غدیر و ۱۰ درس از مکتب علی

محور غدیر با هر تفسیر و روایتی علی است و علی هم پیشوای تمام فرق اسلامی از شیعه تا اهل سنت می باشد چه اینکه حتی اهل سنت هم وی را به عنوان یکی از خلفای راشد و یکی از"عشرة مبشره" قبول دارند بنابراین تمام مسلمانان می توانند و می بایست از آموزه ها و سیره عملی وی بهره گیرند برای همین این نوشتار به چند پیام مهم سیره عملی او در این روز بزرگ اشاره خواهد داشت.

غدیر و ۱۰ درس از مکتب علی

محمدکاظم کرمی

اول اینکه حضرت علی با وجود اینکه از همان زمان رحلت حضرت محمد خود را شایسته خلافت و جانشینی وی می دانست اما وقتی دید اکثریت مردم به او  برای این کار نظر ندارند سکوت کرده و زمانی آن را پذیرفت که جمهور مردم درِ خانه او تجمع کردند بنابراین به رای و نظر مردم اهمیت داده و تابع نظر اکثریت بود.

دوم با خلفای پیش از خود نهایت همکاری را داشت تا نشان دهد که می توان و باید با حاکم مد نظر اکثریت همکاری نمود ولو اینکه آن جایگاه را حق خود بدانی نه اینکه چوب لای چرخ او بگذاری. آن حضرت فراتر از این دختر خود”ام کلثوم” را به عقد عمر خلیفه دوم در آورد و بعد از شورش بر ضد عثمان، خلیفه سوم، حسن و حسین را به دفاع از خلیفه دوم که باجناق او هم بود فرستاد یعنی در راه همکاری با خلفای پیش از خود نهایت همکاری را داشت و مشاور آنها بود.

سوم به گفتگو بیش و پیش از جنگ و تقابل اعتقاد داشت زیرا برای جلوگیری از وقوع جنگ داخلی با نهروانیان، خوارج و معاویه نهایت تلاش خود را از طریق مذاکره و گفتگو نمود اما وقتی این موضوع به هر شکلی به بن بست می رسید وارد جنگ می شد و مشخصا در جنگ صفین در نهایت هم به حکمیت تن داد.

چهارم حقوق مخالفان را تا زمانی که دست به شمشیر نمی بردند رعایت می کرد کما اینکه حقوق یا سهم خوارج از بیت المال را علیرغم خروج رسمی و مخالفت پرداخت می کرد و این امر را زمانی قطع کرد که آنها دست به شمشیر بردند.

پنجم همه ادیان نزد او از حقوق مساوی با مسلمانان برخوردار بودند، کشیدن خلخال از پای یک زن یهودی را تاب نیاورد و با یک مسیحی به قاضی رفت و در آن محکمه به دلیل نداشتن شاهد در دادگاه منصوبِ خود محکوم هم شد.

ششم نه تنها اجازه نقد به منتقدان خود می داد بلکه این مقوله را از حقوق خود بر مردم می دانست و از مردم می خواست در صورت انحراف، او را نصیحت کنند.

هفتم خود را مصون از خطا و فراتر از قانون نمی دانست، حضور در دادگاه منصوب خود آن هم با یک مسیحی نشان از عدم اعتقاد او به فرا قانونی بودن خلیفه و امام مسلمانان می دهد و دعوت مردم به نصیحت کردن او مبین نگاه وی مبنی بر مصون نبودن از خطا و اشتباه است.

هشتم در برخورد با رانت خواری و ویژه خواری هیچ مصلحتی را در نظر نمی گرفت و برای هیچ مصلحتی کوچکترین امتیازی نمی داد، برخورد تند او با برادرش عقیل وقتی درخواست سهم بیشتر از بیت المال کرد یک نمونه روشن از مبارزه او با رانت خواری است، به علاوه بعد از رسیدن به خلافت مغیرة بن شعبه به او پیشنهاد داد تا قوام حکومت و بیعت معاویه، معاویه را از حکومت شام عزل نکند اما از آنجا که شیوه حکومت او را قبول نداشت این نصیحت را نپذیرفت، مصلحت اندیشی نکرد و حکم عزل او را صادر نمود.

نهم برای رسیدن به قدرت حاضر به انجام هر کاری نشد، بگذریم از اینکه ۲۵ سال سکوت کرد و علیرغم اعتقاد به شایستگی مدعی نشد و با خلفا نهایت همکاری و دوستی را هم نمود، در قصه شورش بر ضد عثمان با اینکه با توجه به جایگاه وی در میان مسلمانان و ترکیب شورشیان مشخص بود که در صورت سقوط عثمان گرایش به سمت او  خواهد بود اما اولا با شورشیان که برخی از آنها هم به او نزدیک بودند همکاری نکرد دوما پسرانش حسن و حسین را برای دفاع از عثمان فرستاد و سوما بعد از قتل خلیفه به شدت عصبانی و ناراحت شد تا نشان دهد رسیدن به خلافت تحت هر شرایطی را نمی پسندد.

و دهم اینکه عدالتش چنان بارز و شهره بود که حتی معاویه هم بدان معترف بود امری که موجب اعتماد مردم به او در این زمینه شده بود. البته همین سختگیری در اجرای عدالت موجب دافعه هم شده بود اما چون به درستی کار اعتقاد داشت بر آن اصرار می‌کرد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها