توصیههای نادر ضرابیان و عباس محمدی در گفتگو با مستقل:
فعالین محیط زیست: غذارسانی به حیوانات رهاشده، جمعیت آنها را زیاد میکند
فعالین محیط زیست میگویند: عدهای از سر ندانمکاری و یا سازمان یافته به سگها غذارسانی میکنند. این کار باعث شده سگ در کوهستان زیاد شود و وقتی غذا به آنها نرسد به حیات وحش آزار میرسانند. در بهترین حالت باید سگها را از یک منطقه جمعآوری و عقیم کنند که هزینه بسیار کمتری نسبت به واکسینه کردن انسان دارد و اتفاقا شهرداریها باید غذارسانی بهداشتی کنند.
فعالین محیط زیست: غذارسانی به حیوانات رهاشده، جمعیت آنها را زیاد میکند
سرویس اجتماعی
در خبرها آمده که دو کودک در فاصله فقط ۴ روز در شهر صنعتی دامشهر قم توسط سگهای بلاصاحب به فجیحترین شکلی دریده شدند. این سگها در جایی به کودککُشی رو آوردهاند که غذا به وفور در دسترشان است.
در پی این اتفاق و حوادث مشابه در سالهای پیش، چندین مسئله ایجاد شده که در مجال کوتاه این گزارش تنها به طرح چند سوال و ارائه نظرات فعالان محیط زیست بسنده میکنیم.
آیا راه حل معضل وفور سگهای تربیت نشده و بلاصاحب در خیابانها و جادهها و کوهستانها، کشتار آنان است یا عقیمسازی؟ آیا غذا دادن به سگها بر افزایش جمعیت آنان اثر دارد؟ اساسا کشورهای دیگر چه الگویی برای تنظیم جمعیت حیوانات اهلی بلاصاحب دارند و کدام راهها کمهزینه انجام میشود؟
یک کارشناس محیطزیست معتقد است؛ غذا دادن به حیوانات شهری از جمله سگ و گربه و حتی پرندگان روند طبیعی زندگی آنها را بهم میریزد و علاوه بر به خطر انداختن زندگی خود آنها، برای طبیعت نیز مشکل ایجاد میکند.
این کارشناس درباره تغییر اکوسیستم زندگی سگ و گربههای شهری نیز اظهار کرد: این که ما بگوییم شهرها جای مناسبی برای سگها و گربه نیست به این دلیل که خودشان دنبال غذا نمیروند، کاملا اشتباه است. نمیتوانیم بگوییم چون ما به سگها و گربهها غذا میدهیم، خودشان به دنبال غذا نمیروند. مسئله اصلاً غذارسانی نیست. در شهر سگها و گربههای بیسرپرست وجود دارند. سگها و گربهها حیوانات خانگی هستند و از سالها پیش توسط انسانها اهلی شدند، دستکاری ژنتیک صورت گرفته است و این حیوانات در قبال زندگی در طبیعت ناتوان شدهاند. این دستکاری ژنتیک سالها طول کشیده است تا انسان بتواند سگ و گربه را به عنوان همراه خود داشته باشد؛ از این رو سگ و گربه از بهترین حیوانهای خانگی در کل دنیا هستند.
وی ادامه داد: به هر حال سگ و گربه میتوانند همراه انسان باشند، با شرایطی که انسان سازگار است، سازگار هستند و میتوانند در همان فضا و هوایی که انسان زندگی میکند، زندگی کنند؛ اما به مرور به دلیل زاد و ولد، تعداد سگها و گربهها در شهرها زیاد شدند و اکنون در کل دنیا سگها و گربههای بیسرپرست وجود دارند.
ما با غذارسانی به حیوانات آواره شهرها، کمک میکنیم که تعدادشان زیاد شود، کمک میکنیم که با جمع شدنشان، بیماریها را انتقال بدهند. سگها و گربهها هرگز در شهر زندگی خوشبختی ندارند چرا که باید از زبالهها تغذیه کنند و ما با غذا دادن تعداد حیوانات بیچاره و آواره در شهرها را زیاد میکنیم بنابراین افزایش جمعیت این حیوانات یکی از معضلات اصلی و بزرگ است. در مورد سگها مشکل جدی دیگری هم وجود دارد که با گرگها جفتگیری میکنند و طولهای که از اینها متولد میشود خودش یک معضل بزرگ است.
حتما دیده یا شنیدهایم که گرگ به روستا زده است و بچهای را مصدوم کرده است، بر اساس تحقیقاتی که در کشور و کل دنیا انجام شده است، بسیاری از این موارد همین سگ/گرگها هستند، چون اینها از انسان نمیترسند و خلق و خوی وحشیگری هم دارند./از گزارش اقتصاد آنلاین
در کنار معضلات پیچیده و چندلایهای که دخالت انسان در طبیعت ایجاد کرده، لازم است مردم بدانند غذادهی منظم برای حیواناتِ محیط طبیعی، شرایط زادو ولد و افزایش جمعیت را ایجاد میکند.
یعنی نمیتوان بدون انجام عملیات عقیمسازی، اقدام به غذارسانی در طبیعت کرد زیرا هرچه غذا بیشتر باشد جمعیت حیوانات بیشتر خواهد شد.
اصولا عملیات غذارسانی میتواند از سویی افزایش جمعیت گلههای موجود در طبیعت و همچنین ناتوانی آنان در یافتن غذا را بدنبال داشته باشد. ضمنا پس از مدتی غذارسانی، ناگهان رها کردن این کار موجب تقویت خوی وحشیگری و حملات این حیوانات به رهگذران، یا حیوانات کوچکتر و ناتوانتر میشود.
برای یافتن پاسخ سوالات خود سراغ یکی از فعالان سرشناس محیط زیست رفتیم که در کنار اقدامات مدنی حمایت از محیط زیست، کوهنورد قدیمی و آشنا با محیطهای طبیعی اطراف شهرها نیز هست.
عباس محمدی فعال محیط زیست از موافقین جمعآوری سگهای خیابانی است. او معتقد است که برخورد شهروندان مسئولیت ناپذیر در حوزه نگهداری حیوانات باعث بروز مشکلاتی در این زمینه شده است.
عباس محمدی در آغاز درباره وضعیت حیوانات بدون صاحب در خیابانها و خطرات آن در محیط زیست به روزنامه مستقل گفت:
یک موضوعی که ما الان با آن مواجه هستیم به عنوان طرح موضوع این است که سگ و گربه بخصوص سگ که در محیطهای کوهستان نیز با آن مواجه هستیم بسیار افزایش یافته است.
قضیه از این قرار است که دوست داشتن حیوانات که با محیط زیست هم مرتبط است در ایران به بیراهه رفته است. من به شوخی به دوستان گفتم که ما این همه حرف محیط زیست زدیم نتیجه این شد که یک عده دوستدار سگ و گربه در خیلی از موارد خود را دوستدار محیط زیست معرفی کردند.
یعنی طرح موجود برعکس انجام شده است چون سگ و گربه دستآموز هستند. یعنی حیواناتی هستند که انسان آنها را پرورش داده و مطلقا در طبیعت حضور ندارند و جزء مجموعه حیات وحش هیچ کشوری نیستند. البته یک تعداد سگ وحشی در آفریقا هست اما در هیچ جای دنیا بخصوص در ایران سگ و گربه در طبیعت نداریم.
بنابراین دوست داشتن این حیوانات به عنوان دوست داشتن محیط زیست اساسا غلط است. سگ باید نزد صاحبش بصورت کنترل شده باشد.
یک مشکل جدیدی که ما پیدا کردهایم این است که افراد مسئولیت نشناس حیوان خانگی خود را رها کردهاند. البته دلایل مختلف دارد مثلا زمان کرونا اوایل میگفتند سگ و گربه هم میتواند کرونا را منتقل کند و من میدیدیم که عدهای سگهایشان را در سرخه حصار رها کردند یا سگهای خانگی توله بدنیا آوردند و صاحبانشان بعد از مدتی آنها را در دشتها رها کردند.
بطور کلی آنچه به عنوان سگ رها شده میبینیم حاصل مسئولیتنشناسی ما آدمهاست. یعنی این یکی از آسیبهایی است که انسان وارد میکند وگرنه حیوان که از خود ارادهای ندارد.
موضوع دومی که به افزایش سگها کمک کرد این بود که عدهای با نگهداری سگ مخالفت غیراصولی کردند. یعنی مسئولین شهرداریها یا نهادهای مختلف روی بحثهای فرهنگی وارد شدند که خودش پر مناقشه است، از جمله بحث نجاست سگ که خیلی از علما و مراجع شیعه نیز بر این باورند نجس نیست. نتیجه این بحثها این شد که واکنش متقابلی را به وجود آورد.
بعضی از کسانیکه الان سگ نگه میدارند لجبازی با نهادهای رسمی نیز دارند. مثلا در بعضی موارد ما یک ایرادی را مطرح میکنیم طرف میگوید مملکت را بردند شما راجع به جنگل و درخت صحبت میکنی؟یعنی مرزها مخدوش شده است!
وقتی نهادهای انتظامی مطرح میکنند که سگگردانی نکنید و سگ مردم را با قلاده گرفتهاند، بازخوردش این است که مردم با لجبازی سگهایشان را بدون قلاده در شهر میچرخانند. یعنی ایراد دو طرف است اول از سمت دستگاههای مسئول که برخورد بد با دارندگان حیوانات خانگی کردند و سپس مردم که بحث حیوان دوستی را با محیط زیست اشتباه گرفتهاند.
وی در ادامه درباره آمار سگهای ولگرد و راهکار حل این مسئله افزود:
سگ در همه محیطهای عمومی ما به تعداد بسیار زیادی دیده میشود البته من آمار ندارم اما شنیدهام نزدیک سه میلیون سگ سرگردان در ایران داریم.
سگ هم در سال دو تا سه بار زایمان میکند و تا بیست توله میتواند بدنیا بیاورد و از نظر ژنتیکی میتواند یک موجود مهاجم باشد، یعنی جای حیوانات دیگر را بگیرد. بنابراین وقتی دستگاههای دولتی از جمع آوری سگ عقب نشینی کردهاند نتیجه این شده که در چند سال اخیر به شدت تعداد سگها زیاد شده است. در مسیرهای کوهنوردی تا سر قلهها از جمله در تهران، در لواسان تعداد سگها بسیار زیاد است و عدهای نیز از سر ندانمکاری و یا سازمان یافته به سگها غذارسانی میکنند. این کار باعث شده سگ در کوهستان زیاد شود و وقتی غذا به آنها نرسد به حیات وحش آزار میرسانند و حتی خیلی به پرندهها نیز آسیب میزنند.
من فیلم دارم که سگ دنبال بره میش رفته و آنها را شکار میکنند.
یک رقابت بین حیات وحش و سگها به وجود آمده است و همه جا با این مشکل مواجهیم که بهداشت عمومی را نیز به خطر انداختهاند.
محمدی در پایان درباره نقش نهادهای دولتی در این زمینه گفت:
در موضوع اتفاقات اخیر با انعکاس قوی و مطالبهگری باید کاری صورت بگیرد زیرا مسئولین شهرداری و محیط زیست در لاک دفاعی رفتهاند و از سگ پرورها میترسند. رسانهها باید کاری کنند که آنها وظیفه خود را انجام دهند و سگها را جمع کنند. دستور العمل آن نیز وجود دارد و خیلی هم انسانی است و برخی فقط شلوغ میکنند.
عدهای دوست دارند سگ ببینند و حتی برایشان مقدس است اما حاضر نیستند هزینه آن را بپردازند یعنی نگهداری آن را برعهده نمیگیرند چون سخت است.
طرف سگ را دوست دارد اما هزینه آن را جامعه میپردازد.
نادر ضرابیان نیز از فعالین محیط زیست است که یکی از مخالفین جمعآوری و کشتار سگهاست. او معتقد است که با واکسینه کردن سگها بخش قابل توجهی از این مشکل حل خواهد شد. در ادامه با او گفتگویی داشتهایم:
ضرابیان در آغاز درباره وضعیت سگهای ولگرد در کشور به مستقل گفت:
از لفظ ولگرد استفاده نکنید چون توهین به یک حیوان است چرا به شیر و ببر ولگرد نمیگویند؟ مگر آنها سر کار و دانشگاه میروند که ولگرد نیستند؟ همه برای زندگی ناچار به حرکت هستند، بنابراین وقتی ما میگوییم ولگرد یعنی هدف اصلی این است که یک حس بدی را در ذهن مخاطب به وجود بیاوریم. ما اگر به یک انسان هم بگوییم ولگرد ناخودگاه ذهن ما نسبت به او خراب میشود. بنابراین اگر میخواهیم درست پیش برویم لفظ ولگرد را برای همیشه کنار بگذارید.
کارشناسان و دامپزشکان بسیاری در این باره اظهار نظر کردهاند مثلا در کرمان مشکل سگها را نداریم چون در آن جا هم آمار دقیق است هم سامان داده شدهاند. اگر منطقی بخواهیم جلو برویم آن وقت میتوانیم متفاوت عمل کنیم.
وی در ادامه درباره تجربه کشورهای پیشرفته در مقابل مشکل سگها افزود:
کشورهای دیگر پیرو نظرات روز هستند و به این نتیجه رسیدهاند که کشتار مطلقا جواب نمیدهد ما سالهاست که داریم سگها را میکشیم چرا جمعیت هنوز هست؟ به دلیل اینکه اولا نمیشود همه را جمع کرد، چون سگهای چالاکتر فرار میکنند و زمانیکه قلمرو خالی شود و برگردند به تعداد اولیه میرسند. مثلا اگر از ده سگ دو سگ زنده بمانند آن دو سگ دوباره جمعیت را به قبل میرسانند و تعداد آنها مشخص است.
ضرابیان در پایان نسبت به راهکار حل مشکلات سگها در ایران گفت:
در ایران باز هم بر اساس همان تجربیات و برای حل مشکل هاری که هزینه بسیار بالایی نیز دارد، طبق تجربه جهانی اگر ۷۰ درصد سگها را واکسینه کنیم هاری از بین خواهد رفت، ما در ایران نهایت دو میلیون سگ داریم. به نکته دیگری نیز توجه کنید که این سگها برای چند هزارسال در کنار انسان بودهاند و از آنها استفاده ابزاری شده است حالا که شرایط زندگی ما تغییر کرده این اخلاقی است که ما همه آنها را بکشیم؟
این بنظر من با اعتقاد به عدالت زیستی خطاست.
در بهترین حالت باید سگها را از یک منطقه جمعآوری و عقیم کنند که هزینه بسیار کمتری نسبت به واکسینه کردن انسان دارد و اتفاقا شهرداریها باید غذارسانی بهداشتی کنند و اگر در ایران سیستم به این نتیجه برسد به سرعت جمعیت سگها کاهش مییابد و مشکل هاری نیز حل خواهد شد و سگها نیز آرام خواهند شد.
اما متاسفانه مافیا در این بین وجود دارد و درآمد بالایی برای کسانی وجود دارد که سگها را میکشند آنها دلشان میخواهد باز هم سگها را بکشند برای اینکه مداوم بتوانند پول بدست بیاورند.
ارسال نظر