ظفرنژاد کارشناس و پژوهشگر آب در گفتگو با مستقل:

سرانه مصرف آب منطقه یک تهران، ۴۰ برابر الگوی جهانی است

ظفرنژاد می‌گوید: حداکثر مصرف آب شیرین در چنین سرزمینی نباید بیش از بیست لیتر در روز باشد در حالیکه ما در تهران بالاتر از ۳۰۰ لیتر آب مصرف می‌کنیم و در مناطق شمالی تهران گاه واحدهای مسکونی بیش از ۸۰۰ لیتر هم مصرف می‌کنند. سرانه مصرف مناطق شمالی تهران بسیار بالاست؛ سه منطقه شمالی تهران به اندازه دیگر ۱۹ منطقه تهران آب مصرف می‌کنند و از وظایفشان نابود کردن آب تهران است

سرانه مصرف آب منطقه یک تهران، ۴۰ برابر الگوی جهانی است

امیرحسین جعفری

 

خبر آمد که تهران سه ماه بیشتر آب ندارد و سدها با چالش‌های عظیمی مواجهند که می‌تواند زیست تهران را به خطر بیندازد از سوی دیگر وزارتخانه‌های دیگر بدون توجه به وضعیت فعلی در شعارهای غیرواقعی‌شان خواهان ساخت میلیون‌ها واحد مسکن هستند در حالیکه به این نکته توجه نمی‌شود که چگونه باید منابع مصرفی این خانه‌ها را تامین کرد؟ و آیا روزی آب هم مانند دیگر مطالبات انباشت شده منجر به چالشی جدی خواهد شد؟

 

به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با فاطمه ظفرنژاد کارشناس و پژوهشگر آب که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

چالش‌های آبی تهران از چه زمان و در نتیجه چه تحولی آغاز شد؟

 

این مسئله به کودتای ۲۸ مرداد در دهه هزار و سیصد و سی و پیدایش وزارت نیرو و اصلاحات ارضی برمی‌گردد که در آن منابع طبیعی و آب را از حالت مدیریت جوامع بومی مولد بیرون آوردند و بر پایه دستور اصل ۴ ترومن آب را دولتی کردند و بعد از آن بحران آب ما شروع شد. و آثار آن نیز وجود دارد که اولین بار در پایین دست رودخانه کرج و شهریار اتفاق افتاد و حق‌آبه‌های مردم به تهران منتقل شد برای مصارف غیرمولد و برنامه‌ریزی نشده و عدم سازگار. بعد هم وزارتخانه‌های دیگر مانند وزارت مسکن و شهرسازی درست شد که این وزارت‌خانه هم فارغ از هر گونه توجه و توان بوم‌شناختی این سرزمین به ساخت خانه به شیوه آمریکایی اقدام کرد و کاربرد منابع در ساختمان‌ها را به قدری بالا برد که با سرزمین ما سازگار نبود. در نتیجه دهه به دهه ناچار به سد زدن‌های بیشتر شدیم و آب‌ها به تهران فرستاده شد و این شهر را تبدیل به یک کلانشهر هیولایی کرد که خارج از توان بوم‌شناختی آب مصرف می‌کند. ما نیز ۳۰ سال است که این مسئله را تذکر می‌دهیم، وزرا هم می‌آیند و می‌روند و کاری هم نمی‌توانند انجام دهند چون ساختار وزارتخانه‌ها ایستاده بر حراج منابع طبیعی است. نتیجتا همواره یک روند غلط و ویرانگر هفتاد سال است که ادامه پیدا کرده است.

 اعلام شده تهران تنها برای سه ماه آینده آب دارد و احتمال تنش‌های جدی در حوزه آب دیده می‌شود؛ این خبر به معنی پایان تمام منابع آب در سه ماه آینده  و مواجه شدن با یک بحران است؟

 

حقیقت این است که تهران شاید ۵۰ سال است که آب ندارد. قبلا آب تهران با قنات‌ها تامین می‌شد و مصرف آب یک منطقی داشت. سبک زندگی غیرایرانی و غیربومی هم وجود نداشت و به شکل دیگری آب مصرف می‌شد. اما دهه‌هاست که وقتی سبک زندگی بومی ما را تغییر داده‌اند، درگیر زندگی تقلیدی شدیم و برای آن نوع زندگی آب نداشتیم. روی رودخانه دائمی کرج سد زدیم و بخش بزرگی از آب آن را به تهران فرستادیم و در نهایت این رود را خشکاندیم، کشتزارهای شهریار را هم از بین بردیم. سپس سد لتیان را زدیم که باز هم کشتزارهای ورامین را از بین برد و همه آب را به تهران فرستادیم. با سد بستن روی کرج و جاجرود، رگ‌های خون‌رسان دریاچه نمک را خشکاندیم و تهران را با مشکلات پیچیده مواجه کردیم و چند درجه دمای شهر بیشتر شد. سپس به حوزه مازندران رو آوردیم تا با ساخت سد لار از این رودخانه آب بگیریم با این وجود و با گسترش کلانشهرها و افزایش روزافزون جمعیت باز هم بی‌آب ماندیم و این بار به حوزه سفید رود دستبرد زدیم. سد طالقان را ساختیم که پس از یک دوره آن هم جواب ریخت و پاش‌ها و مصرف بی‌رویه و تنظیم نشده تهران را نداشت و سد طالقان باز هم بیشتر به خشکاندن تالاب انزلی دامن زد. بعد سد ماملو را در شرق زدیم و تمام منابع بالادست از دماوند را هم برای تهران فرستادیم. واقعا نمی‌فهمیم چکار می‌کنیم، این کاریست که دولت‌های هفتاد سال گذشته عینا همه انجام داده‌اند و حتی یکبار هم در روششان بازبینی نکرده‌اند. الان هم تهران آب ندارد به اضافه اینکه مصرف‌زدگی بسیار بسیار بالاست و منابع آبی موجود با سبک زندگی مصرف‌زده ما جور در نمی‌آید.

چالش آب در ایران تا چه حد گردن دولت‌هاست؟ آیا می‌توان عدم درک وزارتخانه‌ها از وضعیت آب در هفتاد سال اخیر را عامل کم‌آبی دانست؟

 

وزارتخانه‌های ناکارآمد باید خود را اصلاح کنند. مدیریت دولتی نیز نتیجه‌اش همین می‌شود. در ده هزار سال تمدن ایرانی هرگز ندیدید دریاچه یا رودخانه‌ای بمیرد و بطور کلی خشک شود کجای تاریخ این اتفاق افتاده است؟ اما با مدیریت هفتاد ساله دولتی می‌شود گفت که کمابیش همه پیکره‌های آبی کشور را نابود کرده‌ایم. نمی‌فهمیم از کجا خورده‌ایم و این داستان در ایران به یک فاجعه تبدیل شده است در همه دنیا نیز مدیریت دولتی فاجعه‌سازی خود را کرده نشان داده است.

 با این وجود باید فاتحه تهران را خواند یا دنبال راه‌حلی برای حل بحران آب از جمله اصلاح مصرف گشت؟

 

اصلاح مصرف که با شعار نمی‌شود. من در خانه‌ای زندگی می کنم که ۲۸ واحد دیگر در آن هستند من اگر مصرف هم نکنم باز این ساختمان پرمصرف است.

ساختمان‌ساز‌ها بسازبفروش‌هایی هستند که اندکی دغدغه توان بوم‌شناختی سرزمین و کمبود آب در این سرزمین کم‌آب را ندارند، تنها به سود می‌اندیشند. وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری‌ها هم کوچکترین دغدغه اصلاح شرح خدمات ساختمان‌سازی و مسکن‌سازی و شهرسازی را ندارند. ساختمان‌سازی سبز و صفر یا شهرسازی کم‌کربن گویی به گوششان نخورده است.  مجتمع‌ها نه تنها باید با همه سنجه‌ها و معیارهای مصرف بهینه منابع و برق خورشیدی و .... ساخته شوند که باید برای هر واحد کنتور مصرف آب و گاز و ... داشته باشند تا بتوان مصرف را با قیمت‌گذاری درست مهار کرد. حداکثر مصرف آب شیرین در چنین سرزمینی نباید بیش از بیست لیتر در روز باشد در حالیکه ما در تهران بالاتر از ۳۰۰ لیتر آب مصرف می‌کنیم و در مناطق شمالی تهران گاه واحدهای مسکونی بیش از ۸۰۰ لیتر هم مصرف می‌کنند. وزارت نیرو باید به جای هر گونه ساخت و ساز سد و انتقال از  خلیج فارس و ... باید همه منابع مالی و تلاش خود را بگذارد برای اصلاح الگوی مصرف و بازچرخانی آب در شهرها. باید دستگاه‌های خانه‌ساز و مسکن‌ساز و وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری‌ها را قانع و ناگزیر از تغییر شیوه ساخت و ساز کند و جلوی گسترش کلانشهرها ایستاد. باید در کلانشهرها و شهرها شرکت‌های دانش‌بنیان را به کار بگیرد و در ساختمان‌های موجود تک تک واحدهای آپارتمانی را صاحب کنتور آب کند تا همه پاسخگو باشند و بهای آب خانگی را متناسب با کم‌آبی حوضه تعیین کند. نه اینکه بنده استخر و جکوزی و دیگر مصارف ناسازگار خانه‌ام را داشته باشم و پول چندانی هم ندهم! بیش از بیست سال است که ما در انجمن‌های شهرسازی گفته‌ایم کنتورهای آب و  گاز را جدا کنید که هر واحد بتواند پاسخگو باشد. این ساده‌ترین کاریست که وزارت نیرو می‌تواند انجام دهد. در تهران ده‌ها شرکت دانش‌بنیان وجود دارد که می‌توانند این کار را انجام دهند کار سختی هم نیست. زمانیکه مصرف مشخص شود و قیمت واقعی برای مصرف آب تعیین شود خواهید دید که مصرف پایین می‌آید. وزارت شهرسازی باید جلو هر خانه‌ای که بدون دغدغه بوم‌شناختی و بدون معیارهای خانه سبز یا خانه صفر ساخته می‌شود را بگیرد. ما در کتاب‌ها و مقالات از ۲۰ سال پیش دستورالعمل‌های خانه سبز را آورده‌ایم. داریم خانه‌ای که خودش بخشی از منابعش را تامین می‌کند و عناصر مصرف درست را دارد اما کو گوش شنوا؟ درست برعکس گذشتگان ما که به هزاران عامل برای در ساخت خانه و در ساخت محله و شهر توجه می‌کردند.

 نکته آخر

سرانه مصرف مناطق شمالی تهران بسیار بالاست؛ سه منطقه شمالی تهران به اندازه دیگر ۱۹ منطقه تهران آب مصرف می‌کنند و از وظایفشان نابود کردن آب تهران است. با نصیحت هم کار درست نمی‌شود. وزارت شهرسازی و مسکن و شهرداری‌ها و همه دستگاه‌ها هم باید هم تلاششان را بگذارند که مقررات ملی ساختمان را زیر و رو کنند و ساختمان‌سازی صفر یا ساختمان سبز و شهر کم‌کربن را در دستور کارشان بگذارند. شاید بیست سال است که گفته می‌شود ساختمان درست بسازید تا کمترین هدررفت منابع و کمترین نشر کربن را داشته باشد و با توان بوم‌شناسی سازگار باشد اما کو گوش شنوا؟

چون سود شرکت‌های ساخت و ساز در همین ساختمان‌های پرمصرف و شهرسازی غلط است. همه این کمبودها و کوتاهی‌ها باعث وضعیت فعلی تهران شده است. شهری بسیار پرمصرف و ناسازگار که بیش از ۵ حوضه آب‌خیز پیرامونش را به خشکی و نابودی کشانده و از بدترین نمادهای ویرانگر محیط زیست در حوضه دریاچه نمک است.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها