نصرت تاجیک در گفتگو با مستقل:
آمریکا میخواهد برجام را حل و فصل کند
تاجیک میگوید: آمریکا میخواهد برجام را حل و فصل کند، چون بیشتر در فکر منابعی است که در خاورمیانه هزینه میکند تا با انتقال آن به خاور دور، به استراتژیهای امنیتی خود کمک کند.
آمریکا میخواهد برجام را حل و فصل کند
مهدی محمدی
زمزمههای حصول توافق موقت بیش از قبل به گوش میرسد، هر چند بنا به نظر اکثر کارشناسان حوزه روابط بین الملل این توافق در میان مدت و بلندمدت به نفع ایران نخواهد بود. در همین رابطه گفتگویی داریم با دکتر نصرت الله تاجیک سفیر سابق ایران در اردن هاشمی و کارشناس سیاست خارجی و نظر ایشان را در مورد احتمالات برجامی و نتایج احتمالی توافق موقت، پایدار و عدم توافق در حوزه سیاست خارجی ایران و کشورهای حاضر بر سر میز مذاکرات (مستقیم و غیرمستقیم) را جویا شدیم!
در ابتدا فرض را بر توافق موقت میگذاریم، این توافق چه تاثیری بر روابط بین المللی ایران خواهد گذاشت و آیا خواهد توانست اهداف اولیه برجام پیرامون آنچه کنترل برنامه هستهای ایران خوانده میشود را برآورده کند؟
با این اصل که فرض محال، محال نیست، پرسش را بررسی میکنیم!
ما اطلاع دقیق از آنچه در مذاکرات میگذرد نداریم، اما آنچه به رسانهها راه یافته اعم از پیشنهاد پذیرفتن برخی محدودیتها توسط ایران و رفع برخی تحریمها، بر فرض که توافق کوتاهمدتی شکل بگیرد این توافق به نفع ایران نخواهد بود و مسوولان کشور، حتما چنین چیزی را نخواهند پذیرفت.
به عقیده من یک توافق پایدار با امتیازات کمتر، بهتر از یک توافق ناپایدار هرچند با امتیازات بیشتر، منافع ما را تامین میکند. پس طبیعی است دولتمردان ما زیر بار آن نخواهند رفت، اما دلایل این عدم پذیرش یا نامطلوب توافق موقت چیست!
در ابتدا باید گفت پس از خروج ترامپ از برجام، ایران طی پنج مرحله تعهدات خود را کاهش داد که ۴ مرحله اول کاملا در چهارچوب توافق بوده و تنها در مرحله پنجم بین ایران و اروپا اختلاف نظر فنی وجود دارد. با این همه ایران توانسته تواناییهای فنی و علمی بیشتری پیدا کند که باید در هر توافقی مورد توجه قرار بگیرند! اما در توافق موقت بخشی از تواناییهای مذکور که به مثابه کارتهای بازی ایران هستند، میسوزند. البته برخی از تواناییها مثل بومی کردن دانش هستهای، غیرقابل بازگشت هستند بنابراین میتوانند قدرت چانهزنی ایران را بالا ببرند. اما در حقیقت توافق موقت ابزار چانهزنی ایران را از دستش خواهد گرفت.
نباید از نظر دور داشت که نظام بینالمللی در اصل نظمی آنارشیستی دارد و بر اساس قدرت کشورها، قراردادها و هنجارهای پذیرفته شده کار میکند، پس وقتی ما همه این هنجارها را نمیپذیریم باید در مقابل از قدرت چانهزنی برخوردار باشیم و آن را افزایش دهیم. نگاه کنید به برخورد شورای امنیت سازمان ملل پس از خروج ترامپ از توافق برجام، آنها هیچ تلاشی برای اجرایی شدن آن یا جلوگیری از خروج ایالات متحده انجام ندادند. پس باید دانست که در توافق موقت قدرت چانهزنی ایران تضعیف شده و منافع کشور را تامین نمیکند.
از سوی دیگر حالا و طی تحولاتی که در پساترامپ رخ داده، زمان به ضرر ایران پیش میرود. اگرچه پیشتر کشور ما توانست با استراتژی کارآمدِ خود مشتمل بر بازی در زمین برجام و کاهش تعهدات به صورت مرحلهای و در چهارچوب قرارداد مذکور، از صف کشیدن کشورها پشت سر ترامپ جلوگیری کند، اما امروز این وضعیت تغییر کرده و باید توجه کرد با گذشت زمان اولویت کشورهای مختلف ممکن است تغییر کند و توجه افکار عمومی جهان به سمت دیگری برود. پس زمان به نفع ما نیست و همانطور توافق موقت در کنار عنصر زمان، منافع کشور ما که همان دستیابی نهایی به یک توافق پایدار است را تامین نمیکند.
حالا با مقدمهای که گفته شد، فرض را بر حصول چنین توافقی میگذاریم! آیا در پی توافق موقت با توجه به وضعیت ژلهای و ناپایدار منطقه و احتمال تبدیل چنین توافقی به ضد خود، ایران احساس برد- برد خواهد داشت؟ پاسخ منفی است، پس مشکلات ادامه پیدا میکند.
از یاد نبریم غرب توانست ما را به تهدیدی امنیتی معرفی کند و حتی به ذیل بند هفت منشور امنیت سازمان ملل بکشاند. اما برجام این روند را بر هم زد، پس اگر در سوی دیگر قصه، یک توافق موقت در نظر پیشنهاد دهندگان آن بتواند ناظر به باز داشتن یا از دست دادن بخشی از تواناییهای ایران تعبیر شود، اما از آن جهت که هدف ما برگرداندن ایران به وضعیتی عادی است، پس موقت بودن هیچ سودی نخواهد داشت و پس از مدتی دوباره روز از نو، روزی از نو!
در مجموع من بعید میدانم دولتمردان ایرانی هم زیر بار توافق موقت بروند.
در این فرض نباید از یاد برد که منافع کشورهای پیشنهاد دهنده در هر کدام از اردوگاههای برجام، به صورت خطی و کاملا قابل پیشبینی یا برآورد کردن نیستند. برای مثال محتمل است دموکراتها در آمریکا بخواهند صرفا در انتخابات میان دورهای کنگره، دستاوردی داشته باشند و دهها هدف یا منفعت دیگر!
پس به صرف یک برآورد یا پیشنهاد نمیشود غرضهای پشت سر موقتی بودن توافق را دریافت.
دوباره با فرض حصول توافق موقت، چه تاثیر کوتاهمدتی بر روابط پیچیده ایالات متحده و دو کشور روسیه و چین خواهد گذاشت؟ کشورهایی که هم اکنون هم پروندههای باز و حل نشده متعددی با آمریکا دارند و کارت ایران برایشان از اهمیت بالایی در مواجه با غرب دارد!
من اصطلاح بازی با کارت ایران را نمیپسندم، چون مشکلات و چالشهای روسیه و چین با غرب اگر از ما بیشتر نباشد، کمتر نیست. هر کدام از پروندههای مابین این دو کشور با غرب از وزن بالاتری نسبت به برجام برخوردارند. آمریکا چین را تهدیدی امنیتی برای خود میداند در حالی که اختلاف ما با ایالات متحده بیشتر جنبه سیاسی دارد و بیشتر آن در چهارچوب برجام در حال حل و فصل بود، ما تهدید امنیتی برای غرب آنطوری که چین یا روسیه هستند، نبوده و نیستیم.
آمریکا میخواهد برجام را حل و فصل کند، چون بیشتر در فکر منابعی است که در خاورمیانه هزینه میکند تا با انتقال آن به خاور دور، به استراتژیهای امنیتی خود کمک کند. از سوی دیگر بعید است روسیه با حجم بزرگی که تنها یک پرونده کریمه و اوکراین در تنشاش با آمریکا و اروپا به وجود آورده بتواند برجام را به مثابه یک کارت بازی در ارتباط با غرب به کار ببرد.
با این همه اگر روسیه و چین از ما پشتیبانی میکنند ممکن است اهدافی برای خود داشته باشند که فکر نمیکنم دولتمردان ما آنقدر خام باشند که بگذارند منافع آنها در قالب بازی با کارت ایران ظهور کند. توجه داشته باشید توافق موقت که به نفع ایران نیست و نمیتواند ادامه پیدا کند و توافق پایدار هم بیش از آنکه دیگران بخواهند از آن کیسهای برای خود بدوزند، در مرحله اول و بیشتر از همه به نفع ایران خواهد بود.
فرض دیگر این است که توافق موقت به توافقی جامعتر و با لحاظ تغییرات هژمونیک ایران در منطقه تبدیل شود، در این صورت گمان میکنید چه تغییراتی در نقش ایران به مثابه یکی از بازیگران منطقهای رخ خواهد داد؟ آیا این توافق از تنشهای روابط خارجی ایران خواهد کاست و سطح جدیدی از تعامل دو سویه بین ایران و نقاط تنشزای سیاست خارجی آن ایجاد خواهد کرد؟
ابتدا توجه کنید ایران بر خلاف آنچه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس گمان میکنند، به فکر گذار از یک بازیگر منطقه و بین المللی به یک قدرت هژمون نیست، این کشور از پهنه ژئوپلتیک گستردهای برخوردار است طبیعتا میخواهد از آن در جهت منافع خود استفاده کند. اما اینکه دستیابی به منافع یک کشور مطلوب کشوری دیگر نباشد، به این معنی نیست که مثلا ایران از طریق تامین منافعش علیرغم برخی رویکردهایی که میتوانست متفاوت باشد، در پی اعمال سیاست هژمونیک است.
ایران کشوری است که برای ۸ سال مورد هجوم همسایهای قرار گرفت که مورد حمایت همه کشورهای عربی (به جز سوریه و لیبی) قرار داشت. پس باید دانست این کشور پس از تجربه چنین جنگی، با یا بدون برجام دست از تامین منافع خود نخواهد برداشت.
توجه داشته باشید کارشناسان اهمیت قدرت نرم و تاثیرگذاری بیشتر آن بر دستیابی کشور به منافعش را توصیه میکنند. اما با توجه به دفاعی بودن دکترین امنیتی ایران، باید از همه ابزارهای قدرت (سخت و نرم) در جهت ایمن سازی خود استفاده کنیم.
توجه کنید ترامپ با خروج خود از برجام نگذاشت مردم ما از منافع آن رویکرد بهره ببرند. ببینید در برجام نمیتوان چرتکه انداخت و حساب کرد چه دادهایم و چه گرفتهایم، این قرارداد در واقع رویکردی بود که ایران برای تعامل با هنجارهای بینالمللی برگزیده بود و با ابتر ماندن آن به واسطه خروج آمریکا، نباید انتظار داشت تصمیمسازان و تصمیمگیران ایرانی بخواهند توافقی را ادامه دهند که مردم در آن سودی نمیبرند. مگر اینکه طرفین بدون شرط و پیششرط بر سر توافق خود برگردند و البته توانایی جدید ایران مابه ازای خسارتی قرار بگیرد که خروج طرف دیگر از قرارداد به کشورمان وارد کرد.
پس با لحاظ همه شرایط پیشبینی میشود ایران همچنان در منطقهای که شرایط آن بیش از پیش لرزان و ژلهای به نظر میرسد، بازیگری خود را ادامه خواهد داد. ولی نباید از نظر هم دور داشت که توافق برجام مثل کارد دولبه ممکن به نظر برسد. برخی از کشورها فکر میکنند ایران پس از اجرای توافق مذکور و حل مسائل خود با غرب رویکردی سلطهگرایانه در پیش میگیرد و تبدیل به نیروی هژمون منطقه خواهد شد. در حالی که ایران صرفا به دنبال تامین منافع خویش در این منطقه است.
در پایان با فرض ادامه وضعیت فعلی و سرد شدن ماجرا در دو سوی برجام، ایران در صحنه بین المللی چه راهی پیش رو خواهد داشت؟ آیا خواهد توانست با تکیه بر شرکای فعلی خود، به سهمی متناسب با ظرفیتهایش از تجارت بین المللی و قدرت منطقهای دست پیدا کند؟
به عقیده من در حال حاضر همه طرفین به ظن خودشان، علاقه بسیاری برای حصول یک توافق دارند، اروپاییها نسبت به آمریکا از تحولات خاورمیانه بیشتر متاثر میشوند و عدم توافق به همراه بر هم خوردن شرایط، میتواند تاثیرات منفی متعددی بر کشورهای اروپایی بگذارد. اما علاقه کافی نیست و باید تبدیل به تصمیم شود تا آنها نقش فعالتری در حصول توافق پایدار به عهده بگیرند.
در حال حاضر ایران به دلایل متعددی میتواند با ابزار چانهزنی، امتیازهای بیشتری بگیرد اما ادامه آن به آستانه تحمل طرفین بستگی دارد. معلوم نیست این کش را تا کجا میتوان کشید، اگرچه ایران از قدرت مانور بیشتری برخوردار است اما با توجه به سلطه دلار و قدرت آمریکا، ما باید فکر کنیم که چگونه با کمک شرکایمان به الگوی توسعه موفقی دست پیدا کنیم. البته پیرو سیاست نه شرقی نه غربی، فاصله خود را با شرق و غرب نیز حفظ کنیم.
بگذارید کمی صریحتر صحبت کنیم، سیاست نگاه به شرق ایده بدی به نظر نمیرسد اگر قرار باشد بر بستر مبارزه با غرب به آن پرداخته شود، نیازهای ما را تامین نخواهد کرد اما اگر نگاه به شرق معنایش نگاه ما به توانایی خود، همسایگان و شرکای شرقیمان برای شکوفایی اقتصاد ملی باشد، آنگاه میتوان پیش بینی کرد ایران بازهم جای خود را در منطقه باز خواهد کرد اما اگر با برجسته کردن مفهوم مبارزه با آمریکا به سمت این کشورها برویم نه تنها چیزی عایدمان نمیشود بلکه امکان استفاده درست از امکانات خود را نیز نخواهیم داشت.
در مجموع ما بهتر است از همه ظرفیتهای خود استفاده کنیم. چون حالا دیگر دوره جنگ سرد نیست و منافع اقتصادی حرف اول را میزند، با این حال منافع اقتصادی به سمت و سویی حرکت میکنند که هنجارهای همگن در انتظارش باشد. به عبارت دیگر وقتی هنجارهای مورد پذیرش دو یا چند طرف با یکدیگر همخوانی داشته باشند، میشود انتظار داشت تا همکاری متقابل اقتصادی شکل بگیرد. ایران باید هنجارهای بین المللی را دستهبندی کند، بسیاری از این هنجارها منافاتی با هنجارهای مورد پذیرش ما ندارد و بر اساس آنها میتوان ظرفیتهای بسیاری برای ایران در استفاده از منابع عظیم بین المللی را فراهم کند.
با این همه فکر نمیکنم ماجرا سرد شده باشد و چون ایران علاقهمند است شرایط اقتصادی خود را بهبود ببخشد و احتمالا به یک توافق نسبی در این زمینه دست پیدا خواهد کرد.
ارسال نظر