اکبر اعلمی حقوقدان در گفتگو با مستقل:
اظهارات اخیر قالیباف مردود و فاقد وجاهت است
اعلمی میگوید: اظهارات اخیر قالیباف از جهات مختلف مردود و فاقد وجاهت اخلاقی، منطقی، قانونی و شرعی است؛ میان برخی سیاسیون و بهویژه صاحبان قدرت رایج شده که به خود اجازه میدهند از طریق تریبونهای مختلف، بیپروا به نمایندگی از مردم مطالباتی را بیان کنند بی آنکه از طرف آنها وکالت داشته و یا از صلاحیت لازم برخوردار باشند.
امیرحسین جعفری/خبرنگار
ظاهرا خلاء ارتباطی میان مردم با مسئولین امور موجب شده شناخت این دو گروه از هم شناخت ناکافی و حتی غیرواقعی باشد. مردم مسئولین را غرق رفاه و مکنت میدانند و بر این گمان هستند که ثروت بیتالمال منحصرا در دست خانواده مسئولین مصرف میشود و بر تائید این تصور شواهدی هم میآورند.
اما مسئولین نیز مردم را بیخبر از وضع روزگار و سفیه و غافل از واقعیات زندگی میبینند. حال و هوای سالهای اول انقلاب که برخی از مردم شیفته و واله مقامات شاخص سیاسی بودند، برای مسئولین امروز الگو و سرمشق است درحالیکه نه این زمانه شباهتی به ابتدای انقلاب دارد و نه این مردم همانند مردم دهه ۶۰ هستند و از همه مهمتر اینکه این مسئولین هم با شهیدان رجایی و باهنر و بهشتی سنخیتی ندارند.
با این مقدمه میرویم سراغ سخنانی از مسئولین که واکنشهای منفی بسیاری در مردم ایجاد کرد. قالیباف رئیس مجلس گفته است:
مردم حاضرند برای تصمیمات انقلابی ما هزینه دهند
قالیباف در مجلس گفت: ما باید تصمیمهای سخت و شجاعانه بگیریم. مردم برای هر تصمیم عاقلانه و انقلابی ما، اگر مطمئن باشند در طراحی و اجرا درست باشد، هزینه میدهند.
امام جمعه اصفهان درباره مشکل زایندهرود و مطالبات کشاورزان گفت:
همه آرزو دارند این مشکل حل شود، اما متأسفانه آب نیست و به نظر میرسد حل این مشکل به دست خداست. در کنار سخنان بقیه ائمه جمعه همچنان جملات شاذ و حیرتآور قالیباف ادامه دارد.
اینها از چه کسی صحبت میکنند. چنین اظهار نظراتی با وجود مطالبات جدی امروز جامعهی ایران بخصوص در حوزه معیشت با واقعیتهای جامعه بسیار تفاوت دارد. قالیباف نیز اخیرا صحبتی پیرامون تایید تمام تصمیمات مجلس از سوی مردم داشته است که با توجه به شرایط فعلی جای تعجب دارد. به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با اکبر اعلمی فعال سیاسی، حقوقدان و نماینده مجلس ششم که مشروح آن را میخوانیم:
صحبت اخیر قالیباف مبنی بر اینکه مردم حاضرند بخاطر تصمیمات انقلابی ما هزینه دهند را بر چه مبنایی میدانید؟
شوربختانه یک عادت بسیار زشتی در میان برخی سیاسیون و بهویژه صاحبان قدرت رایج شده که به خود اجازه میدهند از طریق تریبونهای مختلف، بیپروا به نمایندگی از مردم مطالباتی را بیان کنند بی آنکه از طرف آنها وکالت داشته و یا از صلاحیت لازم برخوردار باشند و یا اینکه نظرات ابرازی آنان از مبنای علمی و منطقی لازم برخوردار باشد. اظهارات اخیر قالیباف را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد که از جهات مختلف و به این دلایل مردود و فاقد وجاهت اخلاقی، منطقی، قانونی و شرعی است؛
اول اینکه؛ وقتی واژه مردم بطور مطلق و بدون هرگونه قید و پیشوند و پسوندی مورد استفاده قرار میگیرد معمولا مجموعهای از افراد کل یک قومیت یا ملت را در برمیگیرد و به همین سبب نیز برخی اصول قانون اساسی مانند اصول ۱۵، ۱۹، ۵۸، ۵۹، ۶۷ و ۱۱۴ نیز «مردم ایران» را معادل «ملت ایران» بیان کرده است. با این وصف اگر در یک محدوده جغرافیایی، اکثریت یک ملت نیز خواهان تحقق موضوعی باشند، در این صورت هم با کمی تسامح گوینده مجاز است از لفظ مردم استفاده کند همچنان که وقتی اکثریت نمایندگان مجلس به طرح و لایحهای رای میدهند از باب تسامح گفته میشود مجلس به فلان طرح و لایحه رای داد. با این مقدمه قالیباف باید توضیح دهد بر اساس کدام شاخص و یا نظرسنجی و همهپرسی انجام شده موفق به کشف خواسته و مطالبات ملت ایران و یا دستکم اکثریت آنها شده است؟
دوم اینکه؛ ایشان باید توضیح دهد که مفهوم، ماهیت و مصادیق «تصمیمات انقلابی» وی و سایر اشخاص مدنظر او چه بوده که مردم چنان شیفته آنها شده که حتی حاضرند بابت عملیاتی شدن آنها هزینه هم بپردازند؟
مادامیکه مفهوم واژه «انقلابی» و ماهیت تصمیمات اتخاذ شده بر همگان روشن نیست ناخودآگاه ممکن است اینگونه استنباط شود که تصمیمات، همان تصمیماتی است که به نام اسلام و انقلاب به مردم تحمیل شده و شامل مجموعهای از تصمیمات و سیاستهایی است که وضع موجود را پدید آورده است.
آیا این طیف سیاسی و به کلی حاکمیت حاضرند یک نظرسنجی عمومی به جهت رضایت معیشتی و سیاسی از مردم برگزار کنند؟ چرا هیچگاه این کار صورت نگرفت؟
به این پرسش همان طیف سیاسی و هیات حاکمه باید پاسخ دهند. اما باتوجه به اینکه نه دولت و نه مجلس برآیند خواست و اراده اکثریت ملت نیستند، برای مشروعیت یافتن هرگونه تصمیم انقلابی معطوف به تحمیل هزینه به ملت ایران، قبل از اینکه تصمیمات انقلابی به مرحله اجرا در آید، بهترین راه کشف خواست و اراده ملت ایران این است که باید مسئولین تن به اجرای اصل ۵۹ قانون اساسی داده و با انجام یک همهپرسی آزاد، از نظرات مردم در خصوص تصمیمات انقلابی خود آگاه شوند.
اما اینکه حاکمیت و طیف سیاسی اقتدارگرا تن به اجرای همه پرسی نمیدهد و این اصل در طول ۴ دهه پس از تصویب آن، همچنان مهجور و متروک باقی مانده، میتواند بیانگر نگرانی آنان از نتایج همهپرسی باشد، در غیر این صورت برای خلع سلاح مخالفین و منتقدین هم که شده، دستکم یکبار باید از این سازوکار دموکراتیک برای پی بردن به مطالبات مردم استفاده میشد.
بنظر شما آیا مسئولین دولت و مجلس تاکنون برای این چنین تصمیماتی از جمله سیاستهای اقتصادی و مبارزه با آمریکا هزینه دادهاند؟
ببینید خیلی صریح میگویم؛ اکثر افرادی که شعار سر میدهند و زندگی مردم را با شعارهای توخالی خود به فلاکت رسانده و باعث عقب ماندگی کشور از قافله رشد و توسعه در منطقه و جهان شدهاند؛ عموما در رفاه زندگی کرده و خود و اعضای خانوادهشان از شغل و مسئولیت و حقوق و مزایای بسیار بالا برخوردارند و با درد بیکاری و نداری و صدها گرفتاری دیگری که گریبانگیر مردم میباشد کاملا بیگانهاند.
اعتراضات اخیر که عمدتا ماهیت سیاسی ندارند چرا توسط قالیباف و طیف او دیده نمیشوند؟
اول به همان دلیلی که در پاسخ به پرسش قبلی اشاره کردم، دوم به این دلیل که آنها خود را نماینده حاکمیت میدانند نه مردم، بنابراین موضعی نمیگیرند که سبب آزردگی خاطر حکومت را فراهم سازد. به همین دلیل هم از نگاه آنها تنها تظاهرات و اجتماعاتی مشروعیت دارد که با هدف حمایت از آنان و هیات حاکمه برگزار شده باشد. هرچند که اصل ۲۷ قانون اساسی چنین اجتماعات و اعتراضاتی را به عنوان حق قانونی مردم و یکی از ابزارهای اعمال حاکمیت آنان در تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخته است.
آستانه تحمل مردم از وضعیت معیشتی تا کجاست؟ با این وضعیت چه مسیری خواهیم رفت؟
اگر بخواهم با زبان و ادبیات حاکمیت به این پرسش پاسخ دهم، حتی در آموزههای دینی ما نیز تاکید شده فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مىدهد و کسی که معاش ندارد، دین ندارد. یا در روایت دیگری تصریح شده از هر دری که فقر وارد شود، ایمان از در دیگر خارج میشود. هر موجودی برای زیستن و بقای خود باید از حداقل معاش برخوردار باشد، در غیر این صورت تن به هرکاری خواهد داد. رابطه میان وضعیت معیشتی مردم با ناهنجاریهای اجتماعی نظیر سرقت، فحشا و حتی قتل یک رابطه معکوس است و هرچه وضعیت معیشتی مردم بدتر میشود، بر دامنه ناهنجاریهای اجتماعی افزوده میشود. لاجرم وقتی وضعیت معاش بخش زیادی از مردم یک جامعه به نقطه غیرقابل تحمل میرسد آن هم در شرایطی که طبقه کوچکی بخش عمده ثروت را در انحصار خود دارند و در رفاه و عافیت زندگی میکنند، چنین وضعیتی که نقطه انفجار است میتواند به یک بحران سیاسی و اجتماعی و شورش بیانجامد.
بنظرشما برجام و تعامل با جهان چه تاثیری بر اقتصاد ما خواهد گذاشت یا پس از آن هم درگیر مسائل اقتصادی باقی خواهیم ماند؟
صرفنظر از اینکه بدلیل زمان باقیمانده از ریاست جمهوری بایدن و محتمل بودن بر روی کارآمدن رئیسجمهوری مانند ترامپ در آمریکا، چشم انداز مثبتی نسبت به برجام و فرجام آن وجود ندارد، با این وصف در شرایط کنونی کشور و در کوتاه مدت، حداقل گشایشهایش اقتصادی و رفع تحریمها نیز برای ملت و کشور ما یک فرصت و نعمت است. اما در دراز مدت مادامیکه ما در داخل کشور تغییرات ساختاری صورت نگرفته و حاکمان از شعارهای توخالی خود دست نکشیده و همه را دشمن میبینند و در سوداهای عجیب هستند و با آمریکا اختلافات اساسی و بنیادی خود را برطرف نکردهایم، شک نکنید که بحرانها و درگیریهای اقتصادی و سیاسی همچنان گریبانگیر ما خواهد بود.
ارسال نظر