مناظره‌های انتخاباتی در گام نخست؛

هیچکس برنده نشد

شواهد نشان می‌دهد هیچکس سودی از این مناظره‌ها نمی‌برد و برنده نیست و اساسا فضای مناظره به شکلی سطحی و نمادین به هر حوزه‌ای ورود می‌کند و بلافاصله خارج می‌شود، نه سوالی را جواب می‌دهد نه کسی را ترغیب به شرکت در انتخابات می‌کند حتی تهدیدهای کاندیداها علیه هم، نمادین به نظر می‌رسد. کلا مناظره‌ها هم در جزئیات و هم در کلیات نمادین است و شبیه مراسم یادبود روزگاری است که در آن مناظره‌های جدی برگزار می‌شد.

هیچکس برنده نشد

سرویس سیاسی روزنامه مستقل/

اصولا مناظره انتخاباتی بیش از اینکه در راستای اعلام مواضع کاندیدا باشد برای رد مواضع طرف مقابل و بیش از آن برای جلب توجه مخاطبان، عمل می‌کند. 

هر کاندیدا سعی دارد با استفاده بهینه از رسانه ملی، خود را با ویژگی‌های شخصی همچون سخنوری، متانت، حضور ذهن، اطلاعات و... به مخاطبان عرضه کند.

اما در مناظره‌ای که روز شنبه دیدیم فقدان کاریزما و افول سطح انتخابات به چشم می‌آمد. تا جایی که زاکانی خطاب به همتی گفت: "درباره رد صلاحیت‌ها صحبت کردید، اگر دیگران را تایید کرده بودند شما اینجا نبودید و قواره شما کوچکتر از کاندیداتوری بود."

جمله زاکانی دور از حقیقت نیست. اما همتی که سوابق مدیریت عالی در نظام از صدا و سیما تا دیپلماسی و مدیریت اقتصادی را در کارنامه دارد، رزومه‌اش حجیم‌تر از اکثر کاندیداها است. گناه ورود همتی به این عرصه ییش از آنکه بر گردن خود او باشد بر عهده کسانیست که به‌دنبال حریف آسان و انتخابات غیررقابتی بودند. در عین حال همتی نیز رقبایش را کاندیدای پوششی خواند زیرا بنظر می‌رسد حداقل ۲ نفر و حداکثر ۴ نفر به نفع رئیسی از صحنه خارج خواهند شد. 

همه‌ی این مقدمات بدین معنی است که احتمالا این کاندیداها بدون برنامه به صحنه آمده‌اند و حتی تبلیغ خاصی هم نمی‌کنند. هدف کسب رای مردم نیست، حتی از این فرصت برای توضیح و توجیه پیشینه و عملکرد خود نیز استفاده نمی‌کنند. این گروه بدون نیاز به هیچگونه توضیحی در باب مهمترین مباحث روز همچون واکسیناسیون، تحریم و بحران اقتصادی، کاندیدای ریاست جمهوری شده‌اند. 

همتی به عنوان یک کاندیدای جدی حرف از نشدن و ناتوانی در بهبود اوضاع می‌زند. مواضع همتی در عین اینکه واقع‌گرایانه است ولی خودش می‌داند رای جمع نخواهد کرد.

با این اوصاف این سوال پیش می‌آید که هدف از برگزاری مناظره‌ چیست؟ 

شواهد نشان می‌دهد هیچکس سودی از این مناظره‌ها نمی‌برد و اساسا فضای مناظره به شکلی سطحی و نمادین به هر حوزه‌ای ورود می‌کند و بلافاصله خارج می‌شود، نه سوالی را جواب می‌دهد نه کسی را ترغیب به شرکت در انتخابات می‌کند حتی تهدیدهای کاندیداها علیه هم، نمادین به نظر می‌رسد. کلا مناظره‌ها هم در جزئیات و هم در کلیات نمادین است و شبیه مراسم یادبود روزگاری است که در آن مناظره‌های جدی برگزار می‌شد.

  سبک و سیاق این انتخابات خاص در ایران چندان هم بی‌سابقه نیست، با اینکه دهه هشتاد و نود انتخابات‌های پرشوری برگزار شد ولی در تاریخ انقلاب به انتخابات‌هایی برمی‌خوریم که یک کاندیدای شاخص و مدنظر نظام با یک یا چند کاندیدای متوسط رقابت کرده و به راحتی پیروز شده است. محض نمونه به خاطرات هاشمی ارجاع می‌دهیم که در سال ۷۲ چنین نوشته:

 

«آقای محمد غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن آمد و برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری مشورت کرد. گفتم ما دنبال این هستیم که کسی به عنوان رقیب انتخابات در صحنه باشد؛ اگر بتواند این نقش را داشته باشد، خوب است. جهات منفی هم تذکر دادم.»

 

«عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت... با دکتر عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی صحبت شد که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود تا صحنه بی‌رقیب نباشد. دیروقت به خانه رسیدم. عفت که هم از جلسه مراسم تقدیر معلمان نمونه آمده بود، کلی تعریف کرد. آقای عبدالله نوری وزیر کشور هم تلفنی از خالی بودن صحنه از رقابت در انتخابات اظهار نگرانی کرد که گفتم، قرار شده فردا دکتر جاسبی اسم بنویسد.»

 

«شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲

به دفترم مراجعه کردم. ظهر به دفتر رسیدم. آقای احمد توکلی آمد. در مورد علت نامزد شدنش توضیح داد و درباره شیوه تبلیغ مشورت کرد. به خاطر کمک به جدی‌تر شدن انتخابات و امکان رقابت انتخاب تشویقش کردم.»

هاشمی در روایت از روز انتخابات ریاست جمهوری به رای آوری دور از انتظار رقبایش اشاره کرده و نوشته است مقدار زیادی از آراء من به دلیل رقیب تراشی از دست رفته که این امر برای جو دادن به انتخابات محتمل بود.

 

اما انتظارات جامعه در سال ۷۲ با انتظارات جامعه در سال ۱۴۰۰ از بیخ و بن متفاوت است. هاشمی به عنوان یکی از معماران و ارکان انقلاب اسلامی در صحنه انتخابات به نحوی بی‌بدیل، دارای برنامه، تیم همراه و همچنین ارائه چشم‌اندازی تقریبا مشخص بود. اما در مناظره اخیر، کاندیدای "مطلوب" به نظر برنامه‌ای نداشت و حتی نتوانست عملکرد ضعیف دولت روحانی در بخش اقتصادی را نقد کند. در این شرایط، آینده کشور بسیار مبهم به نظر می‌رسد. 

علاوه بر این، واضح است که الگوی سال ۷۲ هاشمی در ۱۴۰۰ جواب نمی‌دهد. شخص هاشمی در دهه ۸۰ و ۹۰ مرتبا سعی کرد شخصیت خودش را بازتعریف کند و به چهره مطلوب جوانان تبدیل شود. یعنی هاشمی تغییراتی که در جامعه ایران اتفاق افتاده بود را درک کرد. حالا اما انتظارات مردم هم از انتخابات تغییر کرده و طی سال‌های گذشته، مردم با الگوی انتخابات در کشورهای دیگر آشنا شده‌اند. بنابراین استفاده اشتباه از الگوهای کهنه دلیل دیگری برای نگرانی ما از آینده است.

بازمی‌گردیم به هاشمی.

او صبح روز اعلام نتایج در دفتر خاطراتش چنین نوشت:

«یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۷۲

ساعت هشت و نیم صبح دفترم بودم. آمار قطعی انتخابات اعلان شد: 

۶۳.۱ درصد من و بقیه، سه نفر دیگر؛ به نظرم آرایم کم و تلخ است.»

گویا او نیز، که ازپیش‌‌برگزیده شناخته می‌شد، انتخابات رقابتی و پرهیجان را بر رقابت قابل پیش‌بینی ترجیح می‌داد.

با این توصیفات یک انتخابات غیررقابتی در پیش داریم با کاندیداهای زیر متوسط، بنابراین بهتر است گزینه "مطلوب" در فرصت باقیمانده به ارائه و تشریح برنامه‌های خود بپردازد و در دام مجادلات بی‌پایان مناظره نیفتد.

فضای سیاسی امروز کشور که نارضایتی و ناکامی توده‌های مردمی را در خود حمل می‌کند توان هضم تنش‌های این کاندیداها و وقایع بعد را ندارد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها