قتل مستانه در رابطه پنهانی/ عشق ممنوع

مرد جوان که به دنبال رابطه پنهانی و عشق ممنوع به یک زن متاهل وی را کشته بود با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.

قتل مستانه در رابطه پنهانی/ عشق ممنوع

رسیدگی به این پرونده از فروردین ماه امسال به دنبال ناپدید شدن زن جوانی به نام فرشته آغاز شد .همسر او که به  پلیس آگاهی رفته بود گفت: همسرم دیروز صبح از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.گوشی موبایل  او خاموش است و  می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد.

به گزارش رکنا،  با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد .تا اینکه چند روز بعد ماموران پلیس جسد پتو پیچ فرشته را در کانال آبی در حاشیه قزوین پیدا کردند. آثار کبودی روی بدن این زن نشان می داد او در محل دیگری کشته و احتمالا جسدش  داخل کانال آب رها شده است .

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای افشای راز جنایت به تکاپو افتاد.

 یک ماه از قتل مرموز زن جوان گذشته بود که مأموران پلیس با ردیابی تماس های  تلفنی فرشته به رابطه پنهانی او با یک مرد جوان به نام مرتضی پی بردند و وی را بازداشت کردند.

این مرد که مامور خرید یک رستوران بود سعی داشت با دروغگویی هایش پلیس را گمراه کند اما سرانجام به  رابطه پنهانی با زن جوان و قتل وی اعتراف کرد .

با اعتراف های این مرد وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .

در ابتدای جلسه  همسرش قربانی که ولی قهری دختر خردسالش است از طرف فرزندش و مادر فرشته درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: مادر فرشته بیمار است و به همین خاطر در دادگاه حاضر نشده است.اما برای قاتل قصاص میخواهد.

وی ادامه داد: گفت من قیم دخترخردسالم هستن و از طرف دخترم برای قاتل مادرش قصاص می خواهم .متهم باید توضیح دهد با چه انگیزه‌ای همسرم را کشته است .من از صبح تا شب در چند شیفت کار میکردم تا همسر و دخترم در رفاه باشند‌.همسرم هرگز به من بی مهری نکرده بود و من نمیتوانم ادعای متهم مبنی بر خیانت همسرم را باور کنم.

سپس نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و به اتهام قتل زن جوان،  صدمات عمدی غیر منتهی به قتل، شرب خمر و سرقت گوشی موبایل  قربانی درخواست اشد مجازات را مطرح کرد .

وقتی مرتضی  که سابقه مصرف شیشه در پرونده اش دارد در جایگاه ویژه ایستاد گفت :من چند سال قبل از همسرم جدا شدم و سرپرستی دو فرزندم را به همسرم سپردم .بهمن سال ۹۹ بود که به  میدان خراسان رفته بودم تا برای رستوران محل کارم خرید کنم .چون موتورم خراب شده بود پیاده در حال گشت و گذار بودم.

من مقابل یک فروشگاه ایستاده بودم که  و فرشته را برای اولین بار دیدم. او به من لبخند زد .به او گفتم به چه چیزی می خندد که به من ابراز علاقه کرد و از من خواست تا با هم آب میوه بخوریم.

 وی  ادامه داد: زن جوان به من گفت سال‌ها قبل از شوهرش جدا شده و به تنهایی  زندگی می‌کند.این شروع رابطه دوستانه ما با هم بود. ما  قبل از عید دوبار یکدیگر را  ملاقات کردیم .او می‌گفت چون بیماری قند دارد تریاک مصرف میکند .

بعد از ۱۳ بدر بود که او را به خانه مان دعوت کردم. آنجا با هم مشروب خوردیم و مواد مخدر مصرف کردیم. اما یکباره حال فرشته بد شد .او رازی  را برایم برملا کرد که از شنیدن آن وکه شدم. او به من گفت شوهر و یک دختر دارد .

من به او گفتم  به خاطر خیانت از همسرم  جدا شده ام و او نباید به همسرش خیانت کند.من قبلا به او گفته بودم  هرگز با زن متاهل رابطه برقرار نمی‌کنم. ما در حال بحث بودیم که یکباره حال فرشته بد شد. او بیهوش بود که  من پتویی را با طناب دورش پیچیدم و احتمالا وقتی پتو  را دور جسد می پیچیدم  طناب دور گردنش افتاده و دچار خفگی شده است.

 قاضی گفت :پزشکی قانونی تایید کرده  این زن با پیچیده شدن طناب به دور گردنش خفه شده است. پس بهتر است حقیقت را بگویید .که مرتضی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: بله فرشته بی حال شده بود که طناب را به دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم .سپس جسد پتو پیچ را با ماشین به قزوین بردم و در کانال آب رها کردم.

قاضی گفت: آثار کبودی های متعدد روی بدن زن جوان به چه علت ایجاد شده است؟که متهم پاسخ داد: فرشته  می‌گفت به  بیماری قند و واریس مبتلاست .کبودی های  روی بدن او به همین دلیل بوده است و یا ممکن است هنگام حمل جسد غیرعمدی بدنش  کبود شده باشد.

این متهم درباره اتهام سرقت گوشی قربانی گفت: من وقتی به خانه بازگشتم متوجه شدم گوشی فرشته در خانه  جا مانده است. به همین خاطر آن را به میدان شوش بردم و به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان به یک مالخر فروختم.

وی به عنوات آخرین دفاع گفت: باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم .وقتی فهمیدم به من دروغ گفته و شوهر و فرزند دارد کنترل اعصاب را از دست دادم.او نباید به من دروغ میگفت.

در این میان دختر قربانی  در حالی که اشک می‌ریخت برخاست و گفت: حتی اگر مادرم خیانت کرده بود باید او را از خانه ات بیرون می کردی. نه اینکه   این چنین فجیع او را  بکشی .من همیشه عادت داشتم کنار مادرم بخوابم. اما حالا سنگ قبر او را در آغوش می گیرم تا به آرامش برسم.

این دختر اوامه داد: مادرم  اهل مصرف مواد مخدر و مشروب نبود و من هرگز آثار کبودی ناشی از واریس  را روی بدنش ندیده بودم .

با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها