قتل زن صیغه ای بعد از افشای رابطه پنهانی

مرد میانسال که متهم است همسر صیغه ای اش را کشته و جسد مثله او را سر به نیست کرده درحالی محاکمه شد که با گذشت بیش از سه سال از این ماجرا هنوز اثری از بقایای جسد کشف نشده است.

قتل زن صیغه ای بعد از افشای رابطه پنهانی

متهم در جلسه دادگاه ادعای عجیبی را مطرح کرد و مدعی شد تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کرده و احتمالا  همسرش زنده است.

رسیدگی به این پرونده از شانزدهم بهمن ماه سال ۹۷ با شکایت زن جوانی که به پلیس آگاهی رفته بود آغاز شد.

وی  که هراسان بود، گفت :خواهر کوچکم فرناز در خانه ای در خیابان هاشمی تهران به تنهایی زندگی می کند.  چند روزی است از او هیچ خبری ندارم و تلفن موبایلش نیز خاموش است. حالا می ترسم بلایی سرش آمده باشد.

با این شکایت ماموران پلیس به بررسی پرداختند و تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد.

در بررسی های اولیه روشن شدن تلفن همراه قربانی دوم بهمن ماه در منطقه رودهن آنتن‌دهی داشته و همزمان با او،  گوشی موبایل پسر عمویش داوود نیز در همان منطقه نقطه زنی شد.

به این ترتیب داوود ۴۲ساله که متاهل و صاحب فرزند بود به عنوان متهم بازداشت شد.

افشای رابطه پنهانی

داوود سعی داشت خودش را بی اطلاع از مرگ دختر عمویش نشان دهد اما در در بازجویی های بعدی اعتراف کرد از ۱۰ سال قبل فرناز را به عنوان زن دوم صیغه کرده و با او زندگی پنهانی داشت.

این مرد در بازجویی‌های بعدی به اختلاف با فرناز و قتل وی اعتراف کرد.

وی در تشریح جزئیات قتل گفت: آن روز به همراه فرناز برای تفریح به رودهن رفته بودیم اما آنجا با هم درگیر شدیم و من در اوج عصبانیت او را کشتم. سپس جسد او را مثله کردم و در چند سطح زباله انداختم.

با اعترافات این مرد تلاش برای یافتن ردی از جسد آغاز شد. اما پلیس به نتیجه ای نرسید.

تلاش بی نتیجه برای یافتن اثری از جسد

در حالی که بیش از سه سال از این ماجرا گذاشته بود پلیس نتوانست بقایای جسد را کشف کند.

به این ترتیب داوود در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد اما این بار ادعای جدیدی را مطرح کرد.

انکار در دادگاه

در ابتدای جلسه، وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: پدر و مادر فرناز در دادگاه حاضر نشدند، اما تقاضای قصاص دارند؛ پیدا شدن قطرات خون در ماشین داوود نشان می دهد او  قاتل است و من برایش تقاضای قصاص دارم.

 سپس متهم که حالا ۴۶ سال دارد رو به روی قضات ایستاد و اتهامات قتل،  جنایت بر میت و اخفای  جسد را انکار کرد.

وی گفت: من نظامی بودم و زن و بچه داشتم. اما به پیشنهاد فرناز او را صیغه کردم. ما ۱۰ سال با هم زندگی پنهانی داشتیم و من به خانه مجردی او رفت و  آمد می کردم. من به او علاقمند بودم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم.

من تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل  اعتراف کردم. اما حالا حقیقت را می گویم. من عاشق دختر عمویم بودم و هرگز با او درگیر نشده ام. من فقط برای اینکه از شکنجه در پلیس آگاهی رهایی یابم به قتل اعتراف کردم. حالا مطمئن هستم فرناز زنده است و زندگی مخفیانه در پیش گرفته است.

وی درباره جزئیات زندگی اش گفت: من به عنوان شغل دوم با ماشین کار می کردم. من تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بودم.

اما از وقتی فرناز را صیغه کردم او مرا تشویق کرد تا درسم را ادامه دهد. من در این مدت درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم.

او هم  مشغول گرفتن پایان نامه فوق لیسانسش بود. او می گفت مسکن مهری را که در بومهن دارم بفروشم تا باهم دفتر وکالت بزنیم و آنجا کار کنیم. او همیشه مشوق من بود اما یکباره ناپدید شد.

متهم ادامه داد: باور کنید ما رابطه خوبی با هم داشتیم. مدام با هم به سفر می رفتیم و مکمل یکدیگر بودیم. من همه خریدهای خانه را برایش انجام می دادم. باور کنید من بیمار هستم و در اداره آگاهی دیگر تحمل شکنجه ها را نداشتم. به همین خاطر برای اینکه از شرایط سخت خلاص شوم به قتل اعتراف کردم.

قاضی گفت: چرا طی سه سال و نیمی که در زندان بودی نامه‌ای به دادگاه نوشتی و تقاضای تعیین تکلیف نکردی؟

متهم پاسخ داد: من بیش از ۲۰ نامه نوشتم اما آنها هرگز به دادگاه فرستاده نشد. نامه های زندان به سطل زباله منتقل می شد.

قاضی: دوم بهمن ماه گوشی موبایل شما و قربانی هر دو در منطقه بومهن آنتن‌دهی داشته. تو مدعی هستی فرناز را به خانه اش برگرداندی. اما بعد از آن گوشی موبایل او در خانه اش آنتن  نداشته است. در این باره چه توضیحی داری؟

 متهم: من با اسنپ کار می کنم و ممکن است گوشی موبایلم در نقاط مختلف شهر آنتن‌دهی داشته باشد. آن روز  فرناز را به خانه رساندم. اما ممکن است از همان روز گوشی موبایلش را گم کرده باشد. به همین خاطر گوشی او آنتن نداشته است.

قاضی: تو مدعی هستی  هر روز به فرناز سر می زدی. چرا از دوم بهمن ماه تا تاریخ ۱۶ بهمن که خواهر وی ناپدید شدنش را به پلیس اعلام کرده بود، سراغ او نرفته بودی؟

متهم گفت: فرناز زن دومم بود و من نمی توانستم هر روز به او سر بزنم. روزهای آخر، او دنبال پایان نامه فوق لیسانسش بود و به همین خاطر از من خواسته بود زیاد با او تماس نگیرم و سراغش نروم تا پایان نامه اش را تمام کند.

من مطمئن هستم او زنده است و من بی دلیل بازداشت شده ام.

با پایان دفاعیات متهم، رسیدگی به پرونده برای شنیدن اظهارات متهم افغان به جلسه بعد موکول شد./ رکنا

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها