مسعود دانشمند اقتصاددان در گفتگو با مستقل:
باید با اقتصاد جهانی خودمان را همگام کنیم و مسائلی مانند FATF را حل کنیم
دانشمند میگوید: باید با اقتصاد جهانی خودمان را همگام کنیم و مسائلی مانند FATF را حل کنیم تا صادرات و واردات صورت بگیرد، یعنی در زنجیره تولید ارزش افزوده جهان جایگاه خود را پیدا کنیم. ما باید با اقتصاد جهانی آشتی کنیم قهر ما با اقتصاد جهانی مانند تحریم و عدم قبول تعهدات به زیان ما تمام میشود.
سرویس اقتصاد
قرارهای اقتصادی دولت با مردم تقریبا تحقق نیافته و دولت رئیسی با جراحی اقتصادی آنچنان تورم و گرانی را افزایش داد که حتی یک سال قبل هم با امروز قابل مقایسه نیست. قرار بود دولت سیزدهم جهت کمک به طبقات محروم با ارائه کوپن و یارانه ۴۰۰ هزار تومانی وضعیت معیشتی را بهبود بخشد، اما طی روزهای اخیر در سکوت و با استفاده از فضای خاص ناآرامیها و اعتراضات، ضمن حذف کوپن هیچگونه پاسخی نیز دربارهی وعدههای خود نداد.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با مسعود دانشمند اقتصاددان و عضو سابق اتاق بازرگانی که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
قرار بود جراحی اقتصادی دولت و طرح حذف ارز ترجیحی، با پرداخت یارانه ۴۰۰ هزارتومانی و کوپن کالاهای اساسی ادامه یابد اما هفته پیش مطرح شد که این طرح منتفی است. بنظر شما دولت در اجرای کوپن ناتوان مانده یا قصد داشت جامعه را برای مدتی با این خبر قانع کند؟
چون دولت یک برنامه منسجم و درستی در دست ندارد این است که بصورت روزمره حرف میزند. یعنی یک جناح امروز میگویند کوپن خوب است، دولت کوپنی میشود. عدهای هم میگویند بد است. وقتی میخواهیم یارانهها را حذف کنیم و قیمتها را بر پایه دلار تک نرخی قرار دهیم طبیعی است که اقشاری در جامعه صدمه میبینند و برای حفظ قدرت خرید مردم نباید دستمزد را افزایش دهیم که تورم افزایش یابد بلکه باید کالاهای اساسی را با قیمت مناسب در اختیار مردم قرار دهیم. یعنی دولت مثلا مرغ را کیلویی ۳۰ تومان بخرد ۲۰ تومان بفروشد، اما اینجا زمینهای برای قاچاق شکل میگیرد و معلوم است که قاچاق میشود و به کشورهای همسایه میرود. چون ۶۵ سنت برای یک کیلو مرغ در کشورهای همسایه ارزان است. حالا دولت ناچار است کوپن بدهد، در پشت طرح کوپن دادن نیز باید برنامه باشد که مثلا ۲ سال کوپن میدهیم بعد قدم به قدم جلو میرویم تا کوپن هم حذف شود و مردم با قیمت عادی خرید کنند. وقتی برنامهای وجود نداشته باشد ناچارند هر روز دنبال یک ایده متضاد بروند وقتی هم ایدههایشان اجرا میشود توان ادامه ندارند.
با وجود ادامهدار شدن تحریمها، شکست ایدههای اقتصادی و تورم بیسابقه، بنظر شما تنها راه مقابل رئیسی چاپ پول برای ادامه کار دولت است؟
معلوم است؛ مگر شک دارید که پول چاپ میکنند؟ اگر درآمدهای بودجه محقق نشود دولت ناچار است پول چاپ کند و این یعنی یعنی افزایش نقدینگی و تورم! چارهای نیز غیر از این ندارد. جلوی چاپ پول را با کاهش نقدینگی میتوان گرفت وقتی تولید وجود داشته باشد و چرخش مالی درست انجام شود یعنی پولی که در سیستم میچرخد بدست دولت برنمیگردد. باید تولید وجود داشته باشد تا از حاصل تولید امورات خود را بگذارند، وقتی تولید وجود ندارد پول به خزانه برنمیگردد و از مالیات بر تولید دولت میتواند هزینههای خود را پوشش دهد. وقتی اینها وجود نداشته باشد دولت ناچار است برای عدم تحقق برنامههای خود در بودجه پول چاپ کند. شیوه آن هم استقراض نیست پیشفروش منابع است بانک مرکزی هم ریال ندارد بدهد نتیجتا پول چاپ میکند. ما ماهیانه افزایش نقدینگی نزدیکی نسبت به ۳۵ درصد داریم که از این ماجرا حادث میشود. من و شما هم جای رئیسی باشیم ناچار به چاپ پول هستیم بالاخره سر ماه دولت باید حقوق دهد دولت که نمیتواند حقوق پرسنل را ندهد.
با ادامهدار شدن تحریمها و اضافه شدن بخش جدیدی از تحریم؛ اقتصاد ایران دچار چه وضعیتی خواهد شد؟ آیا با وضعیت و پدیده جدیدی در اقتصاد مواجه میشویم؟ با این وجود چه باید کرد؟
ما مرتب مشکلمان با تحریم بیشتر میشود، یعنی ما نمیتوانیم مواد اولیه برای تولید تهیه کنیم و تولیدات را بفروشیم این دو عامل یعنی تحریم! یعنی خوابیدن کارخانه و بیکاری! یعنی مشکلات دولت. از آن طرف هم دولت ناچار به چاپ اسکناس است و افزایش نقدینگی و تورم و بیکاری نرخ فلاکت را افزایش میدهد.
باید با اقتصاد جهانی خودمان را همگام کنیم و مسائلی مانند FATF را حل کنیم تا صادرات و واردات صورت بگیرد، یعنی در زنجیره تولید ارزش افزوده جهان جایگاه خود را پیدا کنیم. ما متاسفانه جایگاهی در زنجیره تولید ارزش افزوده جهانی نداریم یعنی اقتصاد ما چرخش ندارد! ما باید با اقتصاد جهانی آشتی کنیم قهر ما با اقتصاد جهانی مانند تحریم و عدم قبول تعهدات به زیان ما تمام میشود.
برخی معتقدند اقتصاد ایران به دلیل فساد گسترده و ساختارهای معیوب هر چقدر هم که پولهای بلوکه آزاد شود باز هم تاثیری بر زندگی مردم نخواهد داشت؛ این گزاره تا چه حد درست است؟
مهم این است که پول را کجا خرج کنیم. اگر پول را به بنده بدهند که به کانادا بروم ویلاسازی بکنم فایده ندارد! مهم این است که پول کجا هزینه شود ما باید ۲۰۰ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز سرمایهگذاری کنیم تا به روز شویم. دیگر صنایع ما نیز همین مقدار پول میخواهند تا تولید کنند و شغل ایجاد شود چون زیرساخت وجود دارد با تغییراتی جزئی حل میشود. در هر حال باید ساختار درست شود مثلا وام بدهیم به صنعت نفت و گاز که توسعه و رونق پیدا کنند و در طول یک مدت مشخص آن را به دولت پس دهند. مثلا فکر کن هزار میلیارد تومان پول وارد شود آن را به صندوق توسعه بدهیم تا به واحدهای تولیدی بدهد که ارز بدهد و ارز پس بگیرد. یعنی پول بدست کسی داده شود که ارز بگیرد و پس بدهد اما صندوق توسعه الان ارز میدهد و ریال پس میگیرد، معلوم است که صندوق توسعه دچار مشکل میشود و بطور کلی قوه اقتصاد کشور از بین میرود. هر میزان پول که در کشور بیاید باید در یک ساز و کار منطقی به تولید تبدیل شود وگرنه هر میزان پول در ساختار فاسد از بین میرود. ساختارها و تفکرها در اقتصاد باید اصلاح شود و همه انضباط مالی داشته باشند تا یک برنامه جامع برای اقتصاد داشته باشیم و اقتصاد احیا شود. با وضعیت فعلی ده هزار میلیارد پول هم به ما بدهند در اقتصاد بیمار ما تاثیری نخواهد داشت.
ارسال نظر