سلطان بورس را بشناسید
وقتی دولت تمامقد حمایت خود را در سرمایهگذاری از بورس شروع کرد و مهمتر از آن به سهام عدالت که سالها به عنوان ورقپارهای افتاده در کنج رف خانهها اعتبار داد نگاه و نظر عمومی این بود که دولت خصوصا رییسجمهور راه جدیدی برای سرمایهگذاری به مردم از جمله گروههای ضعیف جامعه که پول زیادی ندارند تا در بخش مسکن، اتومبیل، سکه و ارز سرمایهگذاری کنند، یافته است.
به گزارش مستقل آنلاین چندین اقدام دولت در مورد مسکن و سکه و ارز و تصویب قوانینی که مالیات این بخش از سرمایهگذاری را در دستور کار قرار داده بود عامه مردم را متقاعد کرد که دولت درصدد است به کمک مردمی که نمیتوانند با توجه به گرانی مسکن و عدم آشنایی به خرید سکه و ارز در این بخشها سرمایهگذاری کنند با مراجعه به کارگزاران بورس سرمایه اندک خود را در این بازار به گردش درآورند، تصویب قوانین مالیاتی مربوط به خانههای خالی، تصویب قوانین مربوط به مالیات سکههای خریداری شده سابق و قواعد سفت و سخت حاکم بر خرید و فروش ارز هم نشانههایی بود که دولت درصدد است بازار جدید سرمایهگذاری حمایتشدهای به نام بازار بورس را در ایران کلید بزند.
مسوولان دولتی آنچنان از حضور شرکتهای دولتی در بورس یاد میکردند که گویی کلید زنگارگرفته رییسجمهور در سال پایانی دوره ریاستجمهوریاش قفل اقتصاد مملکت را باز کرده است. خانهنشینی مردم در موج اول کرونا و بیکاری همگانی و تشویق دولتیان به حضور در بازار بورس رونقی به این بخش از سرمایهگذاری جدید داد که عدد سهامداران بورس را از مرز میلیونها گذراند.
موج جدید چنان ولولهای در خانوادهها به راه انداخت که هر چه سرمایه داشتند را نقد کردند و راهی کارگزاریهای بورس شدند. از طرفی تابلوی بورس هم صعود تند و تیزی را حتی در تعطیلات نوروزی نشان میداد که عقلای قوم هم واکنش نشان دادند. یکی از همکاران دانشگاهی که برای تبریک عید به من زنگ زد و از حالواحوالش پرسیدم، پاسخ داد که خوبم اما خوبتر هم شدهام.
سالها پای تختهسیاه و حالا وایتبورد گچ خوردم و بوی تند جوهر ماژیک مشامم را اذیت میکرد. حقوق دانشگاه کفاف مخارج معمولی زندگیام را نمیداد اما مدتی است با فروش ماشین و چند تا سکهای که در خانه داشتیم وارد بورس شدم و همین مدت کوتاه به اندازه حقوق چندین سال دانشگاه سود بردم. چقدر طول و عرض کلاس را طی کردم و خستگی روزانه را به خانه بردم.گفت اینجا دولت تمامقد از بورس دفاع میکند.برای اولین بار است که با آرامش به خواب میروم و دغدغه معاش ندارم.
چند روز قبل همین دوست به دفترم آمد برافروخته و خشمگین و درخواست داشت شکوائیهای علیه دولت و مسوولان دولتی تهیه کنم و وکالت او و دیگر دوستانش را بپذیرم که دولت در رابطه با بورس مردم را فریب داده است. مگر میشود مسوولان دولتی از مردم بخواهند وارد بازار بورس شوند و از ضرر کردن نترسند؟ مگر اقدامات مسوولان دولتی در تشویق مردم معنایی غیر از این داشته و دارد که بازار سرمایه، بازار مطمئنی است و دولت هم شرکتهای خود را وارد بازار بورس کرده است و آینده این بازار پرمنفعت مورد حمایت دولت است.
با رفتن دوستم این سوال برای نگارنده پیش آمد که به راستی حمایت دولت از بورس و تشویق مردم به سپردهگذاری در این بازار آیا مصداق عینی تمهید مقدماتی نیست که نتیجه آن بر باد رفتن سرمایه اندک گروههایی شد که به دولت اعتماد داشتند؟چه کسی پاسخگوی ضرر مردم و اعتماد ازدسترفته جامعه نسبت به دولت است؟ آیا مسوولان دولتی خصوصا تیم اقتصادی دولت که مشوق مردم به سرمایهگذاری در بورس بودند مقصر هدر رفتن سرمایههای مردم نیستند؟
پرسش این است که وقتی بازار سکه با تلاطم روبهرو شد فردی را به عنوان سلطان سکه محاکمه و اعدام کردند. وقتی بازار قیر، شکر، ارز، خودرو و دیگر بخشهای سرمایهگذاری دچار نوسان و ضرر عمومی شد افرادی را به عنوان سلاطین این بخشها محاکمه و اعدام کردیم. حالا باید پرسید سلطان بورس کیست تا با محاکمه و برخورد با او رفتاری همانند دیگر سلاطین محکوم داشته باشیم!
ارسال نظر