ناصر قوامی نماینده ادوار مجلس در گفتگو با مستقل:
اصلاحطلبنماها در پی غنیمت هستند
صحنه سیاسی کشور برای اصلاحطلبان در شرایط فعلی چندان باثبات به نظر نمیرسد و سدهای زیادی از جمله ردصلاحیت در مسیر آنها قرار دارد اما سوال اساسیتر این است که آیا اصلاحطلبان فقط در قدرت میتوانند برنامههای خود را اجرا کنند؟
امیرحسین جعفری/روزنامه نگار
درصورتیکه آنها تجربه حضور در قدرت را نیز داشتهاند و باز هم شاهد پایداری سیاستهایشان نبودهایم و دستاوردهای آنها تقریبا شامل مرور زمان و فراموشی شده است. خاتمیمحوری و تمرکز بر کاریزمای افراد نیز مسئله اختلافی دیگری میان اصلاحطلبان است که هنوز نتوانستهاند آن را برای خود حل کنند که اگر روزی خاتمی در صحنه سیاسی به هر دلیلی حضور نداشت اصلاحطلبان چه وضعیتی پیدا خواهند کرد؟ نوع نگاه این طیف سیاسی به جامعه نیز بحث مفصل دیگریست که سوالی مبنی بر این را به وجود آورده است که آیا اصلاحطلبان از حقیقت امروز جامعه ایران با خبر هستند یا در محلات فرادست تهران برای فرودستان ایران در انتخابات برنامه ریزی میکنند؟ به جهت نگاهی به این ابهامات گفتگو کردیم با ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس ششم که مشروح آن را میخوانیم:
*بهنظر شما آیا اصلاحطلبان هنوز درگیر کاریزما هستند؟ آیا خاتمی محوری هنوز مدنظر آنهاست؟
به هر صورت هویت اصلاحطلبان در مرکز کشور یعنی در تهران با خاتمی پیوند خورده است. اگر خاتمی را جدای از اصلاحطلبان ببینیم آنها بیهویت خواهند بود، در شهرستانها هم اینطور است که افراد شاخص اصلاحطلب در استانها و شهرستانها هویت اصلاحطلبان هستند اگر یک عده بخواهند هویت را از خود دور کنند اصلاحطلبان بیهویت میشوند. اصلاحطلبان در تهران و شهرستان فکر نکنند دارای کاریزمای خاصی هستند فعالیت احزاب اصلاحطلب در شهرستانها صفر است بنابراین اگر آقای خاتمی کنار باشد یا نخواهد دخالت کند قطعا اصلاحطلبان بیهویت میشوند.
چقدر نگاه اصلاحطلبان به جامعه واقعیست؟
یک عده اصلاحطلب نما پشت سر غنیمت هستند که شعاری دهند یا حرفی بزنند که اگر اصلاحطلبان به قدرت رسیدند وزیر و استاندار و مدیر شوند و به طمع قدرت اصلاحطلب هستند و اصلاحطلبی برای آنها رسیدن به قدرت و مقام است. بخش دیگر اصلاحطلبان هدفشان اصلاحات حقیقی در کشور است که متاسفانه این اصلاحات مورد نظر هم در طی این ۲۳ سال تحقق پیدا نکرده است و هیچ چیزی اصلاح نشده است نه قانون اساسی، نه سیاست خارجی، نه سیاست داخلی و نه هیچ چیز دیگری اصلاح نشده است. این بخش از اصلاحطلبان راه برون رفت از بحران را سیاستهای اصلاحطلبی میدانند.
چرا جوانان دیگر تمایل و استقبالی از اصلاحطلبان و اصولگرایان نمیکنند؟
این اشتباه است اگر اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کنند و مورد تایید قرار بگیرند آن وقت باید نظر جوانان را ارزیابی کنید. الان جوانان در حال تحلیل و قضاوت مدیران فعلی هستند اما اگر یک گزینه اصلاحطلب واقعی که هزینه برای کار سیاسی داده و حاضر باشد خودش را قربانی مردم کند نه اینکه مردم را قربانی خودش کند مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرد قطعا روح و عقیده جوانان همراه اصلاحطلبیست.
شکست در انتخابات برای اصلاحطلبان آن ها را با چه وضعیتی رو به رو خواهد کرد؟
همانطور که عرض کردم بخشی از اصلاح طلبان به هر قیمتی خواهان ورود به قدرت هستند و طبعا آنها به هر قیمتی باشد وارد دولت میشوند و اگر اصلاحطلبان به قدرت رسیدند با آنها همراه میشوند و اگر اصولگرایان به قدرت رسیدند با آنها همکاری میکنند. مثلا آقای روحانی هم که اصلاحطلب نبود او در شرایطی که جلیلی و قالیباف کاندیدا بودند رای آورد. خود بنده اگر ببینم یک اصلاح طلب واقعی کاندیدا و تایید صلاحیت شده و حاضر است خودش را قربانی مردم کند، مردم را برای منافعش نخواهد به او رای میدهم اما متاسفانه تا کنون نیز هیچکدام از رئیس جمهورها اینگونه نبودند. من اگر گزینهای باشد که تشخیص دهم آمده است تا برای مردم کار کند نه اینکه گرانی کمرشکن را تحمیل کند و بگوید مردم در برابر گرانی مقاومت کردهاند و پیروز شدهاند با تشخیص خودم رای میدهم این مسئولین بیرون نمیآیند در مغازهها نمیروند تا از مطالبات و نارضایتی مردم با خبر شوند فقط نشستهاند از مردم میگویند.
اگر اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ تایید صلاحیت نشوند صحنه سیاسی برای آنها را چگونه تحلیل میکنید؟
آن وقت باید بررسی کرد ببینیم چه اتفاقی در صحنه سیاسی میافتد.
نظر شما درباره کاندیداتوری عارف به صورت مستقل در ۱۴۰۰ چیست؟
راجع به عارف بارها از من سوال کردهاند و من نیز نظراتم را گفتهام. آقای عارف ۴ سال در مجلس رفت و دهانش را دوخت به امید اینکه تایید صلاحیت بگیرد غافل از اینکه صلاحیتش را مردم رد میکنند. آقای عارف هم سن و سال ماست من به عنوان برادری دلسوز به ایشان میگویم آبروی خودت و اصلاحطلبان را به حراج نگذار آقای عارف جایگاهی میان مردم ندارد.
آیا سیاستهای جدید بایدن میتواند بر روی انتخابات ۱۴۰۰ تاثیرگذار باشد؟
سیاست خارجی آمریکاییها در قبال ما عوض نمیشود همان سیاستی که ترامپ داشت را بایدن نیز پیش میگیرد. آمریکا جدیدا با هماهنگی روسیه به سوریه حمله کرد و سیاستهای ترامپ را دنبال کرد، منتهی دموکراتها جنگ طلب نیستند و هیچوقت در زمان دموکراتها جنگ اتفاق نیفتاده است و جنگها زمان جمهوری خواهان اتفاق افتاده است. مثلا افغانستان و عراق و.. دموکرات ها با پنبه سر میبرند، ما زمان اوباما تصور کردیم او با ما رفیق است و در برجام موفق میشویم اما اوباما با ما چه کرد؟ او چندین قطعنامه علیه ما در سازمان ملل صادر کرد قطعنامه بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل که حمله نظامی هم در آن هست صادر کردند که ما تن دادیم به مذاکره و برجام؛ بنابراین دموکراتها جامعه جهانی را با خود همراه میکنند و بعد سیاستهای پیشین خود را اعمال میکنند. ما چرا باید به وضعی بیفتیم که پولهای ما در کشور دیگری با اجازه آمریکا بلوکه شود؟این چه سیاست خارجی است که ما داریم؟ این ظلم به ملت است مردم الان واکسن ندارند بزنند الان افغانستان ۵۰۰ هزار دوز واکسن وارد کرده است ما در کجای این معادله هستیم؟ ممکن است عدهای بگویند آمریکاییها با اجازه گفتهاند ۱ میلیارد دلار به ما بدهند مگر ارث پدرتان است که با اجازه شما به ما بدهند؟ این پول ملت ایران است؛ دموکراتها به مراتب از جمهوریخواهان بدترند، با ترامپ بهتر میشد کنار آمد.
ارسال نظر