مرد فوت شده بازداشت شد!
مجرم سابقهداری که برای فرار از دست پلیس و طلبکارانش با کمک خانوادهاش در شهرستان برای خودش مجلس ترحیم برگزار کرده بود، در تهران بازداشت شد.
چند روز قبل مردی در تهران به اداره پلیس رفت و راز مرگ دروغین متهمی سابقهدار را برملا کرد.
وی گفت: چند روز قبل برای انجام کاری از شهرمان به تهران آمدم و در یکی از خیابانها چشمم به یکی از همشهریانم به نام بهمن افتاد که دو سال قبل خانوادهاش برای او مجلس ختم گرفته و اعلام کرده بودند در دریا غرق شده و جسدش هم پیدا نشده است. بهمن از متهمان سابقهدار و تحت تعقیب پلیس بود و علاوه بر آن به افراد زیادی هم بدهکار بود که خانوادهاش ناگهان اعلام کردند فوت کرده است. من خودم چند سال قبل به او مقدار زیادی پول دادم که قرار بود چند ماه بعد پولم را پس دهد، اما به اتهام سرقت به زندان افتاد و بعد هم که گفتند فوت کرده و خانوادهاش هم پولی به من ندادند، البته او متوجه من نشد که او را تا مخفیگاهش تعقیب کردم و در این چند روز هم از دور او را تحت نظر داشتم تا اینکه مطمئن شدم او بهمن است و خانوادهاش برای اینکه بدهیاش را پرداخت نکنند و پرونده سرقت و قاچاق فروشیاش بسته شود، به دروغ اعلام کرده بودند فوت کرده است.
با شکایت مرد میانسال، مأموران پلیس به دستور قاضی دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را درباره این ادعا آغاز کردند که دریافتند بهمن از متهمان سابقهدار و تحت تعقیب پلیس بوده، اما با اعلام مرگش پروندهاش بسته شده است، بدین ترتیب او را دستگیر کردند.
راهزنی
متهم در بازجوییها به جرائمش اعتراف کرد و گفت: در شهرمان بیکار بودم که در رفت و آمد با افراد ناباب معتاد شدم و از آن روز به بعد وارد باند خلافکاران شدم. من همراه تعدادی از دوستانم در پوشش مأمور پلیس با سلاح گرم راهزنی و گاهی هم از همشهریانم زورگیری میکردم. ما در جادههای اطراف شهرمان در پوشش مأمور پلیس راه خودروهایی که بار داشتند سد و بعد با تهدید اسلحه اموالشان را سرقت میکردیم تا اینکه مأموران پلیس ما را شناسایی و مدتی بعد هم دستگیر کردند. من در دادگاه به زندان و رد مال محکوم شدم. چند سالی در زندان بودم که با گذاشتن وثیقه مرخصی گرفتم و از زندان بیرون آمدم که رد مال کنم و از شاکیان رضایت بگیرم. من کاری نداشتم و پول زیادی هم برای رد مال باید پرداخت میکردم. یکی از دوستانم پیشنهاد داد مواد مخدر بفروشم، بنابراین وارد باند قاچاقفروشان شدم. من از دوستم مواد میگرفتم و بین خردهفروشان تقسیم میکردم و در مدت کوتاهی هم پول خوبی به جیب زدم، اما مأموران مرا شناسایی کردند و یک روز به پاتوقم آمدند که در تعقیب و گریز از دست آنها فرار کردم.
ماجرای مرگ ساختگی
پس از فرار خیلی ترسیده بودم و احتمال میدادم به زودی دستگیر و در دادگاه این بار به اعدام محکوم میشوم. همه زندگیام ترس و لرز شده بود که با مشورت خانوادهام نقشه مرگ ساختگی را طراحی و اجرا کردم. قرار شد همراه یکی از بستگانم برای تفریح به شمال بروم و موضوع سفرم را به همه بگویم و بعد فامیل ما تنها به شهرمان برگردد و ادعا کند من در دریا غرق شدهام. نقشه را اجرا کردیم و راهی شمال شدم و از آنجا برای همه دوستان و بستگان و آشنایان عکس فرستادم و بعد از چند روز فامیل ما تنها برگشت و اعلام کرد من در دریا غرق شدهام و جسدم پیدا نشده است. من به تهران برگشتم و خانوادهام با چاپ اعلامیه و نصب بنر برایم مراسم ختم باشکوهی گرفته بودند و به همه اعلام کردند من فوت کردهام. از آن روز به بعد زندگی مخفیانهای در تهران شروع کردم و دیگر خبری از طلبکار و مأمور پلیس نبود تا اینکه چند روز قبل یکی از طلبکارانم به صورت اتفاقی مرا در تهران دید و راز مرگ دروغینم را پس از ۵/۲ سال برملا کرد.
متهم در ادامه به دستور قاضی برای تحقیقات بیشتر به محل سکونت قبلیاش منتقل شد و در اختیار مقام قضایی آن شهر قرار گرفت.
ارسال نظر