سعید عزت اللهی از مادر جوانش رونمایی کرد + تصاویر
سعید عزت اللهی بازیکن فوتبال را در کنار مادرش می بینید.
سعید عزت اللهی آفاق (زاده 10 مهر 1375 در بندر انزلی) بازیکن فوتبال اهل ایران است. سعید عزت اللهی پیشتر در تیم فوتبال اتلتیکو مادرید سی در سگوندا دیویژن بی (سومین سطح برتر فوتبال اسپانیا) در پست هافبک دفاعی و میانی بازی می کرد. سعید عزت اللهی همچنین در تمرینات تیم بزرگسالان اتلتیکو مادرید شرکت کرده است و زیر نظر دیگو سیمئونه تمرین کرده است.
آزیتا حاجیان از همسر دومش رونمایی کرد + تصاویر و بیوگرافی
سعید عزت اللهی پسر نادر عزت اللهی هافبک وسط مشهور ملوان در دهه 60 است که زمان خود در بهترین تیم ایران فیکس بازی می کرد و قهرمان جام حذفی (لیگ نداشتیم) شد. سعید و خواهرش در خانواده ای ورزشی رشد کردند. سعید عزت اللهی آن قدر مستعد بود که قبل از بازی در لیگ سطح اول ایران لژیونر شود.
علایق سعید عزت اللهی :
الگوی داخلی و خارجی :کریم باقری و پل پوگبا
غذای مورد علاقه :استانبولی
تفریح مورد علاقه :بیلیارد و بولینگ
بهترین دوست :بین فوتبالی ها سردار، جهانبخش و طارمی
بهترین تیم خارجی :رئال مادرید
کتاب مورد علاقه :کتاب خاطرات فرگوسن
اتومبیل محبوب :بی ام و
بیشتر از همه از چی میترسی :ارتفاع
افتخارات سعید عزت اللهی
کسب عنوان جوانترین بازیکن تاریخ لیگ برتر ایران.
کسب عنوان بهترین بازیکن رقابتهای تورنمنت جام ریاست جمهوری قزاقستان، در این رقابتها تیم ایران صاحب جایزه 10 هزار دلاری به همراه یک کاپ زیبا شد.
وی در رقابتهای جام جهانی کوچک به میزبانی روسیه، در بازی مقابل فنلاند به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب شد.
کسب کاپ بازیکن پدیده لیگ برتر سال 91–92
اطلاعات باشگاهی سعید عزت اللهی
باشگاه کنونی روستوف
باشگاه های جوانان
2008–2010 شهرداری بندر انزلی
2010–2014 ملوان بندر انزلی
2014–2015 اتلتیکو مادرید
باشگاه های حرفه ای سعید عزت اللهی
سال ها باشگاه ها بازی† (گل)†
2012–2014 ملوان بندر انزلی 19 (0)
2014–2015 اتلتیکو مادرید سی 5 (0)
2015– روستوف 11 (1)
2017 ← آنژی مخاچ قلعه (قرضی) 10 (0)
2017–2018 ← آمکار پرم (قرضی) 15 (1)
تیم ملی :
2011–2013 نوجوانان ایران 33 (10)
2014 جوانان ایران 4 (1)
2015– ایران 25 (1)
باشگاه های سعید عزت اللهی
ملوان
او فوتبال خود را در مدرسه فوتبال قایقران زیر نظر پدرش (نادر عزت اللهی) از پیشکسوتان باشگاه ملوان بندر انزلی آغاز کرد، سپس به تیم شهرداری بندر انزلی رفت و 3سال در آنجا به بازی پرداخت و از آنجا به خدمت نونهالان ملوان درآمد و پس از پیوستن به تیم نوجوانان ملوان در سال 1391 زیر نظر محمد احمدزاده به تیم بزرگسالان ملوان منتقل شد.
اتلتیکو مادرید سی
وی در سال 1393 با قراردادی پنج ساله، به باشگاه فوتبال اتلتیکو مادرید سی پیوست.
روستوف
عزت اللهی پس از سقوط اتلتیکو مادرید سی راهی باشگاه رستوف روسیه شد و اولین گل اروپایی این باشگاه را به ثمر رساند. وی در طول عضویت در این باشگاه به صورت قرضی برای باشگاه آنژی و آمکار روسیه نیز بازی کرده است. وی در پایان فصل 2017–2018 تیم آمکار را ترک و به باشگاه سابق خود «روستوف» بازگشت.
حواشی ایجاد شده برای سعید عزت اللهی و ترلان پروانه
ماجرا از اونجا شروع شد که سعید عزت اللهی در یکی از پست های ترلان پروانه در صفحه شخصی اش کامنتی با عنوان ” عالی بود بهترینم ” قرار داد و ترلان پروانه وی را منشن می کند و می نویسد " مرسی عزیزم " این خبر و شایعه باعث شد تا سعید عزت اللهی واکنش تندی را نشان دهد.
گپ و گفت صمیمی با سعید عزت اللهی
جسارت داره، ترس از ارتفاع هم روش! اینکه چقدر سعید عزت اللهی رو می شناسید مهم نیست، مهم اینه که چقدر نمی شناسیدش!
سعید عزت اللهی چه فوبیایی داره؟
- اصلا نمی دونم فوبیا چی هست!
فوبیا یعنی یک ترس مخفی. ترس از ارتفاع، از آب یا هر چیز دیگه ای.
- آره دارم. از ارتفاع می ترسم. مثلا اینکه هواپیما سقوط کند.
اگر به ارتفاع بری یا در هواپیما بنشینی چطور می ترسی؟ مثلا علی پروین در هواپیما پاهاش رو می بره بالا؟
- نه، من اینطوری نیستم اما وقتی هواپیما تکون می خوره، این دنیا نیستم. میرم اونجا و بر می گردم! استایل خاصی هم ندارم و فقط سعی می کنم بخوابم اما اگر یک بار تکون خوردنی در کار باشه، دیگه خوابم نمی بره.
چه کارهایی را خوب انجام می دی و چه کارهایی رو بد یا اصلا چه کاری را بلد نیستی انجام بدی؟
- چه کارهایی را خوب انجام می دم؟! ظرف می شورم و خونه رو هم تمیز می کنم! من فقط فوتبال رو خوب انجام می دهم و پلی استیشن هم خوب بازی می کنم. کارهایی هم که قراره بد انجام بدم، کلا انجام نمی دم. آدم یا کاری نمی کنه یا اگر کرد به بهترین شکل انجام می ده. من سعی می کنم همه کارهایی که می کنم رو خوب تموم کنم.
اگر ظرف شستن و خونه تمیز کردن رو بلدی، وقتی هم ازدواج کنی به همسرت کمک می کنی یا مردسالاریه؟
- نه بابا! مردسالاری چیه! سعی می کنم اگر بخواهم با همسر آینده ام ازدواج کنم، با همه چیز کنار بیایم. اگر واقعا خسته باشم، کاری نمی کنم. ضمن این که کسی رو انتخاب می کنم که همه دیگه رو بتونیم درک کنیم. خب وقتی اینطور باشه من خسته از تمرین برگردم، همسرم خودش می دونه که نمی تونم کار کنم و خودش همه کارها رو می کنه.
از اونجایی که من بیشتر روزهای هفته تمرین دارم و اکثرا خسته هستم، همسرم کارها رو انجام می ده و منم قول می دم آخر هفته که خونه بودیم، ببرمش رستوران و باز هم من کار نمی کنم. اصلا چه کاریه که من خونه باشم و غذا درست کنم.
اهل غذاهای عجیب و غریب هستی و غذای عجیب خوردی؟
- کلا اهل خوردن چیزهای عجیب و غریب نیستم. البته در چین چند مدل غذای عجیب و غریب دیدم که سوسک و خرچنگ بود. اَه اَه اَه؛ هشت پا هم دیدم. عجیب ترین غذایی که دیدم هشت پای زنده بود که برای سرو کردن پشت ویترین گذاشته بودن. با چشماش هم به من نگاه می کرد که بیا منو بخور!
هشت پایی که دیدی چشماش سگ نداشت که بخوای وسوسه بشی و سفارشش بدی؟
- نه، اصلا نزدیکش هم نشدم. نمی دونم، اما فکر کنم هشت پا فقط در چین غذا حساب می شد. واقعا دیدم هشت پاست و پاهاش رو شمردم که هشت پا داشت.
شاید تبعید شدی به جزیره هشت پاها؛ اگر این طور شد و فقط بگن پنج شیء یا شخص رو می تونی با خودت به تبعیدگاهت ببری، پنج شیء یا شخص چه چیزهایی هستن؟
- خب قطعا کسانی که دوست دارم در اولویت هستند. بعد از آنها پلی استیشنی که دارم حتما می برم و یک توپ هم با خودم همراه دارم. عینکم رو خیلی دوست دارم و با خودم می برم. آخه من همه لباس هام رو هم دوست دارم، خیلی سوال سختیه اما کسانی که دوست دارم باید در اولویت باشن.
کسی هست که بیشتر از همه باعث خنده ات بشه؟
- من خودم سعی می کنم همه رو بخندونم. اکثرا خودم باعث می شم بقیه از خنده زیاد از دست من فرار کنن.
کلمه ای هم تیکه کلامت هست که باعث بشه آن قدر بگی که همه فرار کنن و خسته بشن از دستت؟
- نه؛ اصولا کلمه خاصی به کار نمی برم و کسی هم چیزی بهم نگفته؛ کلا اوکی ام.
اسم خودت رو شده توی گوگل سرچ کنی و بینش یک چیز عجیب و غریب هم ببینی؟
- الان می خوای منو ببری به حاشیه؟! اما تا حالا اسمم رو در گوگل سرچ نکردم که بخوام چیز عجیبی هم پیدا کنم.
معروف ترین کسی که شماره اش رو داخلی گوشیت داری کیه؟
- کلا همه معروف هستن؛ خیلی آدم معروف دارم، خیلی؛ اما شاید میوه فروش سر کوچه مون برای خودم از همه معروف تر باشه. چون همیشه زنگ می زنم و میوه هایی مثل آناناس رو که دوست دارم می گم برام نگه داره.
کسی شوخی بدی در جمع باهات داشته که باعث ناراحتیت بشه؟
- نه. اگر کسی خواد شوخی کنه در جمع نیست، چون من در جمع با کسی شوخی بدی نمی کنم. اجازه هم نمی دم کسی با من شوخی بدی کند. شاید دو نفری باشیم شوخی کنیم اما در جمع نه!
چه شوخی هایی؟
- حالا بماند! اگر می شد که در جمع شوخی می کردیم، اما سعی می کنم کلا شوخی بد با کسی نکنم.
حالا اگر کسی شوخی کرد ،تکلیفش چیه؟
- یک کاری می کنم پشت دستش رو داغ کنه که دوباره با من شوخی کنه.
اصغر فرهادی دو بار اسکار برده. اگر یک روز سعید عزت اللهی توپ طلا بگیرد یا بهترین بازیکن آسیا بشه، روی سن که برد چه صحبتی می کنه؟
- اگر توپ طلا ببرم یا بهترین بازیکن آسیا بشم، نمی دونم چی بگم. قاعدتا اینه که خوشحال باشم و من هم حرف نمی زنم و می خندم. یا گریه می کنم یا می خندم و از این دو حالت خارج نیست.
لباس یا وسیله شانسی داری؟
- دارم اما ترجیح می دم نگم چیه!
چرا؟
- مثل مسواکم، شخصیه!
اگر بخوای با سلفی یک جمله بسازی چیه؟
- سلفیِ زندگی خود باش!
یعنی چی؟
- یعنی سرت به کار خودت باشه!
الان به ما تیکه انداختی؟
- نه!
تا حالا شده رودربایستی بمونی؟ بدترین نمونه اش چی بوده؟
- توی رودربایستی زیاد موندم، چون خجالتی هستم. بدترین هم نداشتم یا یادم نیست.
اگر در یک فضای رسمی یا حتی غیررسمی، خانم محترمی با صدای بلند از تو خواستگاری کنه و بخواد تو باهاش ازدواج کنی، چه عکس العملی داری؟ ممکنه رودربایستی بمونی و قبول کنی؟
- آدم قحطی شده که کسی از من خواستگاری کنه؟ والا به خدا. کی به قیافه من نگاه می کنه آخه!
قول بده پرو نمیشی، اما همه دنبالت هستن!
- نه بابا؛ آواز دُهل شنیدن از دور خوش است.
اگر دو میلیون فالوئر داشته بشی از هوادارات نمی خوای بغبغو کنن؟
- هیچ وقت دنبال فالوئر نبودم تا بخوام کسی بغبغو یا بوق بوق کنه. که چی، مثلا بیان خیابون بوق بوق کنن؟ چرا باید چنین چیزی بخوام؟
آخه نمونه داشتیم که خواسته!
- نمی دونم اصلا قضیه بغبغو کردن چیه.
شده جایی بری که لهجه عجیب و غریب داشته باشن و خنده ات بگیرد؟
- یک بار با تیم نوجوانان چهار محال و بختیاری رفته بودم و واقعا متوجه لهجه ای که داشتن نشدم اما خنده ام نگرفت.
بزرگ ترین خوش شانسی زندگی چی بوده و اصلا خوش شانس هستی؟
- بزرگ ترین خوش شانسی اینه که خدا همیشه در سختی ها کنارم بوده و در سن کم به خیلی چیزها رسیدم. نصفش شانس و لطف خدا بوده و بقیه اش تلاش خودم و خانواده ام. خوش شانس بودم که آدم های خوبی کنارم هستن.
بدترین شیطنت بچگی سعید عزت اللهی چی بوده؟
- بدترین شیطنت بچگی هام این بود که یک بار سوار اسب شدم! نمی دونستم یک چشم اسبی که سوارش شدم کور شده. اونم نامردی نکرد، من رو پرت کرد زمین و می خواست لگدم کنه اما بابام از زیر سُم اسب من رو بیرون کشید. دیگه بعد از او شیطنت سمت هیچ اسبی نمی رم. اصلا هم از اسب خوشم نمیاد.
پس از سردار آزمون هم باید دوری کنی که اسب زیاد دوست دارد، درسته؟ ازش نپرسیدی تا حالا چرا آنقدر اسب دوست دارد و سردار از تو شاکی نمی شه که اسب رو دوست نداری؟
- خب، طبیعیه که سردار باید اسب دوست داشته باشه. زندگی ترکمن ها با اسبه و معروف به اسب دوست ها هستن. سردار اصلا اسب بازه و خودش هم می دونه. من از اسب می ترسم و سمتش نمی رم. / نمناک