پدری که مثل آب خوردن فرزند می‌کشد

پدر بابک خرمدین در بازداشت فرزندش را به مرگ تهدید کرد

بعد از جنجال قتل کارگردان معروف، بابک خرمدین و دستگیری متهمین که پدر و مادر مقتول هستند، رازهای سر به مهر کم کم در حال آشکار شدن‌اند. این زوج دختر و داماد خود را چند سال قبل کشته بودند بی آنکه کسی متوجه شود. داستانی ترسناک اما واقعی...

حجم ویدیو: 7.89M | مدت زمان ویدیو: 00:03:01

اظهارات مادر بابک خرمدین/ ماجرای ارتباط مقتول با زنی خارج از کشور!

مادر بابک خرمدین در نخستین جلسه بازجویی در دادسرای امور جنایی گفت: 

قرص‌هایی که در غذای پسرم ریختم از همان قرص‌هایی است که خودم مصرف می‌کردم. او آبروی‌مان را برده بود و مدام ما را با رفتارش آزار می‌داد.

مدتی قبل بابک با زنی که در خارج از کشور زندگی می‌کند شریک شده بود. قرار بود این زن به او ۳ میلیارد تومان بدهد تا او خانه و وسایل کار تهیه کند، اما نمی‌دانم چطور شد.

آزیتا در لیست مرگ پدر! 

پدر بابک خرمدین پس از دستگیری و اعتراف به قتل اعضای خانواده اش گفت: اگر آزاد شوم دختر دیگر را که آزیتا نام دارد بخاطر بد رفتاری هایش با نوه ام به قتل می رسانم و او را مثل خواهر و برادرش خواهم کشت.

بابک خرمدین

شرح ماجرای بابک خرمدین از زبان قاضی شهریاری

سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت:

 پدر و مادر بابک پس از بیهوش کردنش با داروهای خواب‌آور و زدن ضربات چاقو جسد را مثله کرده‌ و به سطل زباله انداخته‌اند.

 قسمتی از قطعات جسد هنوز پیدا نشده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

 در ادامه تحقیقات نیز مشخص شد آرزو فرزند دیگر خانواده خرمدین که مفقود شده، به قتل رسیده اما پدر و مادرش بسیار اصرار داشتند که او خارج از کشور و در ترکیه به سر می‌برد و در آنجا اقامت دارد. اما پس از بررسی‌های لازم مشخص شد، چنین چیزی صحت ندارد.

در ادامه هم مشخص شد داماد خانواده یعنی همان شوهر آرزو که خواهرزاده متهم به قتل هم بوده در سال ۹۰ به قتل رسیده است.

 با انجام آزمایش‌های روحی و روانی روانشناسان اعلام کردند که از لحاظ روحی و روانی در حد اینکه گفته شود دچار جنون هستند، مشکلی ندارند.

 پدر مقتول گفته بود اگر بتواند از بازداشت بیرون بیاید آن دو فرزند دیگر خودشان را هم به قتل می‌رسانند.

 متهمان مدعی شده‌اند، صرفا به خاطر مشکلات مقتولین از جمله استعمال مواد مخدر و ارتباطات نامتعارف، آن‌ها را به قتل رسانده‌اند.

 تحقیقات ما نشان می‌دهد انگیزه‌ای غیر از مسائل خانوادگی برای این قتل وجود ندارد.

 به نظر می‌رسد قتل‌ها محدود به همین سه مورد بوده، اما ما به تحقیقات خود ادامه می‌دهیم.

سردار رحیمی: تحقیقات درباره خانواده داماد خرمدین در جریان است

رئیس پلیس پایتخت گفت:

پدر و مادر خرمدین اعتراف کرده اند که دختر و دامادشان را به سبک بابک به قتل رسانده اند.

آنها علت قتل دامادشان را آزار و اذیت دخترشان توسط او اعلام کرده اند.

همچنین دلیل قتل دخترشان را انحرافات و اعتیاد پس از مرگ همسرش اعلام کرده اند.

در مورد دامادشان اول اعلام می‌کنند مفقود شده اما بعدا به پلیس مراجعه می‌کنند که داماد ما به خارج از کشور رفته است. تحقیقات درخصوص خانواده داماد خرمدین در جریان است. 

شهریاری: پدر بابک خرمدین تفکرات ملی دارد و جنون ندارد

سرپرست دادسرای امور جنایی تهران گفت:

پدر بابک مدعی شده که همسر دخترش آرزو به نام فرامرز مشکلات اخلاقی داشته و وی را به همان شیوه قتل بابک، در سال ۹۰ به قتل رسانده است.

پدر بابک به همراه همسرش مدعی هستند در سال ۹۷ آرزو را به دلیل مصرف مشروبات الکلی، مواد مخدر و ارتباط با افراد غریبه به همان شیوه قتل بابک، به قتل رسانده‌اند.

ما در همان روز نخست بازداشت والدین بابک، این احتمال را می‌دادیم که آنها مرتکب دو فقره قتل دیگر شده بودند و اطمینان داشتیم که دختر آنها (آرزو) مفقود شده است.

به نظر می‌رسد پدر بابک در سلامتی کامل به سر می‌برد و جنون نداشته است هرچند باید معاینات مجدد انجام شود. 

پدر بابک بیشتر تفکرات ملی دارد تا مذهبی و حتی به خاطر همین تفکرات و تعلق خاطر به بابک خرمدین، نام خانوادگی خود را عوض کرده بود. 

همچنین عنوان می‌کند که حق داشته بابک را به خاطر فساد اخلاقی‌اش به قتل برساند و اعتقاد دارد که آدم باید پاک باشد.

مادر بابک خرمدین نیز عنوان می‌کند که تحت فشار همسرش نبوده و از تمام ماجراها باخبر بوده است.

بابک خرمدین

مادر بابک خرمدین: بابک ماجرای قتل خواهرش را فهمیده بود

مادر بابک خرمدین گفت:

 از کشتن آنها اصلا ناراحت نیستم چون خیلی من زجر کشیدم و از دستشان اذیت شدم. کدام مادری راضی می‌شود بچه‌اش را بکشد.

اگر زمان به عقب برگردد و آنها خوب و مهربان باشند، آنها را نمی‌کشتم.

 بابک من را کتک می‌زد.

رویم نمی‌شود بگویم با من چه کار می‌کرد.

 شوهرم خیلی خوب است.

 اینکه شوهرم من را بگیرد بزند یا فحش‌های بد بدهد، نه! اصلا این طور نیست.

خودمان صبح گفتیم برویم پاسگاه بگوییم بابک را کشتیم. می‌خواستیم بیاییم که ماموران آمدند. 

 برای بابک مهم نبود خواهرش کجاست. نپرسید. او فهمیده بود.

 می‌گفت آرزو نه زنگ می‌زند، نه خبری ازش هست، نکند بلایی سر آرزو آمده و کشته شده. اینها را می‌گفت ولی هیچ چیز دیگر برایش مهم نبود.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها