بازار بورس چگونه عده‌ای را خانه‌خراب کرد؟

بازار بورس چگونه عده‌ای را خانه‌خراب کرد؟

گزارش اقتصادی مستقل: اقتصاد در دنیا رشد و شکوفایی خود را مدیون یک بازار مرموز به نام بورس است، این بازار محل جمع‌آوری نقدینگی‌های خرد و نیمه‌کلان خانواده‌هاست تا هم به آن ارزش افزوده بدهد و هم اینکه از اقتصاد جامعه در قبال اثرات و تبعات رشدحجم نقدینگی مراقبت کند.

این بازار اما ریسک‌هایی هم به همراه دارد و ممکن است در کوتاه‌مدت به پس‌انداز خانواده‌ها آسیب برساند؛ اما در بلندمدت حتماً سودهای مثبت مالی را برای آنان به ارمغان می‌آورد؛ هرچند رکودهای اقتصادی بزرگی در سده گذشته و هزاره جدید بورس‌های قدرتمند دنیا در آمریکای ثروتمند تا هنگ‌کنگ و سنگاپور سرمایه‌پذیر و کشورهای غول تجاری را با آسیب‌های بزرگی همراه کرده است.

ترمیم آن‌ها اما خیلی طولانی نبود و ظرف مدت حداکثر دو سال به دوران شکوفایی خود رسیدند.

تقلید غلط از یک کار درست 

ایران هم هرچند بورس خود را از دهه‌ها قبل بنیان گذاشت اما پتانسیل جمع‌آوری هدفمند نقدینگی مردم و مشارکت دادن سرمایه‌های خرد در بحث تولید و تجارت را در دهه قبل مورد توجه قرار داد و به ویژه در دولت دوم حسن روحانی که اقتصاد کشورمان تحت تأثیر تحریم‌های بین‌المللی و عدم امکان تبادل مالی آزاد با بانک‌های بین‌المللی و کشورهای مختلف بود، تبلیغات گسترده‌ای را برای مشارکت مردم در بازار بورس به راه انداخت.

سهامداری به جای دامداری و خانه‌داری

این ماشین تبلیغات به حدی پرکار بود که حتی تمام ساکنان یک روستا در جنوب غربی کشور از کشاورزی و دامداری به سهامداری در بورس روی آورده بودند و اجماع شهروندان در شهرهای توسعه یافته در تراز کشوری مانند تهران و اصفهان برای حضور دسته‌جمعی در بازار بورس مشاهده شد.

این علاقه حریصانه اما با پشتوانه فکریِ بهره‌برداری از بورس تا آنجا پیش رفت که افرادی با فروش خانه‌های مسکونی خود، در بورس سرمایه‌گذاری کردند تا ضمن آن که مسئولیت اجتماعی خود در قبال کنترل نقدینگی را ایفا کرده باشند، بتوانند با کسب سودهای معقول، فشار مالی ناشی از رشد بی‌رویه قیمت ارز در کشور را به نوعی جبران کنند؛ به ویژه در سال ۱۳۹۸ این اشتیاق و شوق کسب درآمد جانبی از بازار بورس شدت و حدت بیشتری گرفت و تحلیل درباره نمادهای بورسی به یکی از سوژه‌های اصلی بحث و گفت‌وگو در خانواده‌ها تبدیل شد.

هشدارها عملی شد!

اما مرداد ۱۳۹۹ آن اتفاق تلخ که کارشناسان اقتصادی و تحلیلگران بورسی نسبت به آن هشدار می‌دادند رخ داد و بورس تهران سقوط فاحش خود را آغاز کرد. دولتمردان وعده می‌دادند که این امر موقتی و گذراست و به زودی باز هم شاهد شکوفایی معاملات در بورس خواهیم بود، اما وعده آن‌ها محقق نشد و با تداوم این روند و ایجاد نارضایتی در بین خانواده‌ها، متضررهای بازار بورس اعلام می‌کردند: به دلیل تبلیغات گسترده از سوی نهادهای حکومتی و حاکمیتی و تریبون‌های رسمی علاقمند و مجاب به سرمایه‌گذاری در بورس شدند.

افتضاح بورسی کار را به جایی رساند تا رفوکنندگان سوء مدیریت و تدوین‌گران استراتژی، برای تطهیر کلیت سیستم مدیریتی کشور، برخی را در این امر ناکارآمد جلوه دهند و آنان را متهم به ناکارآمدی در بحث بورس می‌کردند.

تغییر رویه‌ها با تغییر دولت‌ها

در دولت گذشته برخی مجموعه‌های مربوط به قوه قضاییه که ریاست آن با سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فعلی بود، جلساتی برای پیگیری اوضاع مربوطه شکل دادند، نامه‌هایی برای مدیریت اوضاع انتشار دادند و گاهی نیز خبر تحت تعقیب قرار گرفتن مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار کشور منتشر می‌شد.

علاوه ‌بر آن صدا و سیما هم برنامه‌های متعددی در تحلیل اوضاع به هم ریخته بورس منتشر می‌کرد. جریان اصولگرا ناتوانی مدیران دولت را عاملی برای او اوضاع نابسامان می‌دانست و یک بار هم احسان خاندوزی که در آن ایام به عنوان داور مسابقه تلویزیونی «میدان» در تلویزیون مطرح بود و هنوز نمایندگی مجلس را نگرفته بود و وزیر اقتصاد نشده بود، سر و سامان دادن به بازار بورس را کار ساده‌ای می‌دانست که به گفته آن زمان او می‌توان با اعمال مدیریت دستوری و تزریق هدفمند منابع مالی در یک هفته آن را بهبود بخشید، اما روند نامطلوب ادامه پیدا کرد، دولت عوض شد و ابراهیم رئیسی در مقام رئیس جمهور اعلام کرد که به وعده‌های انتخاباتی خود از جمله سر و سامان دادن به بازار بورس کشور عمل خواهد کرد؛ این وعده را قطعاً باید سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد پیگیری کند که پیش از آن سر و سامان دادن به اوضاع بورس را امر ساده‌ای عنوان کرده بود.

خون‌بار مانند بازار بورس 

اما اوضاع هیچگاه بر وفق مراد دولت رئیسی نگشت و سهامداران همچنان حسرت مرداد ۱۳۹۹ را می‌خورند که در آن زمان دارایی خود را از این بازار پر ضرر خارج نکردند.

هفته گذشته نیز سیاه‌ترین روزهای سازمان بورس تجربه شد، سقوط وحشتناکی ایجاد شد که اگر در بورس‌های بین‌المللی دارای ساز و کار استاندارد اتفاق می‌افتاد قاعدتاً باید به تعطیلی بورس تهران می‌انجامید.

بسیاری که سرمایه‌های اندوخته خود در بورس را از محل فروش خانه‌های خود تامین کرده بودند با خانه‌های قرمز نمایش جایگاه سود و زیان نمادهای بورسی روبرو شدند. خانه‌های قرمزی که به معنای خانه‌خرابی خانواده‌های زیادی است. در این وضعیت اما دستگاه قضا ساکت مانده و به مانند دولت دوم روحانی با مسئله بورس برخورد قضایی و چکشی ندارد. شاید این رویه نتیجه یک‌دست‌سازی حاکمیت باشد که با آن مواجهیم اما هر چه هست باید بدانیم رنگ قرمز نمادهای بورسی که هر روز و هر هفته و هر ماه تکرار می‌شود، خوشایند جمع زیادی از مردم ایران نیست، هر چند جمع‌ بسیار محدودی از این نمد کلاهی برای خود بافته‌اند.

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها