و صدقه و صلوات متوسل می‌شوند و از این طریق معلم بازنشسته را منت‌دار هم می‌کنند. دردی را که ابوالحسن خانعلی شصت سال پیش نماد مبارز‌ه‌ با آن بود و جان خود را در راه آن فدا کرد، امروز، اعضای کانون صنفی آن را به دوش می‌کشند و تا پای جان با آن مبارزه می‌کنند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها