ابتذال کلاغها در سرزمین همای سعادت
مصادف شدن رویت هما، با برگزاری انتخابات مجلس و خبرگان در برههای که مردم امیدی به بهبود اوضاع کشور از طریق مشارکت در چنین سازوکاری ندارند چون صندوق رای به هزار و یک دلیل تهی از معنا شده، بسیار نمادین است
هما در تاریخ اساطیری و عرفانی این سرزمین نماد سعادت است و دادگری علیه بیداد
امیرحسین مصلی
روزنامهنگار
در آستانه نوروز ۱۴۰۳ تصویر «هما» پرنده افسانهای ایران زمین که در رشته کوههای البرز ثبت شده، به نگاه اسطوره محور به عالم سیاست میان ایرانیان اعم از عام و خاص بهویژه در فضای مجازی دامن زده است؛ چراکه هما در تاریخ اساطیری و عرفانی این سرزمین نماد سعادت است و دادگری علیه بیداد، چنان که حافظ سروده:
همای گو مفکن سایهٔ شرف هرگز
بر آن دیار که طوطی کم از زَغَن باشد
بیگمان مصادف شدن این ماجرا با برگزاری انتخابات مجلس و خبرگان در برههای که مردم امیدی به بهبود اوضاع کشور از طریق مشارکت در چنین سازوکاری ندارند چون صندوق رای به هزار و یک دلیل تهی از معنا شده، بسیار نمادین است.
هنوز تبعات و پیامدهای اعتراضات سال گذشته در جامعه مشهود است ولو آنکه سرکوب شده باشد و خاموش؛ چنانکه حرمان ناشی از ناکامی اصلاحات نیز سالهاست کام ملت را تلخ کرده است؛ اما دریغ از تغییر نگاه حاکمیت به مطالبات اکثریت شهروندانی که به گواه نظرسنجیهای رسمی در انتخابات آتی شرکت نخواهند کرد!
با تمامیتخواهی یک جناح و فساد نهادینه در ساختار، به گفته کارشناسان، کشور به سمت فروپاشی اقتصادی و اجتماعی سوق پیدا کرده است؛ اما حتی برای نامزدهای درجه دوم و سوم معترضان به سیاستهای این اقلیت حاکم هم امکان ثبت نام در انتخابات پیشرو وجود نداشت بهسبب تنگ نظریها و نگاه سلیقهای شورای نگهبان و هیئتهای اجرایی دولت تا مطالباتی مثل رفع حجاب اجباری یا نظارت بر عملکرد رهبری را نمایندگی کنند، چه برسد به اینکه در لیستهای انتخاباتی حضور داشته باشند.
در این شرایط برفرض اگر چند نامزد انگشت شمارِ به اصطلاح میانهرو نیز با پیشینهای نامشخص یا ناموجه تایید صلاحیت شده باشند، در صورت ورود به ساختار با توجه به تجربه ادوار گذشته، بهدلیل کارشکنی نهادهای موازی و انتصابی، به احتمال قریب به یقین توان عملی کردن وعدههای حداقلی را هم نخواهند داشت که کف مطالبات جامعه است، چنانکه در میان نامزدهای لیستهای متعدد اما همسوی تایید صلاحیت شده از جناحهای تندرو و کُندروی اصولگرایان نیز هیچ برنامه و هدف مشخصی برای جلب نظر مردم در راستای تغییر سیاستهای فعلی وجود ندارد جز توسل به ابتذال!
اکنون دعوت به حضور این اکثریت معترض پای صندوقهای رای بهبهانه روزنهگشایی که معنایی جز تایید استمرار وضع موجود ندارد، چه توجیه سیاسی، عقلانی و اخلاقی خواهد داشت در نسبت با مفهوم انتخابات حتی طبق قانون اساسی که نوعی حق تعیین سرنوشت است؟ به عبارت دیگر این وضعیت مصداق همان دیاری نیست که حافظ به همای سعادت توصیه میکند تا زمانی که ارزش طوطیها کمتر از کلاغهاست، در آن سایه شرافتش را میفکند؟!
آنها که برخلاف شعارهایشان مبنی بر برگزاری انتخابات پرشور و همچنین در تضاد با آرمانهای مطرح در انقلاب اسلامی که میزان را رای ملت میشمرد، دیگر تمایل و نیازی به مشارکت بالای مردم ندارد، چراکه مختصات انتخاباتی آزاد و رقابتی را مهیا نمیکند، آیا توان اداره کشور و حل بحرانهای موجود با چنین رویهای را خواهد داشت که تملق، ابتذال و منفعت بر تخصص، تکثر و شرافت اولویت پیدا کرده است؟
در غیاب شایسته سالاری و عدم تمایل به آشتی ملی از سوی غوغاسالاران که منجر به انسداد سیاسی در ایران شده، شاید نگاه اسطوره محور به سیاست برای رسیدن به سعادت، پاسخی نیز برای این سوالها داشته باشد، آنطور که حافظ جایی دیگر سروده:
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
ارسال نظر