سیدامیر خرم کنشگر سیاسی در گفتگو با مستقل:
در دولت رئیسی بحرانها تشدید میشود
سیدامیر خرم میگوید: دوران چهارساله دولت آقای رئیسی، دوران تشدید و تعمیق مشکلات و بحرانهای موجود چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی خواهد بود.
سرویس سیاسی
دولت رئیسی در آغاز کار با چالشهایی مواجه است که انباشت مداوم سالها مشکلات موجب این چالشهاست که باید به طور جدی به رفع آنها پرداخت و به سوی اصلاح روندها برای توسعه اساسی کشور رفت. یکی از چالشهای پیش روی رئیسی که جامعه نیز نگاه تیزبینی نسبت به آن دارد موضع این دولت نسبت به سیاست خارجی و بخصوص ارتباط با غرب است که رئیسی چگونه از پس این مسئله بر میآید. به جهت بررسی رویکردهای دولت رئیسی در آینده گفتگو کردیم با امیرخرم فعال سیاسی ملی مذهبی که مشروح آن را میخوانیم:
دولت رئیسی در آغاز کار خود با چه چالشهای جدی مواجه خواهد بود و آیا میتواند در یک سال اول دولتش به رفع این موانع بپردازد؟
به عقیده من در کوتاه مدت، مهمترین چالش دولت آقای رئیسی در سطح داخلی، مشکل معیشت مردم، کنترل قیمتها، کاهش سطح فقر و بیکاری است. در سطح بین المللی نیز در کوتاه مدت، برداشته شدن تحریمها و موضوع عضویت در FATF، از مهمترین چالشهای دولت جدید خواهد بود. اما در میان مدت، بحران جدیِ داخلی که دولت با آن مواجه است، بحران کمآبی در سطح کشور است که میتواند نظام سیاسی را با بحرانهای متعدد از جمله بحرانهای قومیتی، مهاجرتهای بیرویه و نیز بحرانهای امنیتی مواجه سازد.
در سطح بین المللی مهمترین چالش دولت جدید در میان مدت، رفع تخاصم با آمریکا، عادیسازی روابط با کشورهای منطقه و در نهایت تعیین جایگاه حکومت ایران در نظام بینالملل است.
هم رئیسی و هم مقامات آمریکا نشان دادهاند علاقهای به مذاکره با یکدیگر ندارند؛ سیاست خارجی دولت رئیسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دولت رئیسی با عدم تعهد به برجام دچار بحران خواهد شد؟
در عالم سیاست، مبنای تحلیل را باید بر میزان توانستن حکومتها قرار داد نه میزان خواستن حکومتها. بر این اساس، ادامه مذاکره و خروج سیاست خارجی ایران از بن بست فعلی، امری ضروری است که میبایست انجام پذیرد. به عبارت دیگر حکومت ایران (حتی با دادن امتیاز) مجبور است مذاکرات فعلی را به نتیجه برساند. چرا که ادامه وضعیت فعلی برای حکومت ایران، امکان پذیر نیست.
یکدستسازی سه قوه بهنظر برخی کمکی در مسیر رئیسی است؛آیا این یکدستسازی چالشهایی نیز به همراه خواهد داشت؟
یکدستسازی حکومت در نهایت به ضرر جریانی تمام خواهد شد که آقای رئیسی را به قدرت رساند. چرا که تاکنون مشکلات ساختاری نظام سیاسی در پشت حضور اصلاحطلبان در ساخت قدرت مخفی مانده بود، اما اینک با کنترل تمام ارکان حکومت توسط یک جریان سیاسی، چنین توجیحی پذیرفته نخواهد شد و به مرور مشکلات ساختاری حکومت عیان خواهد شد.
برخی تصور میکنند رئیسی به علت اختلافات جناحی فضای سیاسی کشور را محدود میکند؛ نظر شما در این باره چیست؟
الگوی حکومتی جریانی که از آقای رئیسی حمایت کرد و ایشان را به قدرت رساند، حکومتی مانند کره شمالی است. حکومتی بسته ... و مردمی بهشدت فقیر. نام چنین الگویی را نیز برپایی اولین تمدن شیعی در جهان نهادهاند. در این الگو فضای سیاسی– اجتماعی به شدت محدود خواهد شد، فساد ساختاری گسترش خواهد یافت و فقر نیز بیش از گذشته چهره خود را نشان خواهد داد. لذا اگر کلانتر به موضوع نگاه کنیم و تغییرات رخ داده را تنها در برآمدن دولت جدید نبینیم، از نگاه من ما با الگوی جدیدی از حکمرانی در ایران مواجه خواهیم بود که نه تنها با منافع ملی بلکه حتی با الگوی اسلام علوی نیز تفاوتی جدی دارد. اما اینکه این الگو در نهایت آیا موفق به برپایی و تثبیت خود خواهد شد یا خیر، سخن دیگری است. از نگاه من به دلیل شرایط داخلی جامعه ایران و نیز شرایط بین المللی، چنین الگویی در ژئوپولتیک منطقه خاورمیانه، حتی با فرض برقرار شدن، دوام نخواهد داشت.
به نظرشما رای پایین رئیسی و عدم مشارکت حداکثری برای دولت اهمیتی دارد؟ آیا این مسئله برای دولت مشکلزا خواهد شد؟
جریانی که آقای رئیسی را به قدرت رساند، چندان اعتقادی به پشتوانه مردمی حکومت ندارد. در الگوی ذهنی آنها حکومت ایدهآل، حکومتی با اقتدارگرایی کامل است که مردم نقشی در ساخت قدرت ندارند. چنین حکومتی پایههای قدرت خود را نه بر اقتدار حاصل از مشروعیت مردمی که در داخل بر قدرت ... و در سطح بین المللی نیز بر توان تسلیحاتی و قدرت مقابله نظامی قرار داده است. لذا پایین بودن آرای مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر و بحران مشروعیت حاصل از آن، از نظر این جریان مشکلی جدی محسوب نمیشود. البته همانطور که در پاسخ قبلی نیز بیان داشتم، به نظر من چنین الگویی در جامعه ایران از پیش شکست خورده است و تنها منافع ملی را به مخاطره خواهد انداخت و نظام سیاسی را بیش از پیش با بحران مواجه خواهد ساخت.
نکته آخر:
دولت آقای رئیسی در یک رقابت گفتمانی به قدرت نرسیده است و لذا از حمایت گسترده افکار عمومی برخوردار نخواهد بود. این دولت به صورتی آشکار با حمایت یک جریان سیاسی و با حذف کلیه رقبا به قدرت رسیده است و لذا وامدار جریانی است که در پشت صحنه سیاست، زمینه حضور این دولت را فراهم ساخته است. بنابر این از چنین دولتی نمیتوان توقع داشت که برای رفع مشکلات جدی جامعه بتواند گامی بردارد. لذا دوران چهارساله دولت آقای رئیسی، دوران تشدید و تعمیق مشکلات و بحرانهای موجود چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی خواهد بود.
ارسال نظر