سکوهای فولاد فریادهای ضد قهرمانی سر می دهند!
سکوهای فولاد دوران پرالتهابی را پشت سر می گذارد،هدف آنها مشخص نیست اما هر چه هست این شیوه حمایت در هیچ کجای دنیا مورد تایید نیست.
فوتبال استان خوزستان هرگاه رنگ قهرمانی را به خود دیده است به جای اینکه شرایط فوتبالی شکوفاتر شود راه برعکسی را در پیش می گیرد و همه چیز رنگ دیگری می گیرد.
آخرین قهرمانی در استان خوزستان خیلی دور نیست. مربوط به همین چهارسال قبل است که استقلال خوزستان توانست در رقابتی تنه به تنه با پرسپولیس برانکو به مقام قهرمانی برسد.اما بعد از آن چه شد؟ استقلال خوزستان قهرمان الان کجاست و چه می کند؟
به عقب تر برویم. فولاد خوزستان در فصل 92-93 با حسین فرکی قهرمان می شود آن هم برای بار دوم در تاریخ لیگ برتر آن هم بعد از دوره ناکامی که بعد از قهرمانی اول نصیبشان شد اما بعد از آن قهرمانی چه اتفاقی برای فولاد افتاد؟
باشگاهی با آن پشتوانه خوب به جای استفاده از این شرایط در راه خطایی افتاد و بعد از افشای جعل مدارک سربازی به یک باره فروپاشید و از آن روز تا به حال به معنای واقعی و در قامت یک مدعی قهرمانی نتوانسته قد راست کند.
حتی به عقب تر برویم. فصل 83- 84 تیمی جوان و خوش ترکیب با فرانچیچ ناشناخته توانست برای اولین بار مچ رقبایی مثل سپاهان و استقلال و پرسپولیس را بخواباند و درحالی که آن روزها استقلال در اوج خودش بود از پس جوانان خوش آتیه فولاد برنیامد و این یاران فرانچیچ بودند که توانستند بعد از سالها نام خوزستان را زنده کنند اما بعد از این قهرمانی چه بلایی سر فولاد آمد؟ روند نتایج این تیم طوری پیش رفت که سرخپوشان اهوازی در فصل 85- 86 به لیگ دسته اول سقوط کردند!
آیا روند این اتفاقات همه اتفاقی بوده و همه چیز در یک خط فوتبالی شکل گرفته است؟ واعجبا از این شرایطی که در فوتبال خوزستان به خصوص شهر اهواز می گذرد. به نظر می رسد یک جریان خزنده و مخربی در این شهر فوتبالی و فوتبال خیز در حرکت است و هر از چند گاهی ریشه های یک تیم را می خورد و با خود به قعر چاه می برد. از استقلال اهواز چه خبر؟ آیا کسی می داند بر سر پرطرفدارترین تیم شهرستانی سالهای قبل چه آمده است؟
شما فکر می کنید همه چیز مربوط به مدیریت است؟ نقش هواداران در این بین چیست؟ شب گذشته که در هفته سوم لیگ برتر سکوهای نه چندان پر ورزشگاه فولاد شعار حیان کن رها کن سر داد آیا فقط یک جریان خودجوش است؟
فولاد را چه می شود؟ این را باید مسئولان کارخانه فولاد حتما پاسخ دهند و نباید فکر کنند در پس آن پست های مدیریتی سنگین از این باشگاه مهم فوتبال کشور می توانند غافل شوند و نیازی به پاسخگویی ندارند.
فولاد چندین سال است که اسیر سکوهایی است که از هر رقیبی رقیب تر و از هر دشمنی بدتر عمل می کنند. طیف هوادارانی که در این مدت تیمی که دو بار توانسته قهرمان لیگ برتر شود را گرفته که کسی از منطق آنها سر در نمی آورد.
طیفی که حقوق می گیرند، دسته ای که حقوق می گرفته اند و دیگر نمی گیرند و آنهایی که بدون نیاز به حقوق عاشقانه فوتبال را دوست دارند اما به بیراهه می روند. حساب آنهایی که مواجیب بگیر افرادی هستند که سالهاست کارشان موش دواندن به انبار کادرفنی فولاد هستند که مشخص است. این جریان نه فقط برای سکوهای فولاد بلکه در سرتاسر سکوهای ورزشگاه های ایران جاری و ساری است اما حساب آنهایی که حق و حقوقشان قطع شده یا دنبال باج خواهی در این تیم هستند مشخص نیست. اینکه عده ای برای رسیدن به اهداف قطع شده شان دست به هر کاری می زنند باید مشخص شود.
آن دسته هم که از سر علاقه اما بدون آگاهی و با سنبه پرزور تعصب دست به اقداماتی مخرب می زنند هم باید مشخص شود . هواداران فولاد باید تکلیف خودشان را مشخص کنند. در اهواز یک شعار غلط نانوشته ای جریان پیدا کرده و اینکه فولاد در همه بازی ها باید ببرد! با کدام قانون فوتبالی یک تیم باید در همه بازی ها برنده باشد؟ در کدام قوانین فوتبالی هست که هوادار به سرمربی خط بدهد باید از کدام بازیکن استفاده کند؟ سنگی که به پیشانی فرکی خورد و اذیت هایی که مجید جلالی در دوره 4 ساله اش در فولاد کشید آیا حاصل همین تفکرات نبوده است؟
سال گذشته از هفته پنجم جوسازی ها علیه کادرفنی فولاد شکل گرفت و در نهایت پورموسوی که از مربیان بومی خود این منطقه بود با چوب همین تفکرات رانده شد و جای خود را به افشین قطبی داد. افشین قطبی که با یک دنیا انگیزه پا به این باشگاه گذاشته بود چه شد که نتوانست دوام بیاورد؟ آیا همه این رفت و آمدهای سال های اخیر در نیمکت داغ فولاد برای نتیجه بوده است؟ به نظر می رسد آنهایی که در راس تصمیم گیری ها در این باشگاه بوده اند همیشه صورت مساله را با تکیه بر فضای آلوده در شکبه های اجتماعی و سکوهای مخرب پاک کرده اند.
اکنون در هفته سوم رقابت ها هستیم و ناگهان بعد از سوت داور یک بخشی از ورزشگاه شروع به دادن شعار علیه جواد نکونام می کنند! این عده چطور در هفته سوم به این نتیجه رسیده اند که این مربی نمی تواند موفق شود؟ انتظار داشتند تیمشان سپاهان که صدرنشین لیگ است را با نتیجه ای عجیب و غریب شکست دهد؟ کدام مربی در این فضای مسموم می تواند با اعتماد به نفس و با تمرکز کارش را پیش ببرد؟ ضرورت رسیدگی به سکوهای پر التهاب فولاد از مهمترین مواردی است که سعید آذری به عنوان مدیرعامل جدید این باشگاه باید به آن رسیدگی کند. نقطه ای که چندین سال است موفقیت را از مردان فولاد گرفته و آنها را به بیراهه کشانده است.
هوادارانی که باید سکوهای ورزشگاه را برای حمایت پر کنند نه تنها صندلی ها را پر نم یکنند بلکه همان عده ای هم که وارد ورزشگاه می شوند ظاهرا از ابتدا به فکر انتقام و نشان دادن کینه های نامعلوم خود بر سر کادرفنی هستند. برای آنها مهم نیست روی این نیمکت چه کسی می نشیند. در تفکرات آنها حمایت و فرصت دادن جایی ندارد و فقط به دنبال انگیزه های شخصی خود هستند وگرنه تیمی که دوبار توانسته قهرمان لیگ برتر شود نباید این قدر راحت وارد حاشیه شود. آن هم فولادی که یکی از بهترین باشگاه ها در امکانات است و شاید هر مربی آرزوی این را داشته باشد که تیمش دارای این امکانات سخت افزاری باشد. حواشی که پیرامون تیم فولاد می چرخد نشان می دهد برای داشتن یک تیم موفق فقط امکانات کافی نیست همان طور که برای رسیدن قهرمانی و در اوج بودن فقط داشتن ستاره و سرمربی بزرگ کافی نیست. امکانات در کنار نیمکت خوب داشتن نیازمند هواداران حرفه ای هم هست. آیا فولاد این شرایط را دارد؟
ارسال نظر