قدرت محوری بی فایده

 مستقل آنلاین، سرویس سیاسی، هرمز شریفیان/

 انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که قرار است روز دوم اسفند ماه امسال برگزار شود، یک بار دیگر صحنه چالش‌های شورای نگهبان و اصلاح‌طلبان بر سر رد یا تائید صلاحیت نامزدهای آن شد. این نخستین‌بار نیست که شورای نگهبان با رد صلاحیت اصلاح‌طلبان که به زعم آنان مبنای قانونی هم ندارد، موجبات چالش و در نهایت یاس را در جامعه ترویج می‌کند. فرق ردصلاحیت‌های گسترده این‌بار شورای نگهبان با دفعات قبل در این است که این شورا قبلا تنها به رد صلاحیت چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان، اکتفا می‌کرد اما این بار مشخص بود که قصد دارد مجلس شورای اسلامی را از طیف اصلاح‌طلبان خالی نگهدارد برای همین حتی چهره‌های درجه ۲ و ۳ اصلاح‌طلبان هم در فیلتر شورای نگهبان، گیر کردند. البته از ابتدا نیز مشخص بود که حمایت بعضی از اعضای شورا از جناح اصولگرا و طیف تندرو آن بارها ثابت شده، در این دوره شدیدتر عمل خواهد کرد تا یک اقلیت کوچک از اصلاح‌طلب و البته کم اثر، آن‌هم برای خالی نبودن عریضه، وارد مجلس شوند. پیش‌تر، بارها به اصلاح‌طلبان و شورای عالی سیاست‌گذاری این جناح یادآوری شده بود که جناح اقتدارگرا اجازه حضور دوباره آنان در مجلس را به صورت گسترده، نخواهد داد اما شورای‌عالی و اعضای آن همچنان بر همان روال سابق عمل می‌کردند و نخستین هدفشان دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات بود، انتخاباتی که نتوانستند در آن، نامزدی وارد کارزار برای راهیابی به مجلس کنند. حالا، پس از مدت‌ها یادآوری و تذکر در نشست اخیر شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که در روز چهارشنبه دوم بهمن ماه برگزار شد، مطرح شده: "شرایط به‌گونه‌ای است که در صورت عدم تغییر معنادار در وضعیت کاندیدای اصلاح‌طلب، امکانی برای ارائه لیست از طرف اصلاح‌طلبان در اکثر حوزه‌ها وجود ندارد و تقریبا نتیجه انتخابات از هم اکنون قابل پیش بینی است". البته این پیش بینی که در خروجی این جلسه به آن اشاره شده پیش‌بینی‌ای بود که بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران سیاسی حتی یکسال پیش از امروز به آن اشاره کرده بودند اما اصلاح‌طلبان بی‌توجه به این هشدارها همچنان گمان می‌کردند که از تنور انتخابات، آبی برای آنان گرم خواهد شد. هرچند که با وجود رخداد‌های تلخ آبان و دی ماه امسال و خطاهای پیاپی مسئولان، گمان نمی‌رود انتخابات تنور گرمی داشته باشد؛ با این حساب مشخص نیست چرا برخی از اصلاح‌طلبان تا این اندازه اشتیاق حضور در قدرت را دارند و از قدرت کناره‌گیری نمی‌کنند؟ چرا ملت برای این دسته از اصلاح‌طلبان، فقط کارکرد انتخاباتی دارند؟ و به چشم "وسیله" به آنان نگاه کرده می‌شود؟ اصلاح‌طلبان طی ده سال از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ موفق شدند پایگاه اجتماعی پرشمار خود را با کارکردهای نادرست، غیر پیش بینی شده و منفعلانه، نابود کنند و هرگز حاضر نشدند به صورت صریح در برابر رفتارهای فراقانونی و بی‌قانونی، موضع صریح و شفاف بگیرند و تنها هدفشان آوردن مردم پای صندوق‌های رای و پیروزی بر رقیب آن‌هم تنها در زمان انتخابات بود و وقتی رقیب، پس از انتخابات با ابزارهای فراقانونی آنان را بی‌اثر می‌کرد، هیچ برنامه محکمی برای مقابله با آنان از سوی اصلاح‌طلبان، دیده و شنیده نشد. این سیکل ناقص یکی از اصلی‌ترین دلایل ریزش پایگاه رای و بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان است و بزرگان این جریان طی ده سال، هیچ راهکاری برای این معضل بزرگ پیدا نکردند. در واقع این اصلاح‌طلبان بودند که ضرب‌المثل "سرو ته یک کرباس" را در بین مردم مصداق بخشیدند تا بخش زیادی از آنان فرقی بین اصلاح‌طلبان و سایرین قائل نشوند. شاید بهتر باشد اصلاح‌طلبان از تمام مناصب خود کناره‌گیری کنند و برای مدتی رو به سوی جامعه و مردم بیاورند تا بلکه بتوانند آب رفته را به جوی و اعتبار از کف رفته را به شکلی جبران کنند. اصلاح‌طلبان نتوانستند از این ظرفیت بزرگ اجتماعی استفاده کنند پس بهتر است برای مدتی به خود آیند و راه‌های معمول‌تر و منطقی‌تری برای بازگشت به عرصه سیاسی پیدا کنند، چرا که سیاست قدرت محوری‌شان تا اینجا بی‌نتیجه بوده است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها