شیرینکاریهای همراهان مظفرالدین شاه در فرنگستان
.و همین قسم شب را با رنگ و حنا می خوا بد و تمام ملافه رختخواب را آلوده می کند، صبح برخاسته، می رود، در یکی از حوض های بزرگ ....
شیرینکاریهای همراهان مظفرالدین شاه در فرنگستان
....از این مسافرت شاه قصههای قشنگی شیوع پیدا کرد. از جمله: امیر بهادر ۱ که رئیس کشیکخانه و جزو»«سوئیت شاه»بود، در «کنترکسویل» یک روزی در لگن در زیر تخت، رنگ و حنا درست کرده، به ریش و سبیل خود میبندد.
و همین قسم شب را با رنگ و حنا میخوابد و تمام ملافه رختخواب را آلوده میکند، صبح برخاسته، میرود، در یکی از حوضهای بزرگ بنای شستشو را میگذارد.
به محض اینکه از عمل فارغ میشود، فورا مستحفظین آنجا جمع شده حوض را خالی کرده، دوباره آب میاندازند.
قهوهچی شخصی داشته است قلیان میکشیده است. ترشی سیر همراه خود برده بوده در سر میز های رسمی میخورده است. و در مهمانی خانه که میرفته است، ناچار تمام آن اتاقهای جنب اتاق شخصی او را دود داده «انیش سیلت»[کذا]، میگفتهاند. سایر « سوئیت» هم همین قسمها مفتضح؛ لیکن قدری کمتر، در هر حال، ... آنها [آن کارها] هم ده برابر در نظر اروپاییها جلوه کردند و یک یادگار عمیق تاریک در قلبها گذاشتند.، سعدی میگوید
سه کس را شنیدم که غیبت رواست //وز این درگذشتی چهارم خطاست
یکی پادشاهی ملامت پسند //کزاو بر دل خلق بینی گزند
حلال است از او نقل کردن خبر //مگر خلق باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بی حیایی متن //که خود میدرد پرده بر خویشتن
ز حوضش مدار ای برادر نگاه//که او میدرافتد به گردن به چاه
سوم کژ ترازوی ناراست خوی //ز فعل بدش هرچه دانی بگوی
(بوستان سعدی)
منبع : - خاطرات تاج السلطنه ، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)،سیروس سعد وندیان،تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ اول 1361 ،ص96
۱. امیر بهادرکه در این زمان حسین پاشاخان بود که قبلا و در تبریز در دستگاه ولیعهد مظفرالدین میرزا ابتدا از غلامان یوز باشی بود تا اینکه ترقی کرده و قوللرآقاسی یعنی رئیس غلامان شد و تا سال ۱۳۰۸ در این سمت باقی بود در سال ۱۳۱۰ ملقب به امیر بهادر جنگ گردید تا اینکه در سلطنت مظفرالدین شاه در سال ۱۳۲۱ ه.ق وزیر دربار شد. وی از مخالفان مشروطه ، وزیر جنگ و همراه محمد علی شاه بود ، به همین دلیل پس از فتح تهران با محمد علی شاه به روسیه و از آنجا به اروپا رفت .امیر بهادر در سال ۱۳۳۶ در تهران درگذشت. ر.ک. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران،تهران،۱۳۷۱ ، کتابفروشی زوار،ج۱ ، ص ۳۸۴-۳۸۶
منبع پایگاه فاطمه قاضیها
ارسال نظر