در کنار ایران یا در برابر ایران
مستقل آنلاین، امیر رضا نظری، روزنامه نگار/
درحالیکه ایران به دلیل پیشروی کروناویروس دچار سختی در تامین دارو و امکانات پیشگیرانه بهداشتی شده، تحریمهای یکجانبه آمریکا اکنون مرگ و زندگی مردم را گروگان گرفته است.
در ضعف مدیریتی و ناکارآمدی متولیان نظام اداری ایران هیچگونه تردیدی وجود ندارد، مدیرانی که به شوق دوربین و کلنگ و روبان افتتاحیه سر از پا نمیشناسند و مقابل دوربینها با دروغ و تزویر آمار جعلی ارائه میدهند. اما باز هم هیچکدام اینها مانع دیدن پنجه خونین قدرتهای اروپایی و آمریکا در پس تحریمهای ظالمانه نیست.
اسفند سال ۹۷ ایران درگیر سیلی شد که علاوه بر ایجاد صدمه انسانی سنگین، ۲۸ استان از ۳۱ استان را درگیر خود کرد، آسیبها و تخریبهای آن سیل هنوز جبران نشده است. اما امدادرسانی به این سیل ویرانگر که بالغ بر ۲۵۰ میلیارد دلار خسارت ایجاد کرد تنها توسط هلال احمر داخل ایران و نیروهای مردمی و نیروی زمینی ارتش و سپاه انجام شد. کمکهای انساندوستانه خارج از ایران در کار نبود و شاید بتوان با اطمینان گفت تقریبا هیچ کمک موثر و مفیدی از بیرون مرزها دریافت نکردیم زیرا تحریمهای آمریکا اجازه نقل و انتقال پول و امکانات امدادی به داخل ایران را نمیداد.
حمل و نقل هلیکوپترهای امدادی تحت تحریم بوده و در چنین فاجعه طبیعی حتی امکان قرض گرفتن چند فروند هلیکوپتر برای کمک رسانی منتفی بود. عموما کمکهای انساندوستانه از تحریم معاف است اما در مورد خاص ایران به صورت هفتگی تحریمهای جدید میرسد و به همین سبب به قول مهرداد عمادی مشاور اقتصادی بینالمللی کسی برای امدادرسانی به ایران خود را وارد حفره سیاه جریمههای چند میلیون دلاری نمیکند. در چنین شرایطی معمولا ۶۰ الی ۹۰ روز کمکهای غذایی، انسانی، مهندسی، مستثنی میشود اما در مورد ایران همین فرصت تنفس هم ایجاد نشد.
هنوز هم در صورت وقوع زلزله یا سیل یا هر فاجعه طبیعی دیگر نمیتوان چشم انتظار کمک خارجی بود. وقتی سیستم بانکی و بیمهای مطلقا تحت تحریم است چگونه میتوان با حفظ مقررات بینالمللی، کشوری زلزلهخیز و مبتلا به فجایع طبیعی را اداره کرد و صدمات انسانی را کاهش داد؟
این روزها ویروسی در بخش بزرگی از کشور منتشر شده و میرود که تبدیل به فاجعه ملی شود، حالا باید مهار این بیماری تنها به دست خودمان انجام شود، بیماران را خودمان درمان کنیم، اقدامات پیشگیرانه و ابزارهای لازم را خودمان تولید، سازماندهی و ارسال کنیم.
در حالیکه به دنبال کاهش تعهدات ایران در برجام، ۲۴ دیماه، بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیهای مشترک اعلام کردند تصمیم دارند تا مکانیزم حل اختلاف را فعال کنند مدتی بعد هر سه کشور توافق کردند تا مجددا مهلتی را برای مذاکره دوباره با ایران و حفظ برجام در نظر گیرند.
چنانچه امروز این کمیسیون با تعیین مهلت برای ایران هشدار دهد که اقداماتی مغایر برجام یا مغایر قطعنامۀ شمارۀ ٢٢٣١ شورای امنیت انجام داده، ولی راهی عملی برای گشودن کانالهای مالی یا حفظ برجام ندهد، حضور ظریف در این کمیسیون و مجموعه نهادهای مرتبط با آن چه فایدهای برای ایران دارد؟
گفتگو و مذاکره با اروپا اگر منجر به نتیجه موثر بر اقتصاد ایران نشود چه تفاوتی با مذاکرات سعید جلیلی در ۱+۵ دارد؟ آیا اصلا مخاطبین ما در مذاکرات هم با برنامه گفتگو برای گفتگو آمدهاند؟ یا هدف وقتکُشی برای استهلاک توان مالی و اقتصاد کلان ایران است؟
وقت آن نرسیده ارزیابی موثری از این جلسات داشته باشیم و با توجه به شرایط خاص این روزها در ابزارها و عملکردهای سیاست خارجی بازنگری کنیم؟
با توجه به محدودیتهای شدید از چند جهت و عدم گشایش در اوضاع آیا بهتر نیست ظریف از وزارت امور خارجه کنار کشیده و وزارتخانه را به کسی بسپارد که اختیارات بیشتری دارد؟
شاید هم کسانی بهرهمند از جلسات و مذاکرات و گشایشها هستند اما قطعا آن کسان مردم ایران نیستند!
ارسال نظر