44 نکته جذاب درباره زندگی و کارنامه سینمایی مارتین اسکورسیزی فیلمساز کهنهکار هالیوود + تصاویر
در میان فیلمسازان مشهور آمریکایی بیشک مارتین اسکورسیزی از اهمیت و محبوبیت خاصی برخوردار است، او طی 50 سال فعالیت خود در سینما آثار تماشایی و بسیار ارزشمندی را خلق کرد. نگاهی داریم به حقایقی جالب درباره زندگی او.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
1-پدر و مادر مارتین اسکورسیزی، چارلز و کاترین، هر دو در فیلمهای پسرشان ایفای نقش کردهاند. از جمله در نخستین آثار او مانند گاو خشمگین، کازینو، رفقای خوب و چه کسی در اتاقم را میزند.
2-اگر بخواهیم جرقه ایجاد علاقهی اسکورسیزی را به سینما پیدا کنیم، به کودکی او خواه. مارتین اسکورسیزی در دوران کودکی به علت ابتلا به بیماری سل، دائماً بیمار بود. پدر و مادرش برای بالا بردن روحیهاش دائماً او را برای تماشای فیلم به سینما میبردند و از همانجا علاقهی مارتین اسکورسیزی به سینما آغاز شد
3-این کارگردان بزرگ هالیوود قصد داشت کشیش بشود! این ماجرا را خود اسکورسیزی اینچنین تعریف کرده است: «بعد از پایان دوران مدرسه، به مدرسهی علوم دینی رفتم اما بهمحض تمام شدن سال اول، من را به دلیل رفتارهای نابهنجار در هنگام دعا از مدرسه بیرون کردند، به نظر آنها من جنایتکار بودم!» اما بههرحال، تربیت کاتولیک تأثیر بسزایی در آثار اسکورسیزی داشته است.
4- ایزابلا راسلینی همسر سابق مارتین اسکورسیزی، بازیگر فیلم مخمل آبی بوده است. البته زندگی مشترک آنها سه سال بیشتر دوام نیاورد و به جدایی انجامید.
5-برایان دی پالما کارگردان مشهور آثاری چون دو جسد و انفجار را کسی نیست که نشناسد؛ اما جالب است بدانید که بسیاری از فیلمهای شگفتانگیز اسکورسیزی را مدیون او هستیم. چرا که اولین بار او باعث آشنایی رابرت دنیرو و اسکورسیزی شد و موجب شکلگیری این ترکیب زیبای بازیگرـکارگردان و همکاری پایدار آنها در طول سالهای متمادی شد.
6-مارتین استاد الیور استون و اسپایک لی بوده است. او در یک دورهی مقدماتی سینما به الیور استون درس «صدا و تصویر» را تدریس کرد. تعریف استون از اسکورسیزی در آن دوره، «یک نیویورکی با موهای آشفته است که با علاقهی عجیب و تند تند راجع به سینما حرف میزده است.»
7-اسکورسیزی در مستند مهم وود استاک که در سال 1970 ساخته شد دستیار کارگردان و تدوینگر بود. این مستند وقایع جشنوارهی افسانهای موسیقی سال 1969 را به تصویر میکشید.
8-مارتین در سال 1972 در سیوسومین و آخرین فیلم الویس پریسلی همکاری کرد. البته کارگردانی این فیلم با او نبود و او در بخش نظارت این فیلم همکاری میکرد.
گناه ترور رئیسجمهور بر گردن اسکورسیزی
9- جان هینکلی جونیور کسی که در سال 1981 اقدام به ترور نافرجام رئیسجمهور وقت آمریکا رونالد ریگان کرد، تقصیر کار خود را به گردن مارتین اسکورسیزی انداخت. او ادعا کرد که آنچنان جذب شخصیت جودی فاستر شده است که خواسته با این ترور، جودی فاستر را تحت تأثیر اقدامش قرار بدهد و او را جذب کند.
10- در سال 1976 به این کارگردان بازی در نقش چارلز منسون در فیلم تلویزیونی Helter Skelter پیشنهاد شد اما او این نقش را نپذیرفت.
11-فیلم راننده تاکسی اسکورسیزی در سال 1976 جایزهی نخل طلایی جشنوارهی فیلم کن را از آن خود کرد. همچنین در جشنوارهی اسکار در چهار زمینه نامزد دریافت جایزهی اسکار شد اما این نامزدیها اسکاری را برای او در پی نداشت.
12-فیلم نیویورک نیویورک او، با بازی رابرت دنیرو و لیزا مینلی با چنان شکست هنری و اقتصادی روبهرو شد که مارتین اسکورسیزی را گرفتار افسردگی حاد کرد. او در آن دوره مواد مخدر روی آورد و در سال 1978 در جشنوارهی فیلم کن، به دلیل دسترسی نداشتن به کوکائین مجبور شد با یک جت خصوصی به پاریس برود تا بتواند مقداری کوکائین تهیه کند.
13- زمانی که مارتین اسکورسیزی از خونریزی داخلی ناشی از مصرف مواد مخدر در حال مرگ بود، رابرت دنیرو او را تشویق کرد که خود را از این منجلاب رها کند. دنیرو کتاب خاطرات جیک لاموتا را به او معرفی کرد.
14-مارتین یک قسمت از مجموعه تلویزیونی داستان شگفتانگیز استیون اسپیلبرگ را کارگردانی کرد. این قسمت با نام آینه آینه داستان زندگی یک رماننویس است که به ماوراءالطبیعه اعتقادی ندارد تا اینکه روزی با نگریستن در آینه چهرهای فراموشنشدنی را میبیند.
15-مارتین اسکورسیزی در طول ساخت فیلم آخرین وسوسهی مسیح کشیدن سیگار را برای تمامی افراد در سر صحنه ممنوع کرد. گرچه یک دلیل این کار مشکل آسم خود اسکورسیزی بود اما دلیل دیگرش حفظ وجههی بازیگرانی بود که در حال ایفای نقشهای مقدس بودند. مسلماً تصویری از بازیگر عیسی مسیح در حال کشیدن سیگار، جنجالهای مطبوعاتی بسیاری را برای او به دنبال داشت.
16-اسکورسیزی در فیلم رؤیاها ساختهی آکیرا کوروساوا نقش نقاش رؤیایی، ونسان ونگوگ را بازی کرد.
17-اگر فیلم کازینو ساختهی 1995 را با دقت نگاه کنید میتوانید خود اسکورسیزی را در پشت یکی از میزها بهعنوان قمارباز ببینید.
18-در فیلم کازینو نقش جینجر زنی کلاهبردار و متزلزل بود که با یکی از سردستههای کلاهبرداران ازدواج کرده بود. این نقش را نهایتاً شارون استون بازی کرد اما در حقیقت بازیگران زن زیادی از جمله مدونا و تریسی لردز کاندیدای ایفای این نقش بودند.
19-ابتدا قرار بود فیلم تنگهی وحشت را استیون اسپیلبرگ کارگردانی کند اما به نظرش مارتین اسکورسیزی برای کارگردانی این فیلم مناسبتر بود و به همین دلیل او را معرفی کرد.
20- وسواس و دقت اسکورسیزی به جزئیات بسیار زیاد بود تا آنجا که هرروز کراوات ری لیوتا را خودش گره میزد تا خیالش از تیپ و قیافهی این بازیگر راحت باشد.
21- اگر در پشتصحنهی فیلمهای اسکورسیزی یک سگ دیدید تعجب نکنید چون زوئی سگ اسکورسیزی، عادت کرده بود که در هنگام کارگردانیهای صاحبش بر روی پاهای او بنشیند.
22-مارتین آنقدر عاشق موسیقی است که هر جا که برود حتماً با خودش یک آیپد میبرد.
23-از خصوصیات عجیب دیگر این فیلمساز، خرافاتی بودن شدید اوست. او فوبیای 11 دارد، یعنی به طرز عجیبی از عدد 11 میترسد. او در گذشته از هر چیزی که به عدد 11 ربط داشت فراری بود، مثلاً در روز یازدهم ماه سفر نمیکرد یا در طبقهی یازدهم هتلها اتاق نمیگرفت.
24-اسکورسیزی هر یکشنبه برای دخترش و دوستان او یک فیلم به نمایش میگذارد. تولد دختر اسکورسیزی، فرانچسکا 16 نوامبر، یعنی یک روز قبل از تولد خود مارتین است.
25-اسکورسیزی بهشدت به برنامهی فالتی تاورز که یک مجموعهی کمدی انگلیسی است علاقه دارد.
26-در فیلم راننده تاکسی خود مارتین اسکورسیزی هم نقش بازی کرده است. او نقش یک مسافر پریشان را بازی میکند که به خاطر کشتن همسر خیانتکار خودش عذاب وجدان شدیدی دارد. در اصل قرار بود این نقش را بازیگر دیگری بازی کند که در روز فیلمبرداری به دلیل بیماری سر صحنه نیامد.
27-مارتین اسکورسیزی بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه نیویورک مدتی در شبکه تلویزیونی CBS بهعنوان ویرایشگر خبر کار میکرد.
28-اسپیلبرگ به اسکورسیزی پیشنهاد داد تا فهرست شیندلر را کارگردانی کند اما اسکورسیزی این پیشنهاد را رد کرد. به نظر مارتین یک کارگردان یهودی برای این کار مناسبتر بود.
29-اسکورسیزی گفته دو حسرت در زندگیاش دارد: یکی اینکه چرا در دوران جوانی کتاب بیشتری نخوانده است و دیگری اینکه هرگز آشپزی کردن را یاد نگرفته است.
30-او موزیک ویدئویی به نام Bad را برای مایکل جکسون کارگردانی کرده است.
بیشتر بودجه فیلم Mean Streets صرف ساخت آهنگهای فیلم شد
31- آهنگهای استفاده شده در فیلم Mean Streets (محصول سال 1973) تقریباً نیمی از بودجه 500 هزار دلاری فیلم را به خود اختصاص داد؛ با توجه به علاقه آشکار اسکورسیزی به موسیقی راک، او در این فیلم از آهنگهای گروه رونتس، اریک کلپتون و گروه رولینگ استونز استفاده کرد. او در برنامه Scorsese on Scorsese دراینباره گفت: «برای من کل فیلم Jumping Jack Flash (آهنگ گروه رولینگ استونز) و Be My Baby (آهنگ گروه روتنس) بود.»
32- نامزد آینده اسکار یعنی لورا درن اولین حضورش در حرفه بازیگری یکی از نامشخصترین آنهاست؛ او برای اولین بار در پایان فیلم Alice Doesn’t Live Here Anymore جلوی دوربین رفت. درن که در آن زمان هفتساله بود در کنار مادرش دیانا لد نقش دختری کوچک که یک بستنی قیفی با طعم موز در غذاخوری مل میخورد را ایفا کرد. فیلمبرداری این صحنه با 19 برداشت به پایان رسید، درنتیجه طی این تعداد از برداشت درن باید 19 بستنی میخورد؛ اسکورسیزی که تحت تأثیر این بازیگر خردسال قرار گرفته بود به لد گفت: «اگر این دختر بعدازاین 19 برداشت بالا نیاورد، او آماده برای تبدیلشدن به یک بازیگر خواهد بود.»
ایده صحنه YOU TALKIN’ TO ME در فیلم راننده تاکسی از ذهن بروس اسپرینگستین تراوش کرد
33- رابرت دنیرو این دیالوگ را خود به صورت بداهه در فیلم اجرا کرد که همین دیالوگ نیز تبدیل به معروفترین جمله فیلم شد؛ فیلمنامهنویس این پروژه یعنی پل شریدر بعداً گفت: «این بهترین چیز فیلم است که من آن را ننوشتهام.» دنیرو این دیالوگ را از بروس اسپرینگستین گرفت؛ این بازیگر بروس را چند روز قبلتر طی اجرایی در روستای گرینویچ دیده بود. (یکی از همان مجموعه کنسرتهای اسپرینگستین که موجب انتشار آهنگ Born to Run نیز شده بود) وقتی طرفداران اسپرینگستین نام او را در کنسرت فریاد زدند او با حالت خاص و جالبتوجهی خطاب به طرفدارانش گفت You talkin’ to me? به نظر میرسد این جمله اسپرینگستین از همانجا در ذهن رابرت دنیرو نقش بست و بعداً در فیلم مورداستفاده قرار گرفت.
بیشتر فیلم نیویورک نیویورک به صورت بداهه بود.
34-در سال 1977 مارتین اسکورسیزی فیلم نیویورک نیویورک را اکران کرد؛ این فیلم قرار بود به شکل موزیکال تولید شده و تبدیل به یکی از بزرگترین فیلمهای این کارگردان شود، به همین دلیل او تصمیم گرفت بیشتر دیدگاه خود را به شکل بداهه در فیلم پیاده کند. مارتین اسکورسیزی دراینباره گفت: «من تلاش کردم تا آنجایی که ممکن است اصلاً هیچ ایدهای تا روز فیلمبرداری نداشته باشم، در همین حال ایدهای قوی از کاری که میخواستم انجام دهم در ذهن من وجود داشت؛ من همه محدودیتها را آزمایش کردم و سبک بسیار بینظمی را بر روی هدفم و بر روی فیلم در پیش گرفتم. بعدازاینکه از چنین شیوهای استفاده کردم متوجه شدم چنین روشی برای من کارا و مؤثر نیست.»
35- جو پشی یک موسیقیدان (او هم خواننده بود و هم نوازنده) و نیز بازیگری حرفهای بود؛ او از همان دوران کودکی به موسیقی روی آورده بود اما در دهه 1970 هردوی این حرفهها را کنار گذاشت. تئاتر برادوی او در سال 1975 با حضور همکار کمدیناش فرانک وینسنت (شخصی که بعداً برای ایفای نقش سالوی در فیلم گاو خشمگین انتخاب شد) بعد از یک هفته بسته شد؛ او همچنین در سال 1976 در فیلم The Death Collector بار دیگر در کنار وینسنت به ایفای نقش پرداخت که این فیلم نیز نتوانست موفقیت چندانی کسب کند.
اما رابرت دنیرو در سال 1978 به شکلی اتفاقی آن فیلم را دید و تحت تأثیر بازی خوب پشی قرار گرفت، درنتیجه او را به اسکورسیزی معرفی کرد؛ این دو به دنبال جو پشی گشتند و در رستورانی او را پیدا کردند، در آنجا پیشنهاد دادند که او این کار را کنار بگذارد و در فیلم گاو خشمگین با آنها همراه شود.
36- رابرت دنیرو به خاطر اسکورسیزی فیلمنامه نوشتهشده توسط پائول دی زیمرمن را برای فیلم The King of Comedy قبول کرد، دنیرو امیدوار بود اسکورسیزی بتواند با قدرت کارگردانیاش او را جذب این اثر کند؛ اسکورسیزی بعدها اعتراف کرد: «من این را متوجه نمیشوم، فیلمنامه بسیار خندهدار است اما در قالب فیلم این طنز خطی و عجیب میشود. درواقع طرح کلی داستان بدین مضمون بود: تو به من اجازه نمیدهی در برنامه حضور داشته باشم، بنابراین من تو را میدزدم تا تو مجبور شوی این کار را انجام دهی. درنهایت اسکورسیزی کارگردانی این پروژه را در دست گرفت تا ببیند چگونه میتوان این اثر را به یک شاهکار تبدیل کرد.
این پل نیومن بود که ایده فیلم The Color of Money را به اسکورسیزی داد
37- والتر تویس که خالق کتاب The Hustler بود، در ادامه دنباله این کتاب یعنی The Color of Money را نوشت؛ بااینحال پل نیومن به پیشنهاد یک فیلمنامه اقتباسی از این اثر فکر نمیکرد. او قصد داشت بهعنوان یکی از طرفداران مارتین اسکورسیزی و بهطور خاص فیلم Raging Bull او با این کارگردان ملاقاتی داشته باشد که در همین حین متوجه شد ضربآهنگ این فیلم بسیار به The Color of Money نزدیک است.
38- مارتین اسکورسیزی طی مصاحبهای با Rolling Stone گفت: «در مدت توقف کوتاه برای ساخت فیلم The Color of Money من یک نقد راجع به کتاب Wiseguy (به نویسندگی نیکولاس پیلگی) خوانده بودم که در آن گفته شده بود کاراکتر هنری هیل به سطوح مختلفی از جنایتهای سازمانیافته دسترسی داشته و از این بابت بهنوعی یک بیگانه محسوب میشود؛ او کمی زیباتر به نظر میرسید و قادر بود یک شخص پیشرو خوبی باشد که کمی بهتر صحبت میکند. من فکر کردم که این میتواند بسیار جالب باشد زیرا شما مطمئناً میتوانید برش مختلفی از لایههای جرائم سازمانیافته از دید این کاراکتر را داشته باشید؛ بنابراین من کتاب را گرفتم و شروع به خواندن آن کردم، با خواندن این کتاب بسیار تخت تأثیر داستان قوی و مسحورکننده آن قرار گرفتم.»
استیون اسپیلبرگ برای دریافت حقوق فیلم Schindler's List تصمیم گرفت که فیلم تنگه وحشت را با مارتین اسکورسیزی معاوضه کند
39- اسکورسیزی قصد داشت ابتدا فیلم فهرست شیندلر را کارگردانی کند اما با توجه به بحثهایی که پیرامون دو فیلم قبلیاش یعنی رفقای خوب و آخرین وسوسه مسیح رخ داده بود کمی دراینباره نگران بود؛ در همان زمان استیون اسپیلبرگ قصد داشت تا کارگردانی فیلم تنگه وحشت را بر عهده بگیرد اما او چندان علاقه نداشت که در آن زمان یک فیلم روانشناسانه بسازد، بنابراین این دو کارگردان تصمیم گرفتند که پروژههایشان را با خود عوض کنند.
تیتراژ ابتدایی فیلم کازینو اسکورسیزی توسط سال بس افسانهای طراحی شده است
40- سال بس مطمئناً مشهورترین و شناختهشدهترین طراح تیتراژ ابتدایی فیلمهای سینمایی است که در بیش از 50 پروژه نام او به چشم میخورد؛ اگر فیلمهایی که دارای تیتراژ ابتدایی مشخص در دهههای 50 و 60 هستند را ببینید شانس زیادی برای شما وجود خواهد داشت تا نام سال بس را نیز در آن مشاهده کنید، او اغلب این پروژهها را همراه با همسرش الین انجام میداد.
بس در پروژههای مختلفی با مارتین اسکورسیزی همکاری کرده بود، از جمله این پروژهها عبارتاند از: Goodfellas، Cape Fear، The Age of Innocence و فیلم Casino که تبدیل به آخرین پروژه بس در طول دوران حرفهایاش شد؛ او پنج ماه پس از اکران عمومی فیلم در سن 75 سالگی درگذشت.
ساخت فیلم دارو دسته نیویورکی اسکورسیزی سیودو سال طول کشید
41- هنگامیکه اسکورسیزی کتاب The Gangs of New York: An Informal History of the Underworld (سال 1928) به نویسندگی هربرت آسبوری را در سال 1970 خوانده بود خیلی سریع این ایده در ذهن او ایجاد شد که این اثر میتواند تبدیل به یک فیلم بسیار خوب شود؛ ازآنجاییکه اسکورسیزی در آن زمان پول و نفوذ لازم را نداشت مجبور بود برای کار کردن بر روی چنین فیلمی صبر کند.
او حقوق این فیلم که مربوط به کتاب بود را در سال 1979 خریداری کرد و حتی در همان موقع فیلمنامه نوشتهشده این فیلم را نیز برای خود گرفت؛ سپس بیست سال طول کشید تا این پروژه مراحل نهایی شدن تولید خود را سپری کند.
اولین صحنه فیلم رفقای خوب توسط مارتین اسکورسیزی طراحی نشده بود
42- همانطور که ممکن است بدانید کسبوکار فیلمبرداری بهندرت دارای ترتیب زمانی برای برداشت صحنهها است، کارگردانها تلاش میکنند برای هزینه، برنامهریزی و بهرهوری بهتر برخی از صحنهها را زودتر یا دیرتر فیلمبرداری کنند؛ این اتفاق برای فیلم Goodfellas نیز رخ داد و اولین صحنهای که فیلمبرداری شد مربوط به تبلیغ با بودجه کم تلویزیونی موری میشود، یعنی قبل از آنکه در ابتدای فیلم هنری و جیمی او را به دام بیندازند.
برای اینکه این تبلیغ بسیار طبیعی باشد اسکورسیزی با استفان آر. پاکا که متخصص تولید تبلیغ با بودجه کم است تماس گرفت و از پاکا خواست تا بهجای او کارگردانی و نویسندگی این بخش را برعهده بگیرد و تبلیغی حرفهای برای موری بسازد.
جرج لوکاس برای مشکل فیل در فیلم دارو دسته نیویورکی به مارتین اسکورسیزی کمک کرد
43-خالق مجموعه Star Wars که بعدازآن بر روی فیلم Attack of the Clones نیز کار کرد، به هنگام مشاهده یکی از صحنههای بزرگ فیلم Gangs در شهر رم به اسکورسیزی گفت این فیلم احتمالاً آخرین در سبک خودش خواهد بود، این روزها برای بازسازی چنین داستانی در قالب فیلم جهت صرفهجویی در هزینهها از تکنولوژی کامپیوتری استفاده میشود. لوکاس میدانست با توجه به اینکه در یکی از صحنههای این فیلم نیاز به فیل است آنها در ادامه دچار مشکل خواهند شد زیرا هیچ مجموعهای در ایتالیا قادر نخواهد بود که برای آنها این حیوان را فراهم کند؛ وقتی اسکورسیزی با چنین مشکلی مواجه شد با دوست قدیمی خود لوکاس برای تقاضای کمک تماس گرفت و به او گفت: «ما فیل نداریم به ما بگو چگونه این صحنه را فیلمبرداری کنیم؟» لوکاس که در این زمینه تخصص زیادی داشت گفت تا صحنه را بدون فیل فیلمبرداری کنند و بعداً به صورت دیجیتالی آن را به فیلم اضافه کنند. این تنها موردی در فیلم بود که از تکنولوژی کامپیوتری برای آن استفاده شد.
اسکورسیزی تهدید کرد که نام خود را از فیلم گاو خشمگین حذف خواهد کرد
44- مراحل پستولید فیلم گاو خشمگین بسیار طول کشیده بود، وقتی اکران عمومی این فیلم بسیار نزدیک شده بود مارتین اسکورسیزی کماکان بر روی میکس نهایی آهنگ کار میکرد، ازاینرو تهیهکننده پروژه یعنی ایروین وینکلر طی ضربالاجلی اعلام کرد: تمامی کارها باید در نیمهشب یک شب معین متوقف شوند و پروژه به هر شکلی تحویل داده شود. وقتی زمان به ساعاتی که مهلت داده شده بود رسید، صدایی کوچک مربوط به یک خط از دیالوگ که شخصی به متصدی بار گفته بود مارتین اسکورسیزی را آزار میداد و او فکر میکرد که این دیالوگ به اندازه کافی قابلشنیدن نیست؛ وینکلر سپس به اسکورسیزی گفت خیلی بد است ما باید این را هرچه زودتر منتشر کنیم. اسکورسیزی سپس اعلام کرد اگر وینکلر فیلم را به این طریق اکران کند او خواهان آن است که نام خود را بهعنوان کارگردان از فیلم حذف کند، زیرا این فیلم بدین طریق دیگر بازتابی از عقاید فیلمسازی او نیست؛ وینکلر در آخر کوتاه آمد و به او مهلت داد، او مانند تمام تهیهکنندگان خوب هالیوود میدانست که گاهی اوقات مجبور است به یک کارگردان خسته اجازه دهد تا بدخلقی کند و چیزهایی بگوید که واقعاً از گفتن آن منظوری ندارد؛ بعدها خود اسکورسیزی اعتراف کرد که اشتباه کرده است.
ارسال نظر