دکتر علی نیکجو در گفتگو با مستقل:
کرونا دیگر یک مسئلهی سیاسی شده است!
دکتر علی نیکجو میگوید: مشکل این است که مسائل پزشکی و کرونا و از این دست در این کشور فلج شده است اصلا دیگر مسئله علمی و پزشکی نیست. هر چه بگویم این است که مسئله یک مسئلهی سیاسی است وگرنه جامعهی پزشکی چه باید میکرد که نکرد؟ وقتی عُرضهی ساخت پوکه اکسیژن و سرم نداریم چه باید کرد؟ وقتی واکسن نداریم چه باید کرد؟ نتیجتا پاسخها سیاسی است.
امیرحسین جعفری/خبرنگار
هر روز آمار کشتهها و مبتلایان کرونا بالاتر میرود و جان شهروندان بیشتری در این شرایط گرفته می شود، اما هنوز راه حل خاصی از سوی مسئولین شنیده نمیشود.
۱۸ ماه بعد از ورود این ویروس به ایران تعداد کشتههای ما به رقم بیش از ۶۰۰ نفر در روز رسیده و هنوز چشمانداز روشنی برای کنترل و مهار ویروس دیده نمیشود. پیکهای پیاپی،بیماری و سوگ عزیزان، فقر پیش رونده که به سرعت خانوارها را در خود میکشد فرصت عزاداری به مردم نمیدهد. آیا جامعه ما قادر به خروج از این بحران هست؟ حاکمیت چه تصمیم فوری باید بگیرد؟ آیا چشماندازها روشن است یا در تاریکی گام برمیداریم؟
به همین منظور گفتگو کردیم با دکتر علی نیک جو، متخصص روان پزشکی، روان درمانگر تحلیلی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی که مشروح آن را میخوانیم:
شرایط فعلی کرونا با وجود پر شدن تختهای بیمارستانی را چگونه تحلیل میکنید؟
درباره شرایط فعلی که دیگر همه این بدعملی و عواقب آن بر آفتاب افکنده شده است.
مسئله فقط تخت بیمارستان نیست همکاران بزرگوار پزشک روی زمین و داخل ماشین هم مریضها را ویزیت میکنند و پرستارهای مظلوم هم سرم و داروها را اعمال میکنند. اما کادر درمان مستاصل، فرسوده، بیانگیزه، ناامید و بیآینده شده است. شبیه به وضعیت عموم مردم و البته با مقیاسی عمیقتر. واقعا شرایط سورئالی است. سالها بعد بر رنج این مُلک محزون رمانها خواهند نوشت و فیلمها ساخته خواهد شد.
همه میدانیم که رمدسیویر ایرانی چندان موثر نیست و نوع خارجی آن گزاف است. داکسی سایکلین و مونته لوکاست پیدا نمیشود. سرم نرمال سالین به سختی گیر میآید. آمپول ویتامین سی کمیاب است. داروی مفید و موثر سووداک به سختی به دست میآید و این سیاهه البته ادامه دارد.
با این وجود چه باید کرد؟ چه راهکارهای مشخصی برای حل این بحران وجود دارد؟
واقعا اینقدر در طول این دو سال گفته شده و عمل نشده که انسان میماند چه باید بگوید. سیستم دولتی به صورت عاملانه و عامدانه خواسته که این کارها را انجام ندهد و قرنطینه عمومی انجام ندهد چرا؟ چون برای قرنطینه هزینه لازم است. نهادهایی که درآمد دارند باید درآمدشان را بگذارند، آستانهای مقدس تامین اعتبار کنند و دیگر ارگانها نیز به همین شکل اما این کار را نمیکنند. از آن سو واکسیناسیون باید انجام میشد و از یکسال پیش شروع میشد اما این کار نیز صورت نگرفت. مشکل این است که مسائل پزشکی و کرونا و از این دست در این کشور فلج شده است اصلا دیگر مسئله علمی و پزشکی نیست. هر چه بگویم این است که مسئله یک مسئلهی سیاسی است وگرنه جامعهی پزشکی چه باید میکرد که نکرد؟
وقتی عرضهی ساخت پوکه اکسیژن و سرم نداریم چه باید کرد؟ وقتی واکسن نداریم چه باید کرد؟ نتیجتا پاسخها سیاسی است. این روندها غلط است بارها سعی شد از کشورهای معتبر واکسن وارد شود اما نگذاشتند. موضعگیریهای پزشکان را ببینید همه در راستای صیانت از جان مردم بود. متاسفانه آقای رئیسی نیز در بحث واکسن موضعگیری خوبی نداشت. شما از من یک سوال پزشکی میپرسید اما پاسخها سیاسی است.
دولت جدید آیا میتواند در کوتاهمدت از بحران رد شود؟
دولت جدید مثل دولت روحانی از مسببان فاجعهای است که به آن گرفتار آمدهایم. تیم اصلی این دولت از جمله خود رئیس دولت از جمله معاون اول از جمله وزیر پیشنهادی بهداشت از کسانی هستند که هر یک در جایگاهی روند ممانعت از ورود واکسن را دامن زدند و در این مسئله سهیم و شریک هستند.
تعطیلیهای یک هفته اخیر چه تاثیری بر روند کرونا داشته است؟ اساسا تعطیلیها تاثیری بر کاهش کرونا دارد یا خیر؟
تعطیلی دردی را درمان نمیکند اما تخفیف میدهد.
فرصتی فراهم میآورد برای نفس کشیدن کادر درمان. مجالی فراهم میکند برای دستاندرکاران کفن و دفن در آرامستانها، راهی به وجود میآورد برای آرامشی کوتاه از پی ماراتن مرگ. البته قرنطینه اخیر به طور جدی و ملموس در همین حدود هم تاثیر نگذاشت. مسئله این است که دیگر مرگ و میر برای ما از دست رفتن جانِ جانافزای انسانها نیست. تلاشی خانواده ها نیست، یک عدد است. پانصد، ششصد به زعم مقامات رسمی و نزدیک به هزار و پانصد به طور واقعی. حالا دیگر اگر بعد از عدد، کلمه "نفر" را هم نگوییم چندان فرقی نمیکند چه آنکه ما از معنا تهی شدهایم، ما تبدیل به عدد شدهایم.
از نظر روانی جامعه با چه مشکلاتی پس از این دوره مواجه خواهد شد؟
در ترمینولوژی روان پزشکی واژهای داریم به نام "اختلال استرس پس از حادثه" یا
Post traumatic stress disorder
این مفهوم بعد از جنگ جهانی وارد "کلمه شناسی" علوم اعصاب و روان شد. در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق کثیری از رزمندگان ما (و البته دو طرف) دچار PTSD شدند. فجایع جنگ به صور مختلف تا سالها پس از جنگ و حتی تا امروز در کابوسها و در اختلالات خلقی دست از سر آسیبدیدگان جنگ بر نداشت. من به عنوان متخصص روان پزشکی الان سویههای زیادی از این بیماری سخت و تاحدی فلج کننده را شاهد هستم. علل متعددی در شکلگیری این بیماری نقش دارد که از جمله ایشان عدم موقعیت مناسب برای سوگواری متناسب است. وضعیت کرونا به نحوی بود که امکان گذراندن سوگ به نحوی طبیعی فراهم نشد. ما البته هنوز در ابتدای آواربرداری روان شناختی قرار داریم.
ارسال نظر