نمایش «اسلو» با «هوتن شکیبا» به روی صحنه میرود
هوتن شکیبا برای بازی در نمایش اسلو به کارگردانی یوسف باپیری به روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر میرود.
سرویس فرهنگی مستقل آنلاین: نمایش اسلو به کارگردانی یوسف باپیری در حالی از 18 مهرماه به روی صحنه میرود که اثر نوشته جی.تی.راجرز است و محمد نعیمی آن را ترجمه کرده است.
خبرآنلاین در قسمتی از گزارش این نمایش نوشته است که راجرز در این متن پیمان چالشبرانگیز صلح میان فلسطین و اسرائیل در سال ۹۳ میلادی را دستمانه قرار داده اما باپیری و گروه تئاتر «تازه» در این اجرا رویکردی متفاوت از زاویه نگاه نویسنده آمریکایی در پیش گرفتهاند.
این نمایش از ساعت 20: 30 دقیقه 18 مهرماه شروع میشود و به مدت 25 شب در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد سمندریان اجرا خواهد داشت.
علاوه بر هوتن شکیبا، نیما ایمانزاده، نگین تهمتن، مهرنوش حاجیخانی، پویان فریدونی، کیمیا کاوند، بهراد سلاح ورزی، دنیز دانش، مرتضی علیدادی، آرش حقگو، تینا تیماجچی، مهیار پوربابایی، فریال سنگری، آیدا نادرزاده، احسان قرهداغی، مهبد جهان نوش در این نمایش اجرا خواهند داشت.
هوتن شکیبا امسال حضور پررنگی در گیشه داشت و برای بازی در شبی که ماه کامل داشت توانست بدرخشد و از جشنواره فیلم فجر جایزه کسب کند. او همچنین به زودی با سریال پربیننده فوق لیسانسهها به شبکه سه سیما میآید.
در خلاصه داستان آمده است که: یک تلفن به من بدهید، میخواهم با اسلو حرف بزنم.
باپیری کارگردان این نمایش در یادداشتی در خصوص نمایش اسلو نوشته است: «هر زمان تولیدِ یک تئاتر را سروسامان میدهم، به این فکر میکنم که مسالهی اصلی آن چیزی که ما را -از شروع تمرینها و پروسهی تولید تا رسیدن به اجرای نهایی- در این رنجِ سیزیفوار به حرکت وامیدارد چیست؟ این مساله در مسیر ساختن تئاتر تازهی ما با نام اُسلو بیش از همیشه همراه من بوده است. بدیهی است که پاسخ به این مساله در موضوع، داستان، مفاهیم، فرم، طراحی، و حتی اندیشهها و ایدهها نهفته نیست، چرا که اینها انتخابهایی هستند که میتوانند متغیر باشند و در آگاهی و یا ناآگاهی ما به وقوع بپیوندند. شاید مساله این است؛ نسبتِ چیزهایی که در تمرینها ساخته میشوند با واقعیتِ روزمرهمان که در آن زیست میکنیم چیست؟ رابطههای اجتماعیای که ما در پروسهی تمرینهایمان با اعضای گروه میسازیم چه نسبتی با رابطهی بدنهایی دارد که چیزهایی را بر روی صحنه وانمود میکنند؟ این مسائل از آن نگرانی ناشی میشود که نکند تمام چیزی که در تمرینها و اجرا ساخته میشود در نسبت واقعی بدنهایمان بیمصرف باشد؛ چرا که در چنین وضعیتی به واقع چیزی ساخته نمیشود که حتی قابل دورریختن باشد، بلکه فقط مصرف میشود: نه احساسی، نه علاقهای، نه اندیشهای، نه کنشی، نه دعوت به عمل واقعیای، نه رابطهای اجتماعی، نه... هیچ. این ترسناک است! تنها گزارهای که برای دعوت از شما برای تماشای تئاتر اُسلو میتوانم بگویم این است که ما سعی کردهایم خود را مدام در آستانهی اضطرابِ این نگرانی و ترس نگه داریم.»
ارسال نظر