در ستایش کم‌خواندن

در ستایش کم‌خواندن

در ستایش کم‌خواندن

 

بخشی از سخنرانی خانم پوری سلطانی

 

این روزها همه از خواندن، همه از کتاب، همه از کتابخانه و همه از نشر و طبع و مطبوعات سخن می‌گویند... آن‌قدر که حتی من کتابدار هم به امان می‌آیم و وقتی صدای سوزناک تبلیغات‌چی را از رادیو می‌شنوم که از کتاب حرف می‌زند بی‌اختیار رادیو را خاموش می‌کنم. 

خواندن امروز همانگونه تبلیغ می‌شود که کالاهای تجارتی در رادیو و تلویزیون. ملاک همه چیز کمیت است نه کیفیت. زیاد پول داشته باشیم، زیاد بخوریم، زیاد بنوشیم، لباس زیاد داشته باشیم، زمین زیاد داشته باشیم، کتاب زیاد داشته باشیم. بهترین ناشر، ناشری است که تعداد کتابهای منتشرشده‌اش بیشتر باشد. روشنفکر به کسی گفته می‌شود که زیاد خوانده باشد. ملاک ارزشیابی در عالی‌ترین مدارج دانشگاهی، کثرت انتشار است و کثرت سابقهٔ کار. این است که آدمها، حتی استادان دانشگاه‌ها برای کسب مقام و شخصیت و به دست آوردن اعتبار بیشتر در سوپرمارکت روز مدام می‌نویسند. اینکه چه می‌نویسند مهم نیست. فکر می‌کنید از این‌همه کتابی که در سال در ایران منتشر می‌شود چندتای آن‌ها را واقعاً اندیشه‌ای جدید، فکری اصیل و هوشمندانه را عرضه می‌دارند؟

 

 قدمای ما چگونه می‌خواندند؟ آنها با کتاب عشق می‌ورزیدند. با کتاب زندگی می‌کردند. با کتاب گفت‌وشنودی دوجانبه برقرار می‌کردند. آنها هر کتاب را ده‌ها و ده‌ها بار می‌خواندند. هر کلمهٔ آن برایشان متضمن معانی بی‌شمار بود و هر جمله‌ای دنیایی از رازهای سربه‌مهر که باید گشوده می‌شد. با هر کلمه حرف می‌زدند. این است که می‌بینیم بر کتاب‌ها، بر کلمات هر کتاب شروح و حواشی بسیار نوشته می‌شود. شروحی که خود دنیایی است از آنچه خواننده از این گفت‌وشنود دوجانبه تحصیل کرده است.

 

کدامیک از ما این روزگار می‌توانیم ادعا کنیم که یک کتاب را بیش از یک یا دوبار خوانده‌ایم؟

مردم بسیاری را دیده‌ام که غالباً به مطالعه نقدی که دربارهٔ کتابی نوشته می‌شود اکتفا می‌کنند و بدون اینکه اصل کتاب را خوانده باشند در مجالس و محافل از کتاب سخن می‌رانند. مسئله این نیست که به کشفی برسیم، به آگاهی و شناختی اصیل دست یابیم. مسئله بر سر کثرت است. زیاد بخوانیم یا تظاهر کنیم که زیاد خوانده‌ایم، زیرا که کثرت در بازار شخصیت اهمیت دارد. زیرا انسان با خودش با هم‌نوعش و با طبیعت بیگانه شده است و انرژی حیات خویش را چون نوعی سرمایه‌گذاری تلقی می‌کند که باید با آن بیشترین سودها را به چنگ آورد.

 

 قدمای ما با کیفیت کار داشتند و عمقی می‌خواندند. ما با کمیت کار داریم و سطحی می‌خوانیم. مادران و پدران ما، مادربزرگ‌ها و پدربزرگهای شما آنچه را خوانده‌اند با زندگی‌شان عجین شده است و شما اغلب تعجب می‌کنید که چگونه برای هر مطلب شاهد مثالی از سعدی، حافظ، از قرآن، از مولانا و از ناصرخسرو دارند. و ما که این‌همه به‌ظاهر باسوادتریم و مدرسه‌رفته و دانشگاه‌دیده و کتاب‌خوانده چگونه چنین قدرتی نداریم؟ برای اینکه سواد برای آنها متاعی نبوده است که با آن به بازار بروند. سواد زندگیشان است. اگر شعری از حافظ برایتان می‌خوانند برای این است که سال‌ها با این دوست راز و نیازها داشته‌اند و حالا شناختشان از او خیلی بیشتر از شناسایی شما از دوست دیرینتان است. این است که وقتی بیتی را شاهد مثال می‌آورند در واقع حرف دلشان را می‌زنند، منتهی به زبانی زیباتر. درست همانند اینکه جزئی از تجربهٔ خاصی از زندگیشان را برایتان نقل می‌کنند. مادر من شاید بیش از بیست سی کتاب در عمر خود بیشتر نخوانده باشد ولی به مراتب، به معنای واقعی کلمه، از من باسواد کتابدار که غالب نویسندگان را می‌شناسم و از انتشارات روز باخبرم باسوادتر است.

 

 سواد [امروز] سواد تلویزیونی است. سواد روزنامه‌ای و سواد زن روزی. تمام مطالب روزنامه فقط برای یک روز معتبر است و بعد از آن هیچ می‌ماند.

تند بخوانیم، تند بخوانیم که از اخبار روز عقب نمانیم. زیاد بخوانیم، زیاد کتاب بخریم. چگونه بخوانیم، چه بخوانیم و چه می‌خواهیم از خواندن، مطرح نیست. این است که مساله تندخوانی مد روز می‌شود. تدریس می‌کنند که به جای حروف کلمات و به جای کلمات سطور و به جای سطور اوراق را بخوانیم.

تندخوانی یعنی اینکه بتوان با یک نظر یک ورق را خواند. و این‌همه بجای تامّلی است که قدمای ما در هر کلمه، در هر جمله و در هر سطر می‌کردند. در چنین دنیایی دیگر چه جای حافظ است و مولانا؟ چه جای حلاج است که با خدا یکی شد؟ و چه جای فردوسی و سعدی و طبری و بیهقی؟

 

  ناچار توضیح بدهم که وقتی من از کتاب حرف می‌زنم منظورم کتابهای علمی نیست. بگذریم که این روزگار در کتابهای علمی هم تکرار است و ازدیاد و کثرت به جای اصالت شامل اینگونه کتاب‌ها هم شده است.

 

سلطانی پایه‌گذار مرکز ملی کتابداری و عضو هیات علمی دانشگاه تهران بود که شانزدهم آبان‌ماه ۹۴ در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.

 

خانم سلطانی، متولد ۱۳۱۰، از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران برشمرده می‌شود. او به "مادر کتابداری نوین ایران" مشهور بود. پوری سلطانی مرکز ملی کتابداری ایران را پایه گذاشت و عضو هیات علمی دانشگاه تهران و عضو هیات علمی گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران بود. او همچنین انجمن کتابداران ایران را تأسیس کرد.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها