هادی حیدری در گفتگو با مستقل آنلاین سوال کرد:
آیا میتوانیم از مردم بخواهیم روزنامه بخوانند؟
هادی حیدری میگوید: میخواهم این سوال را مطرح کنم: شهروندی که حرفش را و دغدغهاش را در رسانههای کاغذی نمیبیند، آیا رواست که از او بخواهیم هنوز هم مجله و روزنامه بخواند؟ ما چه بر سر مطبوعات آوردیم که از تیراژهای چند صد هزارتایی به تیراژ پنجهزارتایی و ده هزارتایی رسیدیم؟ ما با روزنامهنگاران چه کردیم که بسیاری از آنها یا کوچ کردند و یا شغلهایشان را تغییر دادند؟
"هادی حیدری" فارغالتحصیل دبیرستان فرهنگ است که در ۱۷ سالگی اولین نمونه از کاریکاتورهایش در مجله گل آقا چاپ شد. وی از همان سال ۷۳ تاکنون به کار حرفهای مطبوعاتی مشغول بوده و در هفتهنامه عصر ما، مجله خط خطی و روزنامههایی چون جامعه، نشاط، عصر آزادگان، آفتاب امروز، یاس نو و مشارکت، نوروز، وقایع اتفاقیه، اقبال، اعتماد ملی، بهار، پول، شرق و شهروند فعالیت داشته است. هادی حیدری عضو فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران و برنده ششمین جایزه روزنامهنگاری "امید" نیز میباشد. وی همچنین از سال ۸۲ در فضای الکترونیک و مجازی نیز مشغول به کار است. نوشتارهایی در قالب حداقل ۳ کتاب و تعدادی مقالات از او منتشر شده، همچنین او در سال ۹۴ با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کارتون و کاریکاتور در مطبوعات بازداشت و پس از ۶ ماه آزاد شد. پیشینهی مطبوعاتی او موجب شد درباره نقطه وصل رسانه و اپیدمی از او بپرسیم. همینطور چگونگی مرجعیت رسانههای داخلی را از نگاه این کارتونیست سیاسی میخوانیم:
نظرتان را درباره عملکرد رسانهها در اپیدمی مفصلا بیان بفرمایید؟
ابتدا باید ببینیم دایره آزادی عمل برای رسانهها تا چه اندازه است. آیا رسانهها به اخبار و آمار واقعی و پشتصحنههای این رخداد، دسترسی دارند و اگر پاسخ، مثبت است؛ آیا اجازه دارند آن آمار و ارقام و اطلاعات را بدون دخل و تصرف منتشر کنند؟ تا جایی که به دلیل فعالیت در رسانه، مطلع هستم، چنین آزادی عملی وجود ندارد. متاسفانه نگاهی که غالب است، عادت کرده تا همه موضوعات را امنیتی کرده و با همان عینک، تجزیه و تحلیل کند. تا زمانی که نگاه ما به پدیدهها صرفا از دریچه امنیتی است، نمیتوان شفافیت را پذیرفت و به کار برد. معتقدم رسانهها زمانی میتوانند از هویت و ماهیت خود حفاظت کنند و به جوهره اصلی خود نزدیک شوند، که به طور شفاف با مخاطبان سخن گویند و این میسر نخواهد شد تا زمانی که نگاه نهادهای ناظر به رسانهها، نگاه کمککار دلسوز برای حل بحرانها و چالشها باشد.
آیا به نظرشما مطبوعات در این بحران اخیر از افکار عمومی نمره قبولی میگیرند؟
به نظرم با توجه به موانعی که در پاسخ پیشین عرض کردم، رسانهها با تمام توان تلاش کردند تا وظیفه خود را به انجام برسانند. اگر در ارائهی دادهها محدودیت داشتند، تلاش کردند تحلیلهای درستی از ماجرا به دست دهند و افکار عمومی را تا آنجا که در چنته داشتند، آگاه کنند. اینکه چهقدر موفق یا ناموفق بودهاند را باید از افکار عمومی پرسید. واقعیت آن است که به دلیل رشد چشمگیر رسانههای مجازی، این تاثیر را در شبکههای اجتماعی بیشتر میدانم تا رسانههای کاغذی.
آیا کرونا باعث شد که مرجعیت از دست رفته رسانههای وطنی ترمیم شود یا تا حدودی برگردد؟
جواب، تا حدودی مثبت است. به نظرم ماجرای کرونا و تلاش رسانههای داخلی (چه مجازی و چه کاغذی) تا حدود بسیار کمی جایگاه رسانههای وطنی را ارتقا بخشید اما به جد معتقدم مشکل از دست رفتن مرجعیت رسانههای داخلی، ماجرایی ریشهدار و عمیق است. سال گذشته در نشست اهالی هنر با رئیسجمهور محترم، خطاب به ایشان نسبت به از دست رفتن مرجعیت رسانههای داخلی صحبت کردم. به نظرم پدیده سانسور و پیرو آن، «خودسانسوری»، جایگاه رسانهها و مطبوعات داخلی را بسیار ضعیف کرده است. درست است که شبکههای اجتماعی، گوی سبقت را از روزنامهها و مجلات، ربودهاند اما میخواهم این سوال را مطرح کنم: شهروندی که حرفش را و دغدغهاش را در رسانههای کاغذی نمیبیند، آیا رواست که از او بخواهیم هنوز هم مجله و روزنامه بخواند؟ ما چه بر سر مطبوعات آوردیم که از تیراژهای چند صد هزارتایی به تیراژ پنجهزارتایی و ده هزارتایی رسیدیم؟ ما با روزنامهنگاران چه کردیم که بسیاری از آنها یا کوچ کردند و یا شغلهایشان را تغییر دادند؟ نسل استخواندار و ریشهدار روزنامهنگاری ما کجا هستند و چه میزان مجال و فرصت فعالیت آزادانه دارند؟ من سالهاست که ستونها و صفحات کاریکاتور و طنز مطبوعات را اداره میکنم. ما هر روز با خط قرمزهای تازهای روبهرو هستیم؛ خط قرمزهای آشکار و نهان، نوشته و نانوشته. در روزنامهها، مطالب و طرحها از سه فیلتر میگذرند. هر سردبیری میآید، ساز تازهای کوک میکند. هر مدیرمسئولی میآید، آهنگ جدیدی مینوازد. ما نمیدانیم روزنامه که روی پیشخوان مینشیند، با چند ناظر و کدام ناظران، طرفیم؟! شما ببینید با این وضعیت، حال و روز روزنامهنگار چه خواهد بود و با این حال و روز، وضعیت روزنامه به کدامسو خواهد رفت؟ واقعا مسئولان امر باید فکری جدی به حال مطبوعات بکنند. رسانه میتواند بازوی بسیار موثری برای هر سیستم حکومتی باشد تا با مردم ارتباط منطقی ایجاد کرده و صدای مردم را بشنود. به نظرم باید بگذاریم صدای مردم از دل رکن چهارم دموکراسی شنیده شود؛ آن هم نه صدای یک طیف یا گروه خاص بلکه صداهای متنوع، رنگارنگ و متکثر.
در دوران پسا کرونا وضعیت رسانههای مکتوب را چگونه میبینید؟
حقیقت آن است که تلاش میکنم خوشبین باشم اما به نظر نمیآید وضعیت مطلوبتری نسبت به گذشته داشته باشند. اتفاقا حالا که به خاطر کرونا، محدودیتهایی در رفت و آمد ایجاد شد، مردم بیش از گذشته به شبکههای مجازی و اجتماعی وابسته شدهاند و به نظرم این عادتی خواهد بود که تا سالیان، با آنها میماند. اعتراف تلخی است اما واقعیت آن است که باید به «دوران رسانههای آنلاین» سلام گفت و به استقبال آنان شتافت. باید به ابزار دنیای معاصر، مجهز شد. به نظرم اگر اهالی رسانه میخواهند تاثیر خود را حداقل برای یکی دو دهه حفظ و استمرار بخشند باید با زبان آنلاین با مخاطبان خود سخن گویند.
ارسال نظر