علی شکوهی:
رای به همتی «تحریم ایجابی» است
نامه علی شکوهی را در ادامه می خوانید.
علی شکوهی:
اول- جمهوری اسلامی با دو قرائت قابل خوانش است؛ قرائت مردمسالار و دمکراتیک و قرائت اقتدارگرایانه و مطلقه. مردم به هنگام رای دادن به این نظام، با تفسیر دمکراتیک آن آشنا بودهاند اما در روند عینی 42ساله، بتدریج استبداد با بازتولید خودش در هیات مذهب و دین، فهم و تفسیر مطلقه و اقتدارگرایانه را جایگزین کرد و اکنون به مرحلهای رسیدهایم که آخرین سنگرهای مردمسالاری از جمله ریاست جمهوری، در معرض تهدید جدی نهادهای حاکمیتی با گرایش اقتدارگرایی قرار دارد.
دوم- انتخابات ریاست جمهوری در دورههای مختلف با نتایجی که به همراه داشت، همچنان بارزترین وجه مردمسالاری نظام سیاسی و برای همه مردم و جریانهای سیاسی دارای اهمیت است. نهادهای قدرت سعی در تصرف این نهاد مردمی داشته و دارند اما غالبا با رای مردم، ناکام ماندهاند. آنان برای جبران شکست خود از مردم، بتدریج این نهاد انتخابی را با اقتدار نهادهای حاکمیتی و با تفسیرهای دلبخواه از قانون اساسی، کمرمق و بیاثر کردند و با دخالت در همه شئون عملکرد دولت، نشان دادند که «دولت سایه» بر کشور حکومت میکند و نه دولت منتخب مردم. بر همین اساس است که بر خلاف تصریح قانون اساسی، رئیس جمهوری را مسئول اجرای قانون اساسی نمیدانند و اختیارات روسای جمهوری را از طرق مختلف، محدود ساختهاند.
سوم- دخالت جریانهای قدرتطلب در روند انتخابات ریاست جمهوری 1400 ابعادی تازه و متفاوت پیدا کرده است. آنان سعی در برگزاری یک انتخابات هدایت شده و محدود دارند. آنان میدانند که برگزاری یک انتخابات رقابتی و مشارکتی، نامزد مورد قبول آنان را به پیروزی نمیرساند و به همین دلیل، از خیر مشارکت حداکثری مردم گذشتند تا نتیجه تضمینشده در انتخابات رقم بخورد. با همین هدف، همه نامزدهای احتمالا رایآور از جریان اصلاحات و اعتدال و حتی اصولگرایان عاقلتر را ردصلاحیت کردند تا هیچ کس در صحنه رقابت باقی نماند.
چهارم- جریان قدرتطلب به جمهوریت نظام اعتقاد ندارد و آن را زاید بر نظام اسلامی میداند و در صدد تضعیف و حذف جمهوریت است. قبلا مقدمات نظری این بحث را با تعالیم آن فقیه حوزه علمیه قم فراهم کردهاند و اکنون شاگردان همان فقیه ضدجمهوری، تعالیم او را عملیاتی میکنند. این اقدامات در این دوره بیشتر هم شده است چون احتمال جابجایی قدرت در سطح رهبری را هم میدهند. اکنون برای بسیاری از دلسوزان نظام و مردم و کشور مسجل شده است که «جریانی در صدد اجرای تصمیمات پشت پردهای، دزدکی و پنهانی برای آینده کشور است» و فلسفه برگزاری «انتخاباتی تحقیرآمیز و مهندسیشده» با استفاده از «بدعت نظارت استصوابی» همین است که «عنوان جمهوری اسلامی را در زمانی نه چندان دور، بیمعنا کنند».
پنجم- در چنین وضعیتی بنده نیز مانند غالب منتقدان و معترضان ترجیح میدادم که در «حرکت اعتراضی و قهر ملی رای ندادن» شرکت کنم و برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری حاضر نباشم. در این قضیه تمام امید ما این بود که «جبهه اصلاحات ایران» در مسیر ایجاد اجماع ملی حرکت کند و با قبول مسئولیت حرکت اعتراضی مردمی، رسما اعلام کند که در انتخابات شرکت نمیکند و با رای ندادن به هیچ نامزد تایید صلاحیت شده، با قهر ملی ایجاد شده همراهی میکند اما متاسفانه اصلاحطلبان بر عدم شرکت در انتخابات تصریح نکردند و تنها به معرفی نکردن نامزد انتخاباتی بسنده شد. این رویه موجب میشود که رای منفی و سلبی مردم، قابل مصادره از سوی جریانهای مختلف (براندازان، احمدینژادیها و ...) باشد و تفسیرهای ناروا از آن بشود. به همین دلیل تصمیم خود را تغییر داده و اکنون در «حرکت اعتراضی و قهر ملی رای دادن» حضور خواهم یافت.
ششم- اصل اولیه این است که باید در انتخابات شرکت کرد مگر این که روند برگزاری انتخابات بسیار غلط باشد یا نامزدهای مورد قبول سلایق سیاسی مختلف در صحنه نباشند یا آزادی مردم در انتخاب کردن سلب شده باشد. در جریان این انتخابات متاسفانه وضعیت به گونهای شکل گرفت که برای مقابله با مهندسان انتخاباتی، تحریم و شرکت نکردن اولویت پیدا کرد و این هم در جای خودش توجیه دارد و نوعی اعتراض مدنی است. معتقدم رای باید معنادار باشد خواه بخواهیم رای بدهیم و خواه بخواهیم رای ندهیم. بر این اساس معتقدم اگر نتوانیم به رای سلبی مردم (رای ندادن) معنای اعتراضی باهویتی بدهیم، باید این معنادهی را در رای دادن جستجو کنیم. به گمانم اکنون با رای دادن میتوان یک حرکت اعتراضی هویتبخش به رای مردم را ایجاد کرد و در عمل هم نقشه طراحان انتخابات هدایتشده را خنثی کرد و هم نتیجه ایجابی مشخصی را به دست آورد.
هفتم- اکنون در یکی دو روز باقیمانده به روز انتخابات و با هدف مقابله با طراحیهای جریانی خاص برای آینده کشور و برای دفاع از جمهوریت نظام و با هدف حاکم کردن نسبی عقلانیت بر قوه مجریه و جلوگیری از یکدست شدن حاکمیت که نقشه جریانهای قدرتطلب است، مسئولانه باید وارد عرصه شد و با حمایت از نامزدی دکتر عبدالناصر همتی در انتخابات روز 28خرداد، حمایت گسترده مردم از ایشان را انتظار کشید و برای آن تلاش کرد. ما اعتراض مردمی و قهر ملی از انتخابات را درک میکنیم و شرکت سلبی در انتخابات (رای ندادن) را یک اقدام مدنی و حق مردم میدانیم اما خطر طراحیهای پشت پرده و حذف جمهوریت و یک دست کردن حکومت و حذف مردم از عرصه سیاسی را برای آینده کشور بسیار بزرگ ارزیابی میکنیم و به همین دلیل، معتقد به معنادار کردن ایجابی رای مردم (رای دادن) در مقابل طراحی نهادهای قدرت هستیم و این امر را با رای دادن به دکتر همتی پی میگیریم.
هشتم- دکتر همتی اصلاحطلب نیست و ما هم ایشان را فردی مستقل با گرایشهای اعتدالگرایانه میدانیم و بنابراین حمایت از ایشان به معنای حضور یک نامزد اصلاحطلب در انتخابات نیست. نامزدهای ثبتنام کرده اصلاحطلب تماما از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شدهاند و این در حالی است که نامزدهای اصلی اصلاحطلبان به دلایلی از جمله احتمال ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان، اساسا ثبتنام نکردند. دکتر همتی در جریان تبلیغات انتخاباتی، مواضعی را مطرح کرد که عقلانی است و با مشی اصلاحطلبان سازگاری دارد. شجاعت دکتر همتی در شکستن برخی خط قرمزهای ساختگی و بیان منشاء مشکلات کنونی به صورت نسبی و تاکید بر همکاری و تعامل با خود و جهان، نقاط قوت او و وجه مزیت ایشان بر دیگران بوده است و حمایت مردم از ایشان را موجه میسازد.
نهم- دکتر همتی هیچ تعهدی به اصلاحطلبان ندارد و ما هیچ انتظاری از ایشان در زمینه استفاده از اصلاحطلبان در دولت احتمالی یا اجرای برنامه اصلاحی مورد قبول نداریم. تنها انتظار ما این است که به مواضع اعلام شده وفادار باشد و شجاعانه بر این صراط، مستقیم بماند و در جریان عمل از مواضع اعلام شده فاصله نگیرد. عملکرد دولت ایشان در آینده به خودشان مربوط است و ما آبروی جریان اصلاحطلب را برای توجیه اقدامات غلط هیچ فرد و دولتی هزینه نخواهیم کرد. بنابراین ما به سهم خودمان و به اندازه توانمان از دولت احتمالی ایشان حمایت خواهیم کرد اما حق و مسئولیت اجتماعی خودمان میدانیم که در مقابل عملکرد غلط یا ضعیف دولت ایشان، منتقدانه عمل کرده و خیرخواهی نسبت به ایشان را تمام کنیم؛ کاری که متاسفانه در قبال دولت روحانی کمتر مورد توجه بود و به همین دلیل، هزینه اقدامات غلط دولت روحانی بر دوش اصلاحطلبان بار شد.
دهم- صحبت از انتخاب میان بد و بدتر نیست. صحبت از انتخاب خیرالموجودین هم نیست. صحبت از حل سریع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم به دست دولت همتی هم نیست زیرا تا تحریم هست هیچ دولتی قادر به بهبود اوضاع اقتصادی کشور نخواهد شد. سخن از ضرورت یک حرکت اعتراضی مثبت و نوعی مقاومت ملی در قبال توطئههایی است که علیه جمهوریت نظام و برای آینده کشور تدارک دیدهاند. مقابله با این طراحیهای خطرناک در این مقطع با حضور گسترده مردم در صحنه انتخابات شدنی است. از رای دادن اعتراضی هیچ کس نتیجه نمیگیرد که ما مشکلات کشور را ساختاری نمیدانیم یا ساختار موجود را تماما تایید میکنیم. همه انتقادها و اعتراضها در جای خودش موضوعیت دارد ولی «تحریم ایجابی» هم روش مناسبی برای رسیدن همزمان به چند هدف مهم است.
یازدهم- غالب معترضان، نگران مصادره شدن آرای خود و تفسیر دلبخواه درباره مشروعیتبخشی و رضایتمندی رای مردم از سوی حاکمان هستند. ما این نگرانی را انکار نمیکنیم و اذعان داریم که متاسفانه حاکمان از رای دادن مردم همیشه برداشت ناروا کردهاند اما در عین حال معتقدیم که این بار رای ندادن میتواند بازی در زمین همین کسانی باشد که همیشه رای مردم را به نفع خود مصادره کردهاند. این بار طراحی جریان قدرت بر عدم مشارکت مردم بنا شده است و اگر مردم با حضورشان دست به انتخاب دکتر همتی بزنند، هم طراحی مهندسان انتخابات را خنثی کردهاند و هم ماهیت اعتراضی رای خود را حفظ خواهند کرد. رای همتی در نظرسنجیها مشخص است و افزوده شده رای ایشان به هر میزان، سهم آرای معترضان و منتقدان وضع موجود را نشان خواهد داد.
نکته آخر- به دلایل مختلف از جمله احتمال کنار رفتن نامزدهای اصولگرا به نفع یک نفر، این انتخابات میتواند به دور دوم نرود. بنابراین هیچکس نباید منتظر دومرحلهای شدن انتخابات باشد. بنابراین در همین مرحله اول باید با مشارکت حداکثری کار را تمام کرد و مانع عملیاتی شدن طراحی انتخاباتی نهادهای قدرت شد.